Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
this ground rides soft
این زمین برای سواری نرم است
Other Matches
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
saddle bronc riding
سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
junk surf
امواج نامناسب برای موج سواری
stall
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stalling
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
bareback riding
سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
guns
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
gun
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
skim board
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
acre
برای سنجش زمین
acres
برای سنجش زمین
difficult terrain
زمین مشکل برای عبور
cavation
[حفر زمین برای سرداب]
cavaizion
[حفر زمین برای سرداب]
soil improvement
بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
chutes
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
basket hanger
بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
chute
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
bow line
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house).
این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
ground
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
chop
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
golf car
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
golf cart
گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
chopped
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
dumb well
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
lags
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lagged
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lag
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
acres
واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
acre
واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
sightscreen
دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
typhoon
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
check point
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
typhoons
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
shield
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
hp laserjet
چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
Hewlett Packard
چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
shields
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
marker
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
markers
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
Hewlett Packard LaserJet
چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
re entry vehicle
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
away
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
descentheight
ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rides
سواری
ride
سواری
riding
سواری
Woman sitting on the man
کیر سواری
driving
سواری
surf riding
موج سواری
roadsters
اسب سواری
jumbling
سواری کردن
amaxophobia
سواری هراسی
surf
موج سواری
skim boarding
موج سواری
surfing
موج سواری
equitation
هنراسب سواری
trooper
اسب سواری
jockeying
اسب سواری
top boot
چکمه سواری
surfriding
موج سواری
passenger car
اتومبیل سواری
troopers
اسب سواری
hackney
اسب سواری
roadster
اسب سواری
passenger car trailer
تریلرخودروی سواری
saddles
سواری کردن
jumble
سواری کردن
horsemanship
اسب سواری
auto
ماشین سواری
saddle horse
اسب سواری
cycling
دوچرخه سواری
hacking jackets
کت اسب سواری
motorcar
خودرو سواری
saddler
اسب سواری
saddle
سواری کردن
saddled
سواری کردن
to take a ride
سواری کردن
to take a drive
سواری کردن
autos
ماشین سواری
hacking jacket
کت اسب سواری
manege
اسب سواری
jumbles
سواری کردن
jumbled
سواری کردن
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
bicycle path
مسیر دوچرخه سواری
to give somebody a ride
به کسی سواری دادن
to give somebody a lift
به کسی سواری دادن
trooper
اسب سواری نظامی
to learn to ride
سواری یاد گرفتن
manege
اموزشگاه اسب سواری
motor road
جاده موتور سواری
troopers
اسب سواری نظامی
velodrome
پیست دوچرخه سواری
habit
لباس سواری زنانه
to ride a bicycle
دوچرخه سواری کردن
to go by bicycle
دوچرخه سواری کردن
habits
لباس سواری زنانه
outride
در سواری پیش افتادن از
bicycles
دوچرخه سواری کردن
harness horse
اسب سواری یا بارکش
jodhpur
شلوار چسبان سواری
sailable
قابل سواری دردریا
nags
اسب کوچک سواری
drives
رانش سواری دوندگی
hacking
اسب سواری تفریحی
drive
رانش سواری دوندگی
drive
سواری کردن کوبیدن
cavalcade
سواری گردش سواره
drives
سواری کردن کوبیدن
bicycle
دوچرخه سواری کردن
nagged
اسب کوچک سواری
equestrian
مربوط به اسب سواری
surfmanship
مهارت در موج سواری
surfboards
تخته موج سواری
joo choo seogi
ایستادن اسب سواری
riding habit
جامه سواری زنانه
cavalcades
سواری گردش سواره
nag
اسب کوچک سواری
surfboard
تخته موج سواری
riding habits
جامه سواری زنانه
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
wake surfing
موج سواری بدنبال قایق
charreada
سواری مکزیکی اسب وحشی
body surf
موج سواری بدون تخته
rodeos
مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
to stand treat
هزینه مهمانی یا سواری رادادن
stick
تخته موج سواری شلاق
rodeo
مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
barges
تخته بزرگ موج سواری
barged
تخته بزرگ موج سواری
barge
تخته بزرگ موج سواری
hotdogging board
تخته کوتاه موج سواری
to hitch a lift
[ride]
from somebody
سواری شدن
[در خودروی کسی]
to get a lift from somebody
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
to get a lift with somebody
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
to get a ride with somebody
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
windsurfing
موج سواری با تخته و بادبان
windsurfers
تخته موج سواری با بادبان
windsurfer
تخته موج سواری با بادبان
ride
[American E]
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
stage race
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
malibu
تخته فایبرگلاس موج سواری
eventing
انواع مسابقه اسب سواری
equitation
هنر سواری و مهار اسب
freestyle
موج سواری بامانور ازاد
lift
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
ap joo choom
ایستادن اسب سواری بجلو
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
bodysurfing
موج سواری روی سینه وشکم
to bike
دوچرخه سواری کردن
[اصطلاح روزمره]
surf off
دور نهایی مسابقه موج سواری
noses
دماغه جلویی تخته موج سواری
to offer somebody a lift
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
[Could I]
give you a lift?
[colloquial]
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
haute ecole
تمرین اسب سواری از روی مانع
australian pursuit
مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
nose
دماغه جلویی تخته موج سواری
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
banking track
انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
tubing
ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
slide
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
to ride one's horse to death
اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
tourist trophy
مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
slides
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
to tilt at the ring
سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com