English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
English Persian
immunotherapy ایمن درمانی
Other Matches
safest ایمن
safer ایمن
safe ایمن
safes ایمن
secures ایمن
secure ایمن
childproof کودک ایمن
immunization ایمن سازی
secured که در برابر نوشتن یا حذف تصادفی یا دستیابی بی اجازه ایمن است
audits بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audited بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audit بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
auditing بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
therapeutic درمانی
hydropathic اب درمانی
physical therapy تن درمانی
remedial درمانی
hydrotherapy اب درمانی
physiotherapy تن درمانی
physical therapy ورزش درمانی
narcotherapy تخدیر درمانی
music therapy موسیقی درمانی
therapeutic millieu محیط درمانی
kinesiotherapy جنبش درمانی
insight therapy بینش درمانی
hypnotherapy هیپنوتیسم درمانی
hydropathist متخصص اب درمانی
reality therapy واقعیت درمانی
recreation therapy سرگرمی درمانی
will therapy اراده درمانی
thermotherapy حرارت درمانی
therapeutic impasse بن بست درمانی
homoeopathy [British] همسان درمانی
homeopathy همسان درمانی
therapeutic community اجتماع درمانی
semantic therapy معنا درمانی
role therapy نقش درمانی
religious therapy دین درمانی
relaxation therapy ارمش درمانی
play therapy بازی درمانی
hydrotherapeutic بنگاه اب درمانی
behavior therapy رفتار درمانی
milieu therapy محیط درمانی
art therapy هنر درمانی
group therapy گروه درمانی
chemotherapy شیمی درمانی
psychotherapy روان درمانی
radiotherapy پرتو درمانی
speech therapy گفتار درمانی
logopedics گفتار درمانی
convulsive therapy تشنج درمانی
hydropath establishment بنگاه اب درمانی
gestalt therapy گشتالت درمانی
family therapy خانواده درمانی
electrotherapy برق درمانی
cerebral electrotherapy برق درمانی مغزی
balneology علم استحمام درمانی
psychagogy روان درمانی رهنمودی
directive psychotherapy روان درمانی رهنمودی
ambulatory psychotherapy روان درمانی سر پایی
nondirective psychotherapy روان درمانی بی رهنمود
direct psychotherapy روان درمانی رهنمودی
reconstructive psychotherapy روان درمانی بازساختی
curative دارای خاصیت درمانی
hospitalization پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
brief psychotherapy روان درمانی کوتاه مدت
triage سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
secure transaction technology سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
security کپی از دیسک یا نوار یا فایل که در محل ایمن قرار دارد در صورتی که کپی موجود خراب شود یا گم شود
crymotherapy درمان بوسیله سرما سرما درمانی
cryotherapy درمان بوسیله سرما سرما درمانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com