English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (29 milliseconds)
English Persian
to sign on برای سربازی اسم نویسی کردن
Other Matches
levying نام نویسی ازداوطلبان سربازی
levy نام نویسی ازداوطلبان سربازی
levied نام نویسی ازداوطلبان سربازی
levies نام نویسی ازداوطلبان سربازی
enlisted داوطلب خدمت سربازی نام نویسی کرده
enlisting برای سربازی گرفتن
enlists برای سربازی گرفتن
enlist برای سربازی گرفتن
he was meant for a soldier او برای سربازی در نظرگرفته بودند
he rose from the ranks از پایه سربازی باینجارسید از رتبه سربازی ترقی کرد
to enrol [oneself] for a course خود را برای دوره ای نام نویسی کردن
pascal زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
directive دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directives دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
bookings نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
setl زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است
c رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
literacy اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
pl/m زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
report program generator زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
to bear arms سربازی کردن
to go to the wars سربازی کردن
compiled برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compile برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiling برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
to serve in the ranks خدمت سربازی کردن
soldier سپاهی سربازی کردن
soldiers سپاهی سربازی کردن
to p a soldier to duty سربازی را به پاسگاهی مامور کردن
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
planit زبان برنامه نویسی برای اموزش محاورهای
prom وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
proms وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
sql زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structure زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
vdl زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
authoring زبان برنامه نویسی برای نوشتن برنامههای CAL و آموزشی
strudl زبان برنامه نویسی که برای طراحی وتجزیه و تحلیل ساختارهابکار می رود
hypertalk زبان برنامه نویسی برای کنترل پایگاه داده Hyper Card
pl/m زبان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از pl/1 برای استفاده در ریزپردازنده ها
cobol Language BusinessOriented Common یک زبان برنامه نویسی سطح بالا برای کاربردهای تجاری
languages زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
pl/i یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای ارتباط باکامپیوترها طراحی شده است
language زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
backus naur form قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
gpss زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
algol یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
instructions کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instruction کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
logo زبان برنامه نویسی سطح بالا برای مقاصد آموزشی . با دستور گرافیکی که به سادگی استفاده می شوند
algol زبان برنامه نویسی سطح بالا با استفاده از روشهای الگوریتمی برای برنامههای کاربردی ریاضی و تکنیکی
simscript زبان برنامه نویسی سطح بالاکه مخصوصا" برای کاربردهای شبیه سازی طراحی شده است
mumps یک زبان برنامه نویسی که مخصوصا" برای بکارگیری رکوردهای پزشکی طراحی شده است System assachusetsulti-Programming
language زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
languages زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
macro استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود
prolog زبان برنامه نویسی سطح بالا که ازعملیات منط قی برای هوش مصنوعی وبرنامههای بازیابی داده استفاده میکنند
c زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
object oriented زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
generation مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generations مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
artspeak یک زبان برنامه نویسی است برای کمک به استفاده کنندگان کم تجربه طراحی شده است
jump instruction دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
naive user شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
DirectSound در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
procedural زبان برنامه نویسی سطح بالا که برنامه نویس عملیات لازم را برای بدست آوردن نتیحه وارد میکند
lisps یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisping یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisped یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
musicom یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
procedure زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
stenography مختصر نویسی کوتاه نویسی
to register [with a body] اسم نویسی کردن [خود را معرفی کردن] [در اداره ای] [اصطلاح رسمی]
modula زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
to enroll [American English] خود را اسم نویسی کردن [ثبت نام کردن ]
to sign up قراردادی را امضا کردن [اسم نویسی کردن]
indexing استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
soldieing سربازی
soldiering سربازی
soliership سربازی
soldier ship سربازی
military سربازی
soldierliness سربازی
soldiership سربازی
trade of war سربازی
soldiery سربازی
macroinstruction دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
register اسم نویسی کردن
registers اسم نویسی کردن
indorsation پشت نویسی کردن
to take notes of خلاصه نویسی کردن از
matriculates نام نویسی کردن
enlisting نام نویسی کردن
indorse پشت نویسی کردن
enlist نام نویسی کردن
type write ماشین نویسی کردن
enroll اسم نویسی کردن
enlists نام نویسی کردن
registering اسم نویسی کردن
indorse فهر نویسی کردن
endorsing فهر نویسی کردن
enlistment نام نویسی کردن
enlistments نام نویسی کردن
back پشت نویسی کردن
backs پشت نویسی کردن
matriculate نام نویسی کردن
impanel نام نویسی کردن
matriculated نام نویسی کردن
enters نام نویسی کردن
enter نام نویسی کردن
entered نام نویسی کردن
matriculating نام نویسی کردن
endorsing پشت نویسی کردن
endorse پشت نویسی کردن
endorse فهر نویسی کردن
endorsed پشت نویسی کردن
endorsed فهر نویسی کردن
endorses پشت نویسی کردن
endorses فهر نویسی کردن
languages زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
levy in mess نام نویسی از مردمان سالم برای جنگ بسیج مردمان سالم به طور اجباری
forth نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
soldiering زندگی سربازی
the soldier's occupation شغل سربازی
to join the army به سربازی رفتن
males of military age مردان در سن سربازی
rations جیره سربازی
ration جیره سربازی
ammunition shoes کفش سربازی
veteran service خدمت سربازی
rationed جیره سربازی
ammunition stocking جوراب سربازی
to register نام نویسی کردن [ثبت کردن ]
subscribing پذیره نویسی کردن سهام
underwrites پذیره نویسی صادر کردن
subscribe پذیره نویسی کردن سهام
to check in نام نویسی کردن [هتل]
underwritten پذیره نویسی صادر کردن
underwrite پذیره نویسی صادر کردن
recruitment تجدیدنیرو نام نویسی کردن
underwriting پذیره نویسی صادر کردن
underwrote پذیره نویسی صادر کردن
subscribes پذیره نویسی کردن سهام
subscribed پذیره نویسی کردن سهام
keyword 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
draft order [American English] دستور به خدمت [سربازی]
call-up order دستور به خدمت [سربازی]
ranker افسر سربازی کرده
conscientious objection خودداری از خدمت سربازی
pamphleteer جزوه نویس رساله نویسی کردن
check-in نام نویسی کردن مراسم ورود
underwrite policy بیمه نامه را فهر نویسی کردن
check in نام نویسی کردن مراسم ورود
to enrol somebody at a school کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
pamphleteers جزوه نویس رساله نویسی کردن
check-ins نام نویسی کردن مراسم ورود
to enrol somebody کسی را نام نویسی کردن [ثبت نام کردن] [درفهرست وارد کردن]
general discharge ترخیص عمومی از خدمت سربازی
fusileer سربازی که تفنگ چخماقی داشت
to be reduced to the ranks بپایه سربازی تنزل یافتن
fusilier سربازی که تفنگ چخماقی داشت
certificate of service برگ پایان خدمت سربازی
matriculating در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculate در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculated در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
militarists صاحب روح سربازی یانظامی گری
militarist صاحب روح سربازی یانظامی گری
ranker افسر سربازی کرده نظامی حرفهای
zeroes پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zero پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zeros پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
enlisted داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
ensign سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
ensigns سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
preatorian وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
to scramble for something هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
modular programming برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
intubation فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
liberal education اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
bread and point سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
personal متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
autos توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
potatoes and point سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
diagnostics اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
weight belt کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com