Dictiornary-Farsi | با درازای ثابت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (11 milliseconds)

English	Persian
fixed length	با درازای ثابت


Search result with all words

fixed length record	مدرک با درازای ثابت
fixed length record	رکورد با درازای ثابت
limiter	وسیلهای که خروجی ان درازای همه ورودیهای بالاتر از حد معین ثابت است
Other Matches

in payment of	درازای
file length	درازای پرونده
record length	درازای مدرک
word length	درازای کلمه
it is of variable length	درازای ان متغیر
it is roughly meters long	درازای ان تخمینا
field length	درازای میدان
length of buttress	درازای پشتبند
block length	درازای کنده
variable length	با درازای متغییر
register length	درازای ثبات
pulse length	درازای تپش
inextenso	دارای درازای مناسب
edge length	درازای لبه [ریاضی]
to bargain a way	درازای چیزی واگذار کردن
static employment	کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital	سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test	ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
legion ofholour	نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sampled	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
block length	درازای بلوک طول بلوک
steady	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
fix	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
solids	ثابت
undeviating <adj.>	ثابت
constants	ثابت
rugged	ثابت
permanent	ثابت
standstill	ثابت
solid	ثابت
steadier	ثابت تر
unswerving <adj.>	ثابت
fixing	ثابت
thetic	ثابت
thetical	ثابت
fixes	ثابت
fixed bridge	پل ثابت
fiducial	ثابت
sustains	ثابت
sustained	ثابت
sustain	ثابت
changeless	ثابت
immovable	ثابت
loyal	ثابت
constant	ثابت
invariable	ثابت
specific	ثابت
specifics	ثابت
fixed	ثابت
disputeless	ثابت
pats	ثابت
incommutable	ثابت
inalterable	ثابت
fix	ثابت
pegged	ثابت
steady	ثابت
true	ثابت
truer	ثابت
stables	ثابت
patted	ثابت
pat	ثابت
patting	ثابت
leger or ledger	ثابت
resolute	ثابت
steadying	ثابت
settled	ثابت
stable	ثابت
established	ثابت
firmest	ثابت
firm	ثابت
firmer	ثابت
firms	ثابت
steadies	ثابت
steadied	ثابت
static	ثابت
steadiest	ثابت
hard and fast	ثابت
unshaken	ثابت
indelible	ثابت
truest	ثابت
equable	ثابت
stationary	ثابت
resolvedly	با عزم ثابت
costant load	بار ثابت
curie constant	ثابت کوری
regular salary	حقوق ثابت
constant factors	عوامل ثابت
constant error	خطای ثابت
screening constant	ثابت پوشش
dielectric constant	ثابت دی الکتریک
constant luminance	روشنایی ثابت
rhumb line	راه ثابت
rydberg constant	ثابت ریدبرگ
constant speed	سرعت ثابت
decay constant	ثابت تباهی
scale down	به نسبت ثابت
constant return	بازده ثابت
constant pressure	فشار ثابت
constant power	توان ثابت
constatnt	مقدار ثابت
constant voltage	ولتاژ ثابت
constant of motion	ثابت حرکت
self centered	ثابت ونامتحرک
constant current	شدت ثابت
fixatives	ثابت کننده
invariably	بطور ثابت
boltzmann constant	ثابت بولتزمن
boltzmann constant	ثابت بولتزمان
steadfast	ثابت قدم
steadfastly	ثابت قدم
abhide	ثابت بودن
standing rigging	طنابهای ثابت
standing rigging	بکسلهای ثابت
standing patrol	گشتی ثابت
an inflexible resolution	عزم ثابت
standing part	قسمت ثابت
sta	ثابت قدم
stability constant	ثابت پایداری
standing derrick	دریک ثابت
standing light	چراغ ثابت
attenuation constant	ثابت تضعیف
fixed slab buttress dam	سد با پشتبند ثابت
fixative	ثابت کننده
capital asset	سرمایه ثابت
self consistent	ثابت قدم
constant cost	قیمت ثابت
constant capital	سرمایه ثابت
conservative flux	شاره ثابت
semifixed	نیم ثابت
semifixed	نیمه ثابت
clinch knot	گره ثابت
fixes	ثابت کردن
shielding constant	ثابت حفافتی
solar constant	ثابت خورشیدی
standpoint	نقطه ثابت
carbon fixed	ذغال ثابت
carbon fixed	کربن ثابت
capital goods	دارایی ثابت
standpoints	نقطه ثابت
attenuation factor	ثابت تضعیف
fixed system	توزیع ثابت اب
fixed term deposit	سپرده ثابت
fixed weight	وزن ثابت
foixed satellite	ماهواره ثابت
foothole	جای ثابت
force constant	ثابت نیرو
formation constant	ثابت تشکیل
frequency constant	ثابت فرکانس
fixed supply	عرضه ثابت
fixed storage	حافظه ثابت
fixed storage	انباره ثابت
permittivity	ثابت دی الکتریک
fixed price	قیمت ثابت
fixed property	سرمایه ثابت
fixed radix	با مبنای ثابت
fixed resources	منابع ثابت
permanent way	مسیر ثابت
permanent shuttering	قالب ثابت
fixed round	فشنگ ثابت
fixed star	ستاره ثابت
frozen wages	مزدهای ثابت
gas constant	ثابت گازها
gas constant	ثابت گاز
immovably	بطور ثابت
inductive capacity	ثابت دی الکتریسیته
madelung constant	ثابت مادلونگ
inertia constant	ثابت اینرسی
instability constant	ثابت ناپایداری
invariant	ثابت نامتغیر
k	ثابت دی الکتریک
lastering friendship	دوستی پا بر جا یا ثابت
lastingly	بطور ثابت
image phase change coefficient	ثابت فازی
idee fixe	فکر ثابت
hubble constant	ثابت هابل
on costs	هزنههای ثابت
gravitational constant	ثابت گرانش
gravitational constant	ثابت جاذبه
hard set	ثابت شده
numeric constant	ثابت عددی
newton constant	ثابت نیوتون
multiplying constant	مضرب ثابت
magnetic constant	ثابت مغناطیسی
lattice constant	ثابت شبکه
fixed point	نقطه ثابت
propagation constant	ثابت انتشار
firm offer	پیشنهاد ثابت
fixed ammunition	مهمات ثابت
fixed area	ناحیه ثابت
fixed asset	دارائی ثابت
fixed assets	داراییهای ثابت