Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English
Persian
xylotomy
برش دادن چوب بصورت ورقه نازکی برای ازمایش میکروسکپی
Other Matches
cross flow
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
biopsy
ازمایش میکروسکپی بافت زنده
reed valve
شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
test paper
کاغذ مخصوص ازمایش ورقه امتحان
tryout
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
butt joint
اتصال دو ورقه بصورت لب به لب و بدون روی هم امدن لبه ها
swizzle stick
چوب نازکی برای بهم زدن مشروب
aluminum wool
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
flight test
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
two part
با ورقه اصلی وثانوی برای کپی
foliate
ورقه شده ورقه ورقه شدن
ballots
با ورقه رای دادن
balloted
با ورقه رای دادن
ballot
با ورقه رای دادن
To mark the examination papers .
ورقه های امتحان رانمره دادن
microstructure
ساختمان میکروسکپی اشیاء یابافت ها
inter laminate
[در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن]
interlaminate
در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن
marmolite
یک جور سنگ سماق ورقه ورقه که رنگ ان کمی سبزاست
paris doll
مجسمه برای ازمایش جامه زنانه
check out time
زمان لازم برای ازمایش یک وسیله
bend allowance
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
dichroscope
اسبابی برای ازمایش بلورهای دورنگ نما
stencilling
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencilled
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencils
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stenciling
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
perforations
خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
stenciled
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencil
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
check flight
پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
probate
تحت ازمایش یا نظر قرار دادن
flakiness
خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
laminate
ورقه ورقه ورقه ورقه کردن
wassermann reaction
ازمایش سرم خون برای تشخیص وجودمیکروب سیفیلیس در بدن
decelerete
بصورت منفی شتاب دادن
index
نشان دادن بصورت الفبایی
indexed
نشان دادن بصورت الفبایی
indexes
نشان دادن بصورت الفبایی
lend lease
بصورت وام واجاره دادن
breakdown drawing
رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
squirted
اب را بصورت فواره بیرون دادن پراندن
squirting
اب را بصورت فواره بیرون دادن پراندن
squirts
اب را بصورت فواره بیرون دادن پراندن
randomize
بصورت امار تصادفی نشان دادن
squirt
اب را بصورت فواره بیرون دادن پراندن
layer
مطبق کردن ورقه ورقه
layers
مطبق کردن ورقه ورقه
to shell off
ورقه ورقه شدن ورامدن
interlaminate
ورقه ورقه بین هم گذاردن
discrimination
حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
sheets
ورقه ورقه کردن ورقه
sheet
ورقه ورقه کردن ورقه
flaky
ورقه ورقه ورقه شونده
use testing
ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
pilot method
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
reify
بصورت شیی یا ماده دراوردن جسمیت دادن به
assay
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assays
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
exteriorize
بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن
socializing
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
idealized
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealising
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealised
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealises
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealize
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizes
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
socializes
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socialised
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socialises
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
idealizing
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
cross to bear/carry
<idiom>
رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
socialized
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socialize
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socialising
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
test element
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
continous immersion test
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
flight test
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
bracket
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
warping
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
nitro
مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
insulation test
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination
بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
continuity light
وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
invitations
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
control column
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
thinness
نازکی
fragilely
به نازکی
gauziness
نازکی
tenuity
نازکی
extenuation
نازکی
fragility
نازکی
flimsiness
نازکی
exility
نازکی
nicely
نازکی
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
plaiting
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
to sue for damages
عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
d. of feeling
نازکی احساسات
frangibility
نازکی فریفی
d. of constitution
نازکی وجود
lamination
ورقه ورقه شدن
delaminate
ورقه ورقه شدن
cleavages
ورقه ورقه شدگی
spall
ورقه ورقه کردن
exfoliaion
ورقه ورقه شدن
exfoliate
ورقه ورقه شدن
sheet
متورق ورقه ورقه
cleavage
ورقه ورقه شدگی
sheets
متورق ورقه ورقه
laminate
ورقه ورقه شدن
exquisiteness
حساسیت نازکی طبع
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
chromosphere
لایه نازکی از گازهای نسبتاشفاف
fibre optics
انتقال دهنده نوار نازکی ازنور
deposits
پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
deposit
پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
predicates
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicate
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicated
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicating
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
reversing layer
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
c
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
absolute filter
صافی میکرونی صافی میکروسکپی
scratch one's back
<idiom>
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
uberstreichen
لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
copper foil
ورقه بسیار نازک مسی ورقه مسی زرورق مسی
deposit
لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
deposits
لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
islamize
بصورت اسلامی در اوردن صورت اسلامی دادن به
commercialize
بصورت تجارتی دراوردن جنبه تجارتی دادن به
picker
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
confident test
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
creep test
ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
friction feed
تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
ink jet printer
دستگاه خروجی که بوسیله پاشیده شدن لایه نازکی ازجوهر چاپ میکند
coronas
سیم نازکی که بخش پودری تونر در چاپگر لیزری رابار میکند با عبور از آن
corona
سیم نازکی که بخش پودری تونر در چاپگر لیزری رابار میکند با عبور از آن
shim
واشر نازکی از جنس فلز بادقت زیاد جهت پر کردن فاصله بین دو قطعه
realizing
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realises
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realised
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing the palette
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
environmental test
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
tube tester
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
scrim
پارچه استری مبل وغیره کرباس نازکی که بعنوان بتونه قاب چوبی وامثال ان بکارمیبرند
lattice design
طرح شبکه ای
[این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
saddle bag
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
lawn sprinkler
برای چمن اب دادن
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
microsoft
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
cleavable
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
to make amends for something
کفاره دادن برای چیزی
times
وقت قرار دادن برای
phew
برای نشان دادن بیزاری
timed
وقت قرار دادن برای
smoothing or smoothed varnish
لاک برای جلا دادن
to atone for something
کفاره دادن برای چیزی
time
وقت قرار دادن برای
readiness to report
امادگی برای پاسخ دادن
sancify
برای امرمقدسی تخصیص دادن
phew
برای نشان دادن بی تابی
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
palnut
مهره نازکی معمولا از جنس فولاد پرس شده که بمنظورافزایش ایمنی و جلوگیری ازشل شدن مهرههای معمولی روی انها بسته میشود
put someone in the picture
<idiom>
شرایط را شرح دادن برای کسی
authorizing
اجازه دادن برای انجام کاری
to empower somebody to do something
اختیار دادن به کسی برای کاری
garden engine
اب پاش تلمبهای برای اب دادن باغ
I have nothing to declare.
چیزی برای گمرک دادن ندارم.
irresponsiveness
عدم امادگی برای پاسخ دادن
benchrest
سکو برای تکیه دادن تیرانداز
microcycle
برای دادن زمان اجرای دستورات
authorize
اجازه دادن برای انجام کاری
to have done
برای کسی
[دیگر]
انجام دادن
authorizes
اجازه دادن برای انجام کاری
put to the question
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
to bleed for one's country
برای میهن خود خون دادن
authorises
اجازه دادن برای انجام کاری
authorising
اجازه دادن برای انجام کاری
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
authorising
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
aid worker
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
Baa!
بع!
[صدای گوسفند دادن برای جلب توجه]
development aid worker
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com