English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
English Persian
hightail باسرعت عقب نشینی کردن
Other Matches
skeet باسرعت حرکت کردن
zipped باسرعت وانرژی حرکت کردن زور
zip باسرعت وانرژی حرکت کردن زور
zipping باسرعت وانرژی حرکت کردن زور
zips باسرعت وانرژی حرکت کردن زور
to burn the midnight oil شب نشینی کردن
ruralize ده نشینی کردن
to burn the midnighoil شب نشینی کردن
pull away عقب نشینی کردن
retreated عقب نشینی کردن
withdraws عقب نشینی کردن
retreating عقب نشینی کردن
to lose ground عقب نشینی کردن
retreat عقب نشینی کردن
withdraw عقب نشینی کردن
to fall back عقب نشینی کردن
To retreat. To withdraw. عقب نشینی کردن
drop back <idiom> عقب نشینی کردن
give ground <idiom> عقب نشینی کردن
to beat a retreat عقب نشینی کردن
retreats عقب نشینی کردن
to give ground عقب نشینی کردن
cloisters صومعه گوشه نشینی کردن
recoils عقب نشینی کردن توپ
recoiled عقب نشینی کردن توپ
crawfish ازموضعی عقب نشینی کردن
cloister صومعه گوشه نشینی کردن
to have a knock back عقب نشینی کردن [در موقعیتی]
recoil عقب نشینی کردن توپ
recoiling عقب نشینی کردن توپ
in two shakes of a lamb's tail <idiom> باسرعت
swiftest فرز باسرعت
lickety split باسرعت وتعجیل
cursory باسرعت وبیدقتی
amain باسرعت کامل
full tilt باسرعت زیاد
swift فرز باسرعت
speeding باسرعت راندن
speeds باسرعت راندن
swifter فرز باسرعت
speed باسرعت راندن
apace باسرعت زیاد
swifts فرز باسرعت
blenches جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
retires عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retire عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blenched جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenching جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blench جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
withdrawal عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawals عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
To draw in ones houns . Toback down . To retreat. ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
liner باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
liners باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
klystron لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
variable recoil سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
rifles توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifle توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
fall back تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
remote data concentrator وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
wakes شب نشینی
illuviation ته نشینی
waked شب نشینی
sedimentation ته نشینی
an eveing party شب نشینی
adsorption رو نشینی
deposit ته نشینی
wake شب نشینی
evening party شب نشینی
retrocedence پس نشینی
recoil پی نشینی
sedimentary ته نشینی
settling ته نشینی
sedinentation ته نشینی
subsidence ته نشینی
sedimentation ته نشینی
soirTes شب نشینی
soirees شب نشینی
soiree شب نشینی
recoiled پی نشینی
nightlife شب نشینی
recoiling پی نشینی
precipitation ته نشینی
deposits ته نشینی
recoils پی نشینی
hutment کلبه نشینی
hypostatic ناشی از ته نشینی
retreated عقب نشینی
cotenancy هم اجاره نشینی
retreating عقب نشینی
break ground عقب نشینی
retreats عقب نشینی
retreat عقب نشینی
recess عقب نشینی
recesses عقب نشینی
sequestered life گوشه نشینی
seclusion گوشه نشینی
urbanism شهر نشینی
electrostatic procipitation ته نشینی الکترواستاتیک
settlement ته نشینی مسکن
recoils عقب نشینی
recoiling عقب نشینی
recoiled عقب نشینی
recoil عقب نشینی
suburbia حومه نشینی
eremitic life گوشه نشینی
eremitism گوشه نشینی
fallback عقب نشینی
sanctuaries حق بست نشینی
sanctuary حق بست نشینی
retrocedence عقب نشینی
retrocession عقب نشینی
silting رسوب ته نشینی
urbanization شهر نشینی
katabasis عقب نشینی
line of retreat خط عقب نشینی
settlements ته نشینی مسکن
sedimentation pond حوضچه ته نشینی
tenantry اجاره نشینی
nomadism کوچ نشینی
solitariness گوشه نشینی
reclvsion گوشه نشینی
recoil mechanism مکانیسم عقب نشینی
to beat a retreat کوس عقب نشینی
sink ته نشینی حفره یاگودال
urbanist وابسته بشهر نشینی
subornation زیر پا نشینی اغواء
sinks ته نشینی حفره یاگودال
to sound the retreat شیپورعقب نشینی زدن
rocket propulsion فشارعقب نشینی موشک
retirement عقب نشینی اختیاری
backblast موج عقب نشینی
recoil mechanism دستگاه عقب نشینی
urbanistic وابسته بشهر نشینی
blowback عقب نشینی خودکار
companionship مصاحبت پهلو نشینی
sedimentation analysis تجزیه بروش ته نشینی
blowback ضربه عقب نشینی
setbacks فشار عقب نشینی
back pressure فشار عقب نشینی
setback فشار عقب نشینی
scuttling عقب نشینی روزنه
scuttles عقب نشینی روزنه
scuttled عقب نشینی روزنه
scuttle عقب نشینی روزنه
colonial معماری کوچ نشینی
long recoil عقب نشینی طولانی
backblast شعله عقب نشینی
ebb current عقب نشینی اب دریا
forced withrawal عقب نشینی اجباری
short recoil عقب نشینی کوتاه
variable slide طول عقب نشینی متغیر
breakdown ته نشینی مواد معلق دردوغاب
setback نیروی عقب نشینی توپ
recoil pit چاله عقب نشینی لوله
to sound a retreat شیپور عقب نشینی زدن
obmutescence خاموش نشینی سکوت عمدی
retreating عقب نشینی اجباری بازگشتن
setbacks نیروی عقب نشینی توپ
retreating عقب نشینی کناره گیری
retreat عقب نشینی کناره گیری
retreat عقب نشینی اجباری بازگشتن
recoil operated مجهز به دستگاه عقب نشینی
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
retreated عقب نشینی کناره گیری
hermitic وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
alluvial ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
recoilless rifle تفنگ بدون عقب نشینی
insula دستگاه عمارت اجاره نشینی
to sound the retire شیپور عقب نشینی زدن
counter recoil برگشتن لوله پس از عقب نشینی
straddled میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddle میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
retreats عقب نشینی اجباری بازگشتن
long recoil طول عقب نشینی زیاد
they are in full retreat سخت عقب نشینی می کنند
breakdowns ته نشینی مواد معلق دردوغاب
a white collar job کار پشت میز نشینی
retreated عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreats عقب نشینی کناره گیری
straddles میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
back pressure فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
retreat گوشه نشینی [گروهی برای مدتی]
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
The army had to retreat from the battlefield. ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
recoil operated مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
beauty is in the eyes of the beholder <proverb> اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
choke ring رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
jet propulsion نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
shoot the duck حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
disengagement جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
inclusus گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
gunner's rule روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
safety اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com