Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
curb
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curbed
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curbing
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curbs
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
Other Matches
internal bus
مسیر داخلی
pole horse
اسب نزدیک به لبه داخلی مسیر
incretion
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
raise edges
لبههای برامده
squawked
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure
ساختمان داخلی سازه داخلی
internal defense
پدافند داخلی پایداری داخلی
squawk
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks
مخابره داخلی ارتباط داخلی
ragged
ناصاف یا با لبههای تورفته
beads
برگرداندن لبههای ورق
bead
برگرداندن لبههای ورق
edge set
فشار برروی لبههای اسکی
bead tire
لاستیک با لبههای گرد شده
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
fanning
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fans
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fan
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanned
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
blade
قسمت برنده لبههای تیغ دار
multithread
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
plate edge planer
دستگاه تراش ویژه لبههای ورقهای فلزی
Band-Aid
نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
Band-Aids
نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
indegree
تعداد لبههای جهت دار که به سمت یک گره اشاره میکند
letter card
کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
keystone distortion
تغییر شکل تصویر که خط وط عمودی در لبههای افقی صفحه نمایش خم می شوند
trapezoidal distortion
اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
aliasing
روش کاهش اثر لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها. 2-
anti-
روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
ness
برجستگی
pone
برجستگی
eminence
برجستگی
picturesqueness
برجستگی
notbility
برجستگی
embossment
برجستگی
notability
برجستگی
nose
برجستگی
noses
برجستگی
convexity
برجستگی
eminency
برجستگی
bossing
برجستگی
bosses
برجستگی
illustrousness
برجستگی
bossed
برجستگی
boss
برجستگی
apophysis
برجستگی
illustriousness
برجستگی
grossness
برجستگی
colliculus
برجستگی
pre eminence
برجستگی
swell
برجستگی
tuberculum
برجستگی
swelled
برجستگی
prominence
برجستگی
gland
برجستگی
glands
برجستگی
knobbly
پر از برجستگی
snobs
برجستگی
snob
برجستگی
saliency
برجستگی
prominency
برجستگی
prosiliency
برجستگی
remerkableness
برجستگی
rilievo
برجستگی
salience
برجستگی
swells
برجستگی
exchanged stabilization fund
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
bosses
گلمیج برجستگی
height of rise
ارتفاع برجستگی
bossing
گلمیج برجستگی
stick up
برجستگی داشتن
alto relievo
برجستگی زیاد
barrel cam
برجستگی طبلی
stick-up
برجستگی داشتن
bossiness
دارای برجستگی
stick-ups
برجستگی داشتن
inferior colliculus
برجستگی زیرین
bossy
دارای برجستگی
contour line
خط برجستگی زمین
high relief
برجستگی زیاد
thread
شیار برجستگی
superior colliculus
برجستگی زبرین
boss
گلمیج برجستگی
outstand
برجستگی داشتن
threads
شیار برجستگی
bossed
گلمیج برجستگی
tuberculation
برجستگی یازگیل
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
tubercle
برجستگی روی استخوان
summit
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summits
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
acromphalus
برجستگی و زائدهء غیرطبیعی ناف
crank cheek
برجستگی گونههای میل لنگ
relieve
تغییر پست دادن برجستگی
relieves
تغییر پست دادن برجستگی
acrosome
برجستگی قدامی سلول جنسی نر
relieving
تغییر پست دادن برجستگی
bow wave
موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
tuber
سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
tubers
سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
lands
برجستگی شیار خانها ریلهای راهنما
teethridge
برجستگی استخوان فک که حفرههای دندانها بر ان قراردارد
flat
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flattest
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
jaggies
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
flat
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
flattest
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
blisters
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
land
زمین پیاده شدن برجستگی بین خانها
blistered
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blister
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
trippet
زبانه یا برجستگی چرخ که درفواصل معین بچرخ دیگرمیخورد
surfer's knot
ورم یا برجستگی زیر زانو یابالای پای موج سوار
crow steps
لاریز:برجستگی هایی که بشکل پله یاکنگره درسرازیریهای شیروانی م
aliasing
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی دار روی صفحه نمایش کامپیوتر فاهر می شوند که به علت اندازه هر پیکسل است
codpiece
روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
crown-steps
لاریز
[برجستگی هایی که شکل پله یا کنگره در سرازیرهای شیروانی است.]
codpieces
روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
auto
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
autos
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
esker
برجستگی باریک و طویلی که ازرسوب سنگ ریزه یا شن درضمن جریان اب یخچال ایجادمیگردد
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
antialiasing
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
tracings
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
joggle
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
swelled
ورم کردن برجستگی پیدا کردن
swells
ورم کردن برجستگی پیدا کردن
swell
ورم کردن برجستگی پیدا کردن
endogenous
داخلی
indoor
داخلی
ben
داخلی
innate
داخلی
anie
داخلی
internal medicine
طب داخلی
inner
داخلی
domestic
داخلی
intramural
داخلی
internal door
در داخلی
interiors
داخلی
territorial
داخلی
interior
داخلی
esoteric
داخلی
municipal
داخلی
inside
داخلی
internal
داخلی
in-
داخلی
in
داخلی
insides
داخلی
internal stress
تنش داخلی
internal structure
ساختار داخلی
internal supercharger
سوپرشارژر داخلی
internality
داخلی بودن
internal window sill
کف پنجره داخلی
internal trade
تجارت داخلی
internal transactions
معاملات داخلی
internal voltage
ولتاژ داخلی
indoor
درونی داخلی
domestic tariff
تعرفه داخلی
internal trade
بازرگانی داخلی
internal storage
انباره داخلی
internal storage
حافظه داخلی
internal pole
قطب داخلی
ashi noko
قسمت داخلی کف پا
internal power
مصرف داخلی
stability
ثبات داخلی
internal report
گزارش داخلی
internal programme
برنامه داخلی
internal reflector
رفلکتور داخلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com