English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
team tennis بازیهای مختلف تنیس
Other Matches
charting شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
blocage [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
heterogeneous network سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
fdm انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
olympics بازیهای المپیک
asian games بازیهای اسیایی
games بازیهای المپیک
net games بازیهای توردار
plympic games بازیهای المپیک
youth sports بازیهای جوانان
court games بازیهای محوطهای
racket games بازیهای راکتدار
field games بازیهای میدانی
computerized game playing بازیهای کامپیوتری
paint program نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocating به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
olympiad جشنهای بازیهای المپیک
pan american games بازیهای ملتهای امریکایی
winter olympic بازیهای المپیک زمستانی
track زمین بازیهای میدانی
goal games بازیهای دروازه دار
matches رویارویی بازیهای دو جانبه
match رویارویی بازیهای دو جانبه
amusement arcade سالن بازیهای الکترونیکی
tracked زمین بازیهای میدانی
party politics سیاست بازیهای حزبی
ball park زمین بازیهای با توپ
tracks زمین بازیهای میدانی
functions سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
courtesy runner بازیگر سهیم در بازیهای غیررسمی
olympian شرکت کننده بازیهای المپیک
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
bussing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequency انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous مختلف الجنس و مختلف النوع
profiled امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
queen of دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
tennis تنیس
netman تنیس باز
racquets راکت تنیس
racket راکت تنیس
racquet راکت تنیس
clay زمین تنیس
caddy توپ تنیس
pine pong تنیس رومیزی
tennis court زمین تنیس
tennist بازیگر تنیس
lawn tennis تنیس روی چمن
baselines خط انتهای زمین تنیس
presses قاب راکت تنیس
court tennis تنیس داخل سالن
service ace امتیاز سرویس تنیس
baseline خط انتهای زمین تنیس
tennis shoe تنیس کفش کتانی
seniors تنیس باز سالمند
backboard دیوار تمرین تنیس
press قاب راکت تنیس
table tennis تنیس روی میز
senior تنیس باز سالمند
tennis set یک دور مسابقه تنیس
ping-pong تنیس روی میز
pelota بازی تنیس اسپانیولی
highway خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
groundhopper [British English] طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور [از خانه] تیم خود را دیدار میکند.
center strop نوار پهن تور تنیس
tennis grip طرز گرفتن راکت تنیس
forties سومین امتیاز در یک گیم تنیس
ad court زمین سرویس سمت چپ تنیس
forty سومین امتیاز در یک گیم تنیس
half court قسمت سرویس زمین تنیس
lawn tennis بازی تنیس روی چمن
baseline game بازی در انتهای زمین تنیس
center strap نوار پهن تور تنیس
hunting design طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
ground stroke ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
wimbledon جام بین المللی تنیس ویمبلدون
deuce court زمین سرویس سمت راست تنیس
We mark out the tennis court. زمین تنیس راعلامت گذاری کردیم
She is passionately fond of tennis . شهوت تنیس باز ی کردن دارد
badminton نوعی بازی تنیس باتوپ پردار
backswing تاب اولیه راکت تنیس بسمت عقب
up and back بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
hacked ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hack ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hacks ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
pop-up ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
pop up ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
roughhouse بازیهای خرکی و پر سر وصدا بین ساکنان یک اطاق بازی خرکی و پر سر وصداکردن
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
alley حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleys حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleyways حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
democratic comiteism سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند
divergent مختلف
sundry مختلف
disparate مختلف
diverse مختلف
miscellaneous مختلف
various مختلف
variegated مختلف
varying مختلف
off مختلف
discrepant مختلف
dissimilar مختلف
variate مختلف کردن
heterochromatic مختلف اللون
half breed از نژاد مختلف
diverse مختلف مخالف
variously بطور مختلف
two discrepant stories دو حکایت مختلف
miscellaneous works کارهای مختلف
half caste ازنژاد مختلف
variant گوناگون مختلف
polyphyletic مختلف الاجداد
diversely به اشکال مختلف
polyphyletic از نژادهای مختلف
several جدا مختلف
asynchronous مختلف الزمان
stock markets بورس کالاهای مختلف
holdalls جعبه اسبابهای مختلف
internationals مربوط به کشورهای مختلف
stock market بورس کالاهای مختلف
international مربوط به کشورهای مختلف
holdall جعبه اسبابهای مختلف
multifarious دارای انواع مختلف
syntax هم اهنگی قسمتهای مختلف
eccentric مختلف المرکز بودن
eccentrics مختلف المرکز بودن
run around <idiom> گردش درمناطق مختلف
The various strata of society. طبقات مختلف اجتماع
stage مراحل مختلف یک موشک
stages مراحل مختلف یک موشک
varisized دارای اندازههای مختلف
various books کتابهای گوناگون یا مختلف
variform گوناگون مختلف الشکل
miscellanist نویسنده مطالب مختلف
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
interracial بین نژادهای مختلف
interrace بین نژادهای مختلف
intercollegiate بین کالجهای مختلف
processes مراحل مختلف چیزی
heterochromatic دارای رنگهای مختلف
process مراحل مختلف چیزی
play off <idiom> رفتار مختلف با اشخاص
disjunctive دارای دو شق مختلف فصلی
rank and file شئون مختلف نظامی
plug ورودی که به وسایل مختلف
diversiform دارای اشکال مختلف
plugs ورودی که به وسایل مختلف
multi tone horn بوق با اصوات مختلف
plugging ورودی که به وسایل مختلف
adapter دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
polytechnic وابسته به علوم عملی مختلف
FTAM بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
fun house محل سرگرمی وتفریحات مختلف
scatter around <idiom> غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
outcross امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
allomorph تصاریف مختلف کلمه یا فعل
stochastic دارای تغییردر مواقع مختلف
polytechnics وابسته به علوم عملی مختلف
blocky پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
cat's cradle ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
walleyed انواع مختلف اردک ماهی
interbreed نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
polygenesis پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
multi rate meter کنتور با چند نرخ مختلف
general purpose machine دستگاه برای اهداف مختلف
byte کامپیوتر با طول کلمه مختلف
interdisciplinary مربوط به رشتههای مختلف علمی
syncretic تلفیق کننده عقاید مختلف
catamarans قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
catamaran قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
homonymous دارای دویاچند معنی مختلف
bipolar تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com