English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
bylaws ایین نامه ومقررات داخلی
Other Matches
regulation ایین نامه
codes of practice ایین نامه
code of practice ایین نامه
bylaws ایین نامه
bylaw ایین نامه
byelaw ایین نامه
by low ایین نامه
manual ایین نامه
by-law ایین نامه
by-laws ایین نامه
bye-law ایین نامه
bye-laws ایین نامه
ordinance ایین نامه
ordinances ایین نامه
punishment book ایین نامه انضباطی
by law طبق ایین نامه
executive by law ایین نامه اجرایی
draft regulation طرح ایین نامه
lawgiver واضع ایین نامه شارع
safety regulations ایین نامه جلوگیری از خطر
supply catalog ایین نامه تدارکاتی یا امادی
bylaws قانون ومقررات فرعی
condition book کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
incretion ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
squawked مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense پدافند داخلی پایداری داخلی
internal structure ساختمان داخلی سازه داخلی
squawk مخابره داخلی ارتباط داخلی
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
certificates رضایت نامه شهادت نامه
certificate رضایت نامه شهادت نامه
credential گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits شهادت نامه قسم نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
storage 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
ceremony ایین
doctrines ایین
doctrine ایین
ordinance ایین
ordinace ایین
celebrate ایین
observandum ایین
ethic ایین
they act after their kind به ایین
ordinances ایین
religions ایین
ceremonies ایین
celebrates ایین
celebrating ایین
religion ایین
monumentally به ایین یادگاری
method ایین شیوه
Hinduism ایین هندو
apostasy ترک ایین
Buddhism ایین بودا
nuptial ceremonies ایین عروسی
sacrament ایین دینی
doctrinaire ایین گرای
magianism ایین مجوس
orthodox درست ایین
jacobinism ایین جاکوبین ها
cult ایین دینی
cults ایین دینی
function ایین رسمی
functioned ایین رسمی
functions ایین رسمی
etiquette ایین معاشرت
brahmanism ایین برهمنی
monism ایین وحدت
epicurianism ایین اپیکور
sacraments ایین دینی
kantianism ایین کانت
christianism ایین مسیحیت
stoicism ایین رواقی
brahminism ایین برهمایی
methods ایین شیوه
monkery ایین رهبانیت
agnosticism ایین لاادری
Taoism ایین تائو
pythogoreanism ایین فیثاغورث
control of access ایین ورودی ها
voodooism ایین وودو
shintoism ایین شینتو
ceremonially رسمابا ایین
to unveil a statue ایین گشایش
interment ایین تدفین
zoroastrianism ایین زرتشت
prosodial ایین عروضی
prosodiacal ایین عروضی
Judaism ایین یهود
liturgy ایین نماز
liturgies ایین نماز
ritual ایین پرستش
heathenism ایین کفار
codes of practice ایین کار
parseeism ایین زرتشتی
code of practice ایین کار
procedure ایین دادرسی
civil procedure ایین دادرسی مدنی
supply manuals ایین نامههای تدارکاتی
he has no manners ایین معاشرت نمیداند
pacificism ایین احتراز ازجنگ
pantheism ایین وحدت وجود
pacifism ایین احتراز ازجنگ
obsequies ایین تشیع جنازه
ritually برحسب ایین وشعائر
rules for forming plurals ایین جمع بندی
principle of criminal procedure ایین دادرسی کیفری
principle of civil litigation ایین دادرسی مدنی
Protestantism اصول ایین پروتستانت
liturgiology دانش ایین نمازliturgist
liturgist عالم در ایین نماز
housel ایین عشاء ربانی
conventionalization هم رنگی با ایین و رسوم
exequies ایین خاک سپاری
shrift ایین توبه وبخشش
funreal rites ایین تشییع جنازه
code of procedure قانون ایین دادرسی
hermeneutic ایین تفسیرکتاب مقدس
burial service ایین بخاک سپاری
conventionalization توافق با ایین و رسوم
phallic cuit ایین قضیب پرستی
hermeneutics علم یا ایین تفسیرکتاب مقدس
send off ایین بدرود ودعای خیر
send-off ایین بدرود ودعای خیر
criminal proceedure code قانون ایین دادرسی کیفری
punctilio نکته دقیق در ایین رفتار
initiatory دخولی وابسته به ایین دخول
send-offs ایین بدرود ودعای خیر
funerals وابسته به ایین تشییع جنازه
civil procedure code قانون ایین دادرسی مدنی
ungrammatical مخالف ایین دستور نادرست
Holy Communion ایین عشای ربانی مسیحیان
funeral وابسته به ایین تشییع جنازه
grammatically مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
conventionality مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
innovating ایین تازهای ابتکار کردن
oratorically ادیبانه از روی ایین سخنرانی
in my f. به ایین سوگند خدامی داند
baptisms ایین غسل تعمید و نامگذاری
baptism ایین غسل تعمید و نامگذاری
moral philosophy اصول اخلاق ایین رفتار
puritanism ایین پاک دینان مسیحخی
innovates ایین تازهای ابتکار کردن
heraldry ایین وتشریفات نشانهای خانوادگی
innovated ایین تازهای ابتکار کردن
solemnity ایین تشریفات مراسم سنگین
hardshell سخت در رعایت ایین دینی
conventional مرسوم مطابق ایین وقاعده
maundy ایین شستن پای بی نوایان
innovate ایین تازهای ابتکار کردن
indecorum عدم رعایت ایین معاشرت
orientalize شیوه یا ایین خاوریان راپیروی کردن
grammaticize به ایین دستوردراوردن صرف ونحوی کردن
accentuation بکار بردن ایین تکیه صدا
communion ایین عشاء ربانی صمیمیت وهمدلی
ritualistic مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
formalization انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
palingenesis تجوید از راه تولد ایین تعمید مسیحیان
they gave him a fine sendoff ایین بدرود راباوی بجااوردندبرایش دعای خیرکردند
conventionally برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
obsequial وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
initiatory rites ایین دخول کسی در انجمنی بادستور ویژه
pontifically چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
free love عشق ورزی ومجامعت بدون مراعات ایین ازدواج
ceremonialist کسیکه پای بند رعایت ایین وتشریفات است
month's mind ایین مذهبی بیاد بود کسیکه درگذشته در روز سی ام مردنش
maniple بازوبندیانواری که کشیشان هنگام انجام ایین ربانی ازبازوی خودمی اویزند
gremial پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
lavabo ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
mumpsimus ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
voodooism ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
insides داخلی
territorial داخلی
ben داخلی
innate داخلی
domestic داخلی
intramural داخلی
municipal داخلی
indoor داخلی
interior داخلی
endogenous داخلی
anie داخلی
in داخلی
in- داخلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com