English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (3 milliseconds)
English Persian
scoreless بدون امتیاز
Search result with all words
penalties پرتاب خطای بدون امتیاز
penalty پرتاب خطای بدون امتیاز
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
stonewall توپ زدن تدافعی بدون کسب امتیاز
stonewalled توپ زدن تدافعی بدون کسب امتیاز
stonewalling توپ زدن تدافعی بدون کسب امتیاز
bye صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
byes صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
hazard امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarded امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarding امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazards امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
maiden over بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز
Other Matches
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicaps امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
chartering امتیاز
chartered امتیاز
pre-eminence امتیاز
scoreline خط امتیاز
plus امتیاز
scorelines خط امتیاز
ad امتیاز
ads امتیاز
charters امتیاز
run یک امتیاز
licences امتیاز
licence امتیاز
distinctions امتیاز
credit امتیاز
credited امتیاز
crediting امتیاز
credits امتیاز
advantage امتیاز
scoreless بی امتیاز
concessions امتیاز
rectum امتیاز
priviege امتیاز
act of grace امتیاز
distinction امتیاز
pre eminence امتیاز
concession امتیاز
charter امتیاز
lease امتیاز
leases امتیاز
prominency امتیاز
royalties حق امتیاز
royalty حق امتیاز
rectums امتیاز
upper hand امتیاز
runs یک امتیاز
exclusiveness امتیاز
pas امتیاز
privilege امتیاز
game bird یک امتیاز
scores امتیاز
point امتیاز
franchises امتیاز
prerogatives امتیاز
prominence امتیاز
franc امتیاز
francs امتیاز
franchise امتیاز
scored امتیاز
score امتیاز
prerogative امتیاز
licenses امتیاز
prerogatives حق یا امتیاز ویژه
score sheet برگ امتیاز
loss on points باخت با امتیاز
decisions برنده با امتیاز
converts امتیاز گرفتن
privileged دارای امتیاز
converting امتیاز گرفتن
converted امتیاز گرفتن
precedence امتیاز سابقه
law of advantage قانون امتیاز
go-ahead امتیاز برتر
convert امتیاز گرفتن
licence owner صاحب امتیاز
game point امتیاز پایانی
chalk up کسب امتیاز
precedency امتیاز سابقه
outpoint برنده با امتیاز
awarding of points امتیاز دادن
patent امتیاز نامه
perfect score امتیاز کامل
field privilege امتیاز فیلد
win on points پیروزی با امتیاز
concessionary agreement امتیاز نامه
prerogative حق یا امتیاز ویژه
insurance امتیاز مطمئن
concession deed امتیاز نامه
maritime lien امتیاز دریایی
grantee صاحب امتیاز
worst- امتیاز اوردن
magna cum laude با امتیاز زیاد
foot score line خط امتیاز انتهایی
double figures امتیاز دو رقمی
differentia وجه امتیاز
concessionaire صاحب امتیاز
loves امتیاز صفر
decision برنده با امتیاز
worst امتیاز اوردن
match points اخرین امتیاز
headstart امتیاز در شروع
preferential امتیاز دهنده
patented امتیاز نامه
loved امتیاز صفر
set point اخرین امتیاز
patenting امتیاز نامه
aces امتیاز سرویس
privileged امتیاز دار
concessionary صاحب امتیاز
concessioner صاحب امتیاز
odd امتیاز دادن
match point اخرین امتیاز
odder امتیاز دادن
love امتیاز صفر
ace امتیاز سرویس
oddest امتیاز دادن
patents امتیاز نامه
monopolizes امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize امتیاز انحصاری گرفتن
draw first blood کسب نخستین امتیاز
monopolises امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizing امتیاز انحصاری گرفتن
duck اخراج توپزن بی امتیاز
prerogatives امتیاز مخصوص حق ارثی
point spread امتیاز قابل انتظار
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
ducked اخراج توپزن بی امتیاز
duckings اخراج توپزن بی امتیاز
circuit clout یک امتیاز با دویدن به پایگاه
burn امتیاز گرفتن از حریف
licensees صاحب جواز یا امتیاز
set point اخرین امتیاز بازی
bowled for a duck باختن بازیگر بی امتیاز
tallied کسب یا ثبت امتیاز
ice امتیاز سرنوشت ساز
software license امتیاز نرم افزار
equaliser امتیاز مساوی کننده
prerogative امتیاز مخصوص حق ارثی
decisions برنده کشتی با امتیاز
decision برنده کشتی با امتیاز
bowling average معدل امتیاز بازیگربولینگ
tallies کسب یا ثبت امتیاز
tally کسب یا ثبت امتیاز
monopolised امتیاز انحصاری گرفتن
ducks اخراج توپزن بی امتیاز
read write privilege امتیاز خواندن- نوشتن
licensee صاحب جواز یا امتیاز
royal prerogative حق امتیاز ویژه پادشاه
service ace امتیاز سرویس تنیس
brassage حق امتیاز سکه زدن
tallying کسب یا ثبت امتیاز
burns امتیاز گرفتن از حریف
break one's duck کسب نخستین امتیاز
perfect game باحداکثر 003 امتیاز
thirty دومین امتیاز گیم
patents دارای حق امتیاز امتیازی
scoring key [کلید امتیاز دهی]
patenting دارای حق امتیاز امتیازی
patented دارای حق امتیاز امتیازی
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
patent دارای حق امتیاز امتیازی
count تعداد امتیاز توپزن
home court advantage امتیاز بازی در خانه
To score points. امتیاز آوردن ( ورزش )
counted تعداد امتیاز توپزن
To gain an advantage. کسب امتیاز کردن
counting تعداد امتیاز توپزن
home whistle امتیاز واقعی یا فرضی
To keep the score. حساب امتیاز رانگاهداشتن
handicap امتیاز دادن اشکال
double bogey دوبار کسب امتیاز
ahead دارای امتیاز بیشتر
down عقب افتادن در امتیاز
oddsmaker تعیین کننده امتیاز
indult اجازه نامه امتیاز
thirties دومین امتیاز گیم
in the hole <idiom> امتیاز پایین صفر
wining by deukjoom برد تکواندو با امتیاز
fifteen نخستین امتیاز گیم
privileged دارای امتیاز یا حق ویژه
privilege امتیاز مخصوصی اعطاکردن
handicaps امتیاز دادن اشکال
counts تعداد امتیاز توپزن
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
deciding امتیاز سرنوشت ساز
point درجه امتیاز بازی
patented دارای امتیاز یا حق ثبت شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com