English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
land bank بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
Other Matches
30% down payment against bank guaranty ۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
acre واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
acres واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
clearing bank بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing banks بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
howitzer توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
doubled سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
tympanic bone استخوانی که پرده صماخ رانگه میدارد
gate hanger التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
chuck گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chucked گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chucks گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
beam anchor تیری که دیوار را محکم نگاه میدارد
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
manifolder ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
manifold writer ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
headstay سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
nephrotomy چیزی که شخص رااز پیشرفت باز میدارد
sizar دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
sizer دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
dowel میخ پرچی که دو چیز را روی هم نگاه میدارد
intertie تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
pass book برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
throatlatch تسمه زیر گلوی اسب که افسار رانگاه میدارد
havelock روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
heliostat چرخ ایینهای که پرتوافتاب رابیک جهت ثابت نگاه میدارد
bezel حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
sensitive to corrosion حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
Omerta [قانون یا کودی که شخص را از حرف زدن و فاش کردن اطلاعت باز میدارد]
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
triplicate سه برابر سه برابر کردن
gobo نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
bank check چک بانکی
dress guard اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
heck ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
bank guarantee ضمانت بانکی
bank failure ورشکستگی بانکی
bank draft برات بانکی
bank giro جیروی بانکی
bank expansion گسترش بانکی
bank discount سپردههای بانکی
bank rate نرخ بانکی
bank accounts حساب بانکی
bank account حساب بانکی
bank statements صورتحساب بانکی
bank statement صورتحساب بانکی
bank discount تخفیف بانکی
bank interest بهره بانکی
bank loan وام بانکی
change over انتقال بانکی
banking کار بانکی
bank draft حواله بانکی
bank liabilities بدهیهای بانکی
bank liabilities تعهدات بانکی
bank pass book دفترچه بانکی
bank reserves اندوختههای بانکی
bank reserves ذخایر بانکی
consortium of bankers کنسرسیوم بانکی
bank transfers انتقالات بانکی
banker's bill صورتحساب بانکی
bank charges هزینههای بانکی
bank bond ضمانت بانکی
bank contraction انقباض بانکی
bank commission کارمزد بانکی
bank charge هزینههای بانکی
account with [at] a bank حساب بانکی
clearing تهاتر بانکی
bank credit اعتبار بانکی
bank bill حواله بانکی
clearings تهاتر بانکی
bank advance وام بانکی
bank discount تنزیل بانکی
bank holidays تعطیلات بانکی
bank acceptance قبولی بانکی
bank deposit سپرده بانکی
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
volume of bank credit حجم اعتبارات بانکی
bank development گسترش شبکه بانکی
letter of credit اعتبار نامه بانکی
checking account حساب جاری بانکی
checking accounts حساب جاری بانکی
liabilities تعهد موجودی بانکی
liability تعهد موجودی بانکی
joint account حساب بانکی مشترک
bank statements صورت حساب بانکی
clearings نقل وانتقال بانکی
clearing نقل وانتقال بانکی
bank rate نرخ بهره بانکی
banking deposit account حساب سپرده بانکی
bank guarantee ضمانت نامه بانکی
bank statement صورت حساب بانکی
cashes حواله پستی تلگرافی یا بانکی
giros خدمات بانکی اداره پست
cashing حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cash حواله پستی تلگرافی یا بانکی
negotiating bank بانکی که اسناد را معامله میکند
giro خدمات بانکی اداره پست
I deposited the money in my bank account . پول را به حساب بانکی ام ریختم
cashed حواله پستی تلگرافی یا بانکی
time deposit سپردهء بانکی مدت دار
bankable قابل نقل وانتقال بانکی
penny bank بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
discount rate نرخ ثابت نزول بانکی
bankbook دفترحساب بانک دفترچه بانکی
bank paper چک تضمین شده سفته بانکی
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
splash proof enclosure حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
over-the-counter interbank transactions داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
advising bank بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
demand deposit سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
excess preserves اندوخته بانکی بیش از حدی که قانونا" لازم است
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
trust company شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
holographic image [ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
equalled برابر
paripassu برابر
breast برابر
equaling برابر
decuple ده برابر
abreast برابر
opposites برابر
identical برابر
equaled برابر
equals برابر
opposite برابر
equalling برابر
ninefold نه برابر
breasts برابر
squaring برابر
square برابر
squares برابر
squared برابر
as much a دو برابر
sextuple شش برابر
level with each other برابر
tripling سه برابر
for در برابر
double دو برابر
even <adj.> برابر
bracketed برابر
two fold دو برابر
doubled up دو برابر
one fold یک برابر
sixfold شش برابر
doubled دو برابر
homological برابر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com