English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (35 milliseconds)
English Persian
grid بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
grids بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
Other Matches
staffs با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffed با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staff با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
well founded کاملا مجهز مجهز بوسایل کامل
well found کاملا مجهز مجهز بوسایل کامل
mixers انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
mixer انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
equip مجهز کردن
habilitate مجهز کردن
imp مجهز کردن
equips مجهز کردن
busks مجهز کردن
busking مجهز کردن
busked مجهز کردن
busk مجهز کردن
imps مجهز کردن
tool مجهز کردن
equipping مجهز کردن
reflecterize مجهز به بازتابنده کردن
reflectorize مجهز به بازتابنده کردن
grated باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grates باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grate باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
mash خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashed خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashes خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashing خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mast دیرک بادکل مجهز کردن
prepares مهیا ساختن مجهز کردن
prepare مهیا ساختن مجهز کردن
masts دیرک بادکل مجهز کردن
preparing مهیا ساختن مجهز کردن
to provide oneself خودرا اماده یا مجهز کردن
christmass tree ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
furnish دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishing دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishes دارای اثاثه کردن مجهز کردن
intertwine درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwining درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwines درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwined درهم بافتن درهم بافته شدن
pleach درهم پیچیدن درهم گیر افتادن
furnishes تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnish تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
bucket جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
mechanising با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
dight اماده کردن مجهز کردن
cluttered درهم ریختگی درهم وبرهمی
clutters درهم ریختگی درهم وبرهمی
clutter درهم ریختگی درهم وبرهمی
mixes درهم کردن
mix درهم کردن
hash درهم کردن
consolidation درهم امیختن تحکیم کردن یکجا کردن یکپارچه
disorganises درهم وبرهم کردن
disorganizing درهم وبرهم کردن
tangles درهم وبرهم کردن
muddle درهم وبرهم کردن
tangle درهم وبرهم کردن
disorganize درهم وبرهم کردن
intertwist درهم کشبک کردن
discombobulate درهم و برهم کردن
disorganised درهم وبرهم کردن
disorganizes درهم وبرهم کردن
muddled درهم وبرهم کردن
muddling درهم وبرهم کردن
inweave درهم متقاطع کردن
to make hay of درهم برهم کردن
muddles درهم وبرهم کردن
disorganising درهم وبرهم کردن
fazed درهم ریختن پریشان کردن
fazing درهم ریختن پریشان کردن
faze درهم ریختن پریشان کردن
huddling مخفی کردن درهم ریختگی
huddled مخفی کردن درهم ریختگی
huddles مخفی کردن درهم ریختگی
engages مجذوب کردن درهم انداختن
huddle مخفی کردن درهم ریختگی
engage مجذوب کردن درهم انداختن
fazes درهم ریختن پریشان کردن
snafu اشفته بودن درهم وبرهم کردن
muss درهم وبرهم یاکثیف کردن تلاش
tangles درهم گیر انداختن گوریده کردن
tangle درهم گیر انداختن گوریده کردن
armed مجهز
equipped مجهز
barbed مجهز
in full fig مجهز
barded مجهز
acoutre مجهز
weaponed مجهز
accoutred مجهز
accoutered مجهز
panoplied مجهز و اراسته
supportive مجهز کننده
jet propelled مجهز به موتور جت
full sail تبار مجهز
jet-propelled مجهز به موتور جت
fusion welding اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
bugged مجهز به میکروفن مخفی
on a war footing مجهز واماده جنگ
weaponed مجهز به جنگ افزار
turboprop jet engine موتور جت مجهز به موتورتوربین
tower wagon اتومبیل مجهز به جرثقیل یانردبان
under arms مجهز باسلحه سبک و انفرادی
fuse cut out switch کلید قطع مجهز به فیوز
recoil operated مجهز به دستگاه عقب نشینی
squad cars اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
squad car اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
augmented turbofan توربوفن مجهز به سیستم پس سوز
connections میلههای رابط
net posts میلههای تور
picket fence جاگذاشتن میلههای 1 و 2 و4 و 7 یا 1 و 3 و 6 و 01
parallel bars میلههای پارالل
grated میلههای اهنی
four horsemen جا گذاشتن میلههای 1 و 2 و4 و 7 یا 1 و 3 و 6 و 01
grate میلههای اهنی
leave میلههای جامانده
leaving میلههای جامانده
maples میلههای بولینگ
seal bars میلههای اب بندی
rods of corti میلههای کورتی
split میلههای باقیمانده
grates میلههای اهنی
combined circuit مین مجهز به مدار عامل مرکب
dieselize با موتور دیزل مجهز شدن یاکردن
cross barred دارای میلههای عرضی
grate پنجره میلههای اهخنی
grates پنجره میلههای اهخنی
grated پنجره میلههای اهخنی
seat bars میلههای تکیه گاه
stanchion میلههای عمودی ناو
driving bit هویزه میلههای اسب
bacillar بشکل میلههای کوچک
bacillary بشکل میلههای کوچک
handing میلههای تسخیرشده حریف در پایان
wicketkeeper توپگیر مدافع میلههای کریکت
gridiron خطوط یا میلههای فلزی مشبک
setup وضع قرارگرفتن میلههای بولینگ
ends میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
spiller انداختن تمام میلههای بولینگ با
pin deck قسمت زیر میلههای بولینگ
ended میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
hig low jack ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
hand میلههای تسخیرشده حریف در پایان
end میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
tear down پاره پاره ومتلاشی کردن درهم دریدن
half worcester ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
converted انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converting انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
throw out سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
golden gate پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
convert انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
dead wood میلههای افتاده بولینگ که درجا می ماند
sour apple ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
double pinochle ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
converts انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
pocket split باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
studs زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
square out ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
bedpost ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
big four ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
compound helicopter هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
blow ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
pumpkin پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
baby split وضعی که میلههای 2 و 7 یا3 و 01 بولینگ باقی می ماند
fill تعداد میلههای افتاده بولینگ با گوی دوم
pick a cherry ناتوانی در انداختن تمام میلههای اسان بولینگ
pinspotter وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
pinsetter وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
fills تعداد میلههای افتاده بولینگ با گوی دوم
pumpkins پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
blows ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
take guard وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
foundation انداختن تمام میلههای بولینگ در دور نهم
titans نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
titan نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
bench check کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
worcester باقی گذاشتن تمام میله هابجز میلههای 1 و 5 بولینگ
wood چوب گلف با دسته دراز و سرچوبی میلههای بولینگ
pit منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
pits منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
lanternpinion چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
pinfall تعداد میلههای افتاده با یک گوی بولینگ ضربه فنی کشتی
sashes قاب دورشیشه در یاپنجره که شامل میلههای چوبی بین شیشه ها نیزمیباشد
counts حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counting تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
bar graph گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود
counting حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
count تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counted تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counts تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counted حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com