English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
tactical loading بارگیری رزمی یا جنگی
Search result with all words
combat loading بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
Other Matches
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
loss تلفات جنگی ضایعات رزمی
preload loading بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
unit loading بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
wet storage بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
field allowance فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
back haul بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
duty with troops در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat team گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
combat developer وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
endurance loading بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
embarkation order دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
field services قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
combat power نیروی رزمی استعداد رزمی
combatcommand فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
combat orders دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
escry فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
warship کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill مشق جنگی تمرین جنگی
warships کشتی جنگی ناو جنگی
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
combat air patrol هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
casualty staging unit یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
staging unit یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
live fire تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
material handling bridge پل بارگیری
loading bridge پل بارگیری
shipping بارگیری
charging بارگیری
stowage بارگیری
loading بارگیری
well deck پل بارگیری
burdening بارگیری
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
plimsol mark مارک بارگیری
charging crane جرثقیل بارگیری
embarkation table جدول بارگیری
line charging current جریان بارگیری خط
bulk loading بارگیری در مخازن
bucket charging بارگیری با سطل
loading فرفیت بارگیری
embarkation area محوطه بارگیری
load بارگیری مهمات
load بارگیری کردن
commercial loading بارگیری تجارتی
stowage بارگیری و باراندازی
point of loading نقطه بارگیری
pack saddle زین بارگیری
on berth ناوحاضربه بارگیری
roll on/roll off بارگیری- تخلیه
accumulator charge بارگیری اکومولاتور
pallete کفه بارگیری
ammunition loading line خط بارگیری مهمات
quays سکوی بارگیری
quay سکوی بارگیری
load فرفیت بارگیری
loads بارگیری مهمات
loads بارگیری کردن
loads فرفیت بارگیری
plimsol mark علایم بارگیری
download بارگیری پایین
deadweight تناژ بارگیری
pallet کفه بارگیری
pallets کفه بارگیری
pre loading بارگیری اولیه
stows بارگیری کردن
load lines علایم بارگیری
apron محوطه بارگیری
charging car واگن بارگیری
loading apron نوار بارگیری
aprons محوطه بارگیری
pick up and delivery بارگیری و تحویل
loading diagram دیاگرام بارگیری
loading scale مقیاس بارگیری
loading site سکوی بارگیری
loading site محل بارگیری
stow بارگیری کردن
loading bucket سطل بارگیری
charging wharf اسکله بارگیری
stowed بارگیری کردن
roll-on/roll-off بارگیری- تخلیه
stowing بارگیری کردن
loading table جدول بارگیری
loading chart جدول بارگیری
line charging capacity فرفیت بارگیری خط
loading station ایستگاه بارگیری
loading time زمان بارگیری
magnetic loading بارگیری مغناطیسی
frequency loading بارگیری فرکانسی
charging berth اسکله بارگیری
loading rack سکوی بارگیری
well deck عرشه بارگیری
Loading and unloading. بارگیری وتخلیه
cargo net تور بارگیری
loading facilities وسایل بارگیری
load factor ضریب بارگیری
loading point نقطه بارگیری
laden بارگیری شده
carburizing pot فرف بارگیری
combated رزمی
epical رزمی
epics رزمی
combat رزمی
combating رزمی
combats رزمی
epic رزمی
ingot charging crane جراثقال بارگیری شمش
stevedore متصدی بارگیری و تخلیه
stevedore بارگیری وباراندازی کردن
staging unit یکان بارگیری کننده
actual obligated space محل یا جا در بارگیری دریایی
bulk loading بارگیری مخزن به طور یک جا
loading بارگیری مهمات درهواپیما
loading space فضای قابل بارگیری
cargo plan طرح بارگیری ناو
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
bulk load method روش بارگیری با بارقوال
loading plan طرح بارگیری خودرو
loading list لیست بارگیری خودرو
shiping agent کارگزار بارگیری کشتی
initial program load بارگیری برنامه اغازی
charging side محل بارگیری کوره
stevedores بارگیری وباراندازی کردن
stevedores متصدی بارگیری و تخلیه
embarkation table جدول قابلیت بارگیری
cargo port دریچه بارگیری ناو
loading chart طرح بارگیری هواپیما
charge and discharge محل بارگیری و باراندازی
horizontal loading بارگیری افقی کشتیها
commercial loading بارگیری کالای تجارتی
stevedoring charges هزینههای بارگیری وباراندازی
combat outpost پاسدار رزمی
combat team تیم رزمی
combat forces نیروهای رزمی
combat development توسعه رزمی
combat efficiency کارایی رزمی
nonbattle غیر رزمی
combat exercise تمرین رزمی
combat trains بنه رزمی
combat troops عدههای رزمی
combatcommand یکان رزمی
combat vehicle خودروی رزمی
combat crew خدمه رزمی
combat support پشتیبانی رزمی
battle casualty ضایعات رزمی
combat duty ماموریت رزمی
combat power قدرت رزمی
non-combatant غیر رزمی
readiness امادگی رزمی
fighting patrol گشتی رزمی
combat patrol گشتی رزمی
martial arts ورزشهای رزمی
non combatant غیر رزمی
combat engineer مهندسی رزمی
non-combatants غیر رزمی
combat formation ارایش رزمی
operational route جاده رزمی
service ammunition مهمات رزمی
combat readiness امادگی رزمی
combat duty امور رزمی
combat intelligence اطلاعات رزمی
combat ration جیره رزمی
combat proficiency مهارت رزمی
combat jump پرش رزمی
combat proficiency شایستگی رزمی
field glasses عینک رزمی
c ration جیره رزمی
field commands یکانهای رزمی
field army ارتش رزمی
strengths استعداد رزمی
combat , echelon رده رزمی
herioic verse شعر رزمی
heroic verse شعر رزمی
strength استعداد رزمی
task organization سازمان رزمی
combat , echelon یکان رزمی
tactical support پشتیبانی رزمی
field commands قسمتهای رزمی
group گروه رزمی
groups گروه رزمی
fighting load بار رزمی
field type نوع رزمی
field ration جیره رزمی
field order دستورالعمل رزمی
field officer افسر رزمی
field manual دستور رزمی
field gun توپ رزمی
field grade رده رزمی
field exercise تمرین رزمی
field duty ماموریت رزمی
battle station پایگاه رزمی
combat , elements عناصر رزمی
combat surveillance مراقبت رزمی
combat , elements یکانهای رزمی
damage ضایعات رزمی
field duty خدمات رزمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com