English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
balloon reflector بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
Other Matches
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
modulates مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
confusion reflector وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
reflectors منعکس کننده
reflector منعکس کننده
barrel reflector منعکس کننده لوله
baffled صفحه منعکس کننده
baffle صفحه منعکس کننده
abat voix منعکس کننده صدا
baffles صفحه منعکس کننده
baffling صفحه منعکس کننده
relucent منعکس کننده نور متشعشع
barrel reflector منعکس کننده وضع داخل لوله
deep scattering layer لایههای منعکس کننده عمق دریا
periscope منعکس کننده نور دریچه دید
periscopes منعکس کننده نور دریچه دید
thermocline لایه منعکس کننده صوت در اب دریا
homing guidance هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
blast valve سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
oscillator تفکیک کننده امواج اشکارساز
emitter منتشر کننده پس دهنده امواج
lotic زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
delineascope پرژکتور منعکس کننده عکس در روی یک پرده پرژکتوراگراندیسمان عکس
homing adaptor تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
self reflexive منعکس کننده تصویر خود خود پژواکی
modulation سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
transponder تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
side reflector منعکس کننده کناری رفلکتور کناری
reflectors جسم منعکس کننده جسم صیقلی
reflector جسم منعکس کننده جسم صیقلی
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
motorola تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh
radiation scattering انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
texts وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
solid-state وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
trapping اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radiological monitoring ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
electronic office محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
ebam Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
ballooning بالن
flask بالن
flasks بالن
ballooned بالن
baleen بالن
balloons بالن
baloon بالن
balloon بالن
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
kjeldahl flask بالن کلدال
claisen flask بالن کلایزن
hot air balloon بالن ورزشی
hot-air balloon بالن ورزشی
train oil روغن بالن
whalers صیاد بالن
whaler صیاد بالن
hot-air balloons بالن ورزشی
ground jointed flask بالن سرسنبادهای
two necked flask بالن دو دهانه
absorption flask بالن جذب
round bottom flask بالن ته گرد
three necked flask بالن سه دهانه
filter flask بالن صافی
volumetric flask بالن ژوژه
baffling منعکس
reflected منعکس
baffled منعکس
baffle منعکس
baffles منعکس
long necked flask بالن گردن دراز
erlenmeyer flask بالن ارلن مایر
burner تولیدکننده حرارت در بالن
burners تولیدکننده حرارت در بالن
volumetric flask بالن حجم سنجی
short necked flask بالن گردن کوتاه
dirigible کشتی هوایی بالن
whitest پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
resound منعکس کردن
image منعکس کردن
reflects منعکس شدن
reactive منعکس شونده
reflect منعکس شدن
ring with منعکس کردن
images منعکس کردن
resounds منعکس کردن
reflecting منعکس شدن
resounded منعکس کردن
acetylization flask بالن استیل دار کردن
whaleback هر جسمی شبیه پشت بالن
porpoises بالن یانهنگ دندان دار
porpoise بالن یانهنگ دندان دار
spinnaker بادبان 3 گوشه بشکل بالن
electrosensitive printer چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
e mail علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
kite بادبان 3 گوشه بشکل بالن کایت
radiosonde بالن مخصوص سنجش هوادر هواسنجی
kites بادبان 3 گوشه بشکل بالن کایت
finback بالن یا نهنگ سواحل اقیانوس اطلس
drag line طنای اویزان از بالن هنگام فرود
reecho دوبار منعکس شدن
reflectively بطور منعکس شونده
reflective بازتابنده منعکس سازنده
re echo دوباره منعکس شدن
reflectional بازتابنده منعکس سازنده
indirect lighting نور منعکس شده
blubbering چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbered چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubber چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
flameout قطع کار دستگاه ایجاد حرارت بالن
blubbers چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
pyrometer وسیله سنجش درجه حرارت هوا در بالن
reflected binary code رمز دودویی منعکس شده
catoptric وابسته به ایینه ونور منعکس شده
mirrored دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirror دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirrors دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
pibal دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
maneuvering vent شکاف بالای پوشش بالن برای رها کردن هوا
camera lucida دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
vent valve دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
camera lucida [ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
electro optics وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
rebounded دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
abat-voix [قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
rebound دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounding دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounds دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
backgrounds نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
background نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
ground swell امواج
electromagnetic waves امواج الکترومگنتیک
wander wave امواج سیار
interference تداخل امواج
brain waves امواج مغزی
sky wave امواج اسمانی
ground waves امواج زمینی
radio waves امواج رادیویی
pulsing ضربان امواج
incoherent waves امواج همدوس
oscilloscope اشکارسازی امواج
spoondrift ترشح امواج
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی
the waves of the sea امواج دریا
emissions انتشار امواج
reverberations برگشت امواج
thermal waves امواج گرمایی
tosser دستخوش امواج
gravitational waves امواج جاذبه
gravitational waves امواج گرانشی
hertzian waves امواج هرتز
tidal waves امواج جزرومدی
crashing waves امواج خروشان
pulse امواج ضربانی
reverberation برگشت امواج
transient wave امواج سیار
emission انتشار امواج
gravity waves امواج ثقلی
pulsed امواج ضربانی
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
interference area ناحیه ی تداخل امواج
conical scanning ردیابی امواج به طورمخروطی
pulsing پرتاب امواج انرژی
attenuation افت قدرت امواج
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
bleeding باند تداخل امواج
airwave امواج رادیو و تلویزیون
diathermy interference تداخل امواج دیاترمی
echoing برگشت امواج رادار
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
wave band دسته امواج رادیو
echo برگشت امواج رادار
wave front جبهه امواج رادیویی
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
propagation پخش امواج یا اعلامیه
tidal wave امواج جذر و مدی
echoed برگشت امواج رادار
echoes برگشت امواج رادار
hertzian wave امواج هرتز hertz
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
conical scanning انتشار مخروطی امواج
reverberations برگشت دادن امواج
interference zone ناحیه ی تداخل امواج
reverberation برگشت دادن امواج
beach foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
altitude delay افت ارتفاع امواج رادار
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
homing mine مین حساس به انعکاس امواج
back scattering پخش معکوس امواج رادیویی
convergence zone منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
beam width عرض ستون امواج رادار
numbered wave امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com