English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
quick opener بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
Other Matches
triple option بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
double up مراقبت از مهاجم با دو مدافع
cutoff block سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
submarines مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
pass cut روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
submarine مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
foot sweep پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
stunt حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
slotback مدافع پشت شکاف
skates بازی تهاجمی
skate بازی تهاجمی
skated بازی تهاجمی
scrappy بازی تهاجمی سریع
scrappiest بازی تهاجمی سریع
scrappier بازی تهاجمی سریع
end run بازی تهاجمی با دور زدن دفاع
safety اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
slants بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
statue of liberty play بازی تهاجمی از بازیگر گوش که با بلندکردن دست خودحریف را گول می زند
slanted بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slant بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
linemate مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
gill slit شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
attacking [style of play, player] <adj.> تهاجمی
incursive تهاجمی
aggressive تهاجمی
offensive <adj.> تهاجمی
shock troops گروه تهاجمی
furor خشم تهاجمی
power play نقشه تهاجمی
offensive alliance پیمان تهاجمی
offensive league اتحادیه تهاجمی
offensive weapon سلاح تهاجمی
offensive war جنگ تهاجمی
power struggle نقشه تهاجمی
hard advertising تبلیغات تهاجمی
offensive block دفاع تهاجمی
dashed کشتی تهاجمی
play marking حرکات تهاجمی
dashes کشتی تهاجمی
dash کشتی تهاجمی
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
offensive movement حرکت تهاجمی شمشیرباز
offensive اهانت امیز تهاجمی
look-in روش پاس تهاجمی
simple wing طرح تهاجمی با خط نامتعادل
attack aircraft carrier ناو هواپیمابر تهاجمی
attack cargo ship ناو باربری تهاجمی
offensives اهانت امیز تهاجمی
slot formation نوعی طرح تهاجمی
slot t نوعی طرح تهاجمی
offensive تهاجم تهاجمی حمله عمومی
offensives تهاجم تهاجمی حمله عمومی
flying wedge نوعی مانور تهاجمی قدیمی
rivalled رقیب
rivalling رقیب
emulative رقیب
rivals رقیب
unapproachable بی رقیب
rival رقیب
rivaled رقیب
opponents رقیب
vier رقیب
rivaling رقیب
opponent رقیب
adversarial رقیب
competitress رقیب
inimitable بی رقیب
corrival رقیب
competitor رقیب
adversaries رقیب
adversary رقیب
competitors رقیب
unrivaled بی رقیب
incomparable بی رقیب
split t نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
progressive attack پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
antagonists رقیب دشمن
antagonist رقیب دشمن
vie رقیب شدن
corrival رقیب شدن
vied رقیب شدن
vies رقیب شدن
outfoot سریعتر از رقیب
fully paid که حقوق خودراتمام میگیرد
hydraulic cement سیمانی که در زیر اب میگیرد
that right inheres in him ان حق باو تعلق میگیرد
airy-fairy کسی که خود را میگیرد
contain جلو رقیب را گرفتن
contained جلو رقیب را گرفتن
contains جلو رقیب را گرفتن
underprice قیمت کمتر از رقیب
outkick تندتر از رقیب دویدن
upset باخت رقیب محبوب
upsets باخت رقیب محبوب
upsetting باخت رقیب محبوب
leg theory روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
the freak takes him وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
it is very easily done بسیار اسان انجام میگیرد
weaner کسیکه بچه را از شیر میگیرد
candlelit اتاقیا میزیکهبا شمعنور میگیرد
hooker قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
hookers قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
heliograph دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
all in contract قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
lunt کبریتی که بکندی اتش میگیرد
immortalize rug فرش جاودانی و بدون رقیب
offensives مهاجم
forward مهاجم
attacker مهاجم
striker مهاجم
forwarded مهاجم
postman مهاجم
postmen مهاجم
raiders مهاجم
raider مهاجم
infestant مهاجم
frontcourt man مهاجم
invaders مهاجم
attackers مهاجم
offensive <adj.> مهاجم
aggressors مهاجم
close attack سه مهاجم
invader مهاجم
attacking [style of play, player] <adj.> مهاجم
aggressor مهاجم
strikers مهاجم
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
undertaking کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertakers کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertaker کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
quantity allowance تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
bass clef کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد
fusion reactor راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
aneroid فشارسنجی که فشار مطلق رااندازه میگیرد
nursling بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
one upmanship سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one-upmanship سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
area blocking سد راه کردن رقیب در منطقه معین
aggressive حمله ور مهاجم
aggressive مهاجم پرپشتکار
breaking pass پاس به مهاجم
dodgers مهاجم گریزنده
dodger مهاجم گریزنده
unmarked مهاجم مهارنشده
dedger مهاجم گریزنده
flanker مهاجم جناح
trailer پشتیبان مهاجم
trailers پشتیبان مهاجم
third home بازیگر مهاجم
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
strong side سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
sheet lighning برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
kelson or keelson کالبدزیرین کشتی که روی تیرحمال قرار میگیرد
it is ridiculously small بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد
quarterback بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
quarterbacks بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
open water فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
brush block سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
invaders مهاجم حمله کننده
invader مهاجم حمله کننده
flanker بازیگر مهاجم در جناح
cough up لو رفتن توپ مهاجم
loose forward مهاجم تک رو پشت خط تجمع
illegal procedure خطای تیم مهاجم
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
indian giver کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
outwork قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
decalescence point دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد
cross to bear/carry <idiom> رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
disc حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
discs حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
grandfather clock ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
grandfather clocks ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
pleader مدافع
defenseless بی مدافع
defendant مدافع
pass rusher مدافع خط
close defence سه مدافع
championless بی مدافع
apologists مدافع
blue liner مدافع
crease defenceman مدافع
backer up مدافع
apologist مدافع
defender مدافع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com