English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
English Persian
resolving برطرف سازی
Search result with all words
removal برطرف سازی نقل مکان
Other Matches
surmounting برطرف کردن
eliminating برطرف کردن
eliminates برطرف کردن
clear the air شک را برطرف کردن
eliminated برطرف کردن
pass off برطرف شدن
eliminate برطرف کردن
resolver برطرف کننده
surmounts برطرف کردن
loosest برطرف کردن
looser برطرف کردن
loose برطرف کردن
surmount برطرف کردن
surmounted برطرف کردن
insuperable برطرف نکردنی
surmountable برطرف کردنی
dispelled برطرف کردن
dispelling برطرف کردن
dispels برطرف کردن
acquit برطرف کردن
dispel برطرف کردن
overblow برطرف کردن
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
demystify سر چیزی را برطرف کردن
demystifies سر چیزی را برطرف کردن
demystified سر چیزی را برطرف کردن
to brak through an obstacle مانعی را برطرف کردن
antialiasing برطرف کردن بدنمایی
ground suppressor برطرف کننده کوتهمداری
removing دورکردن برطرف کردن
remove دورکردن برطرف کردن
acquits برطرف کردن اداکردن
demystifying سر چیزی را برطرف کردن
to get somebody out of the way کسی را برطرف کردن
removes دورکردن برطرف کردن
clear the air <idiom> برطرف کردن سوتفاهمات
he is recovered from his cold سرما خوردگی او برطرف شد
acquitting برطرف کردن اداکردن
to smooth a difficulty اشکالی را رفع یا برطرف کردن
eliminable حذف کردنی برطرف شدنی
selective clock stetching تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
declaratory statute هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
deodorants برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
deodorant برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy پوچ سازی باطل سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
removes دور کردن برطرف کردن
rectified برطرف کردن جبران کردن
removing دور کردن برطرف کردن
rectify برطرف کردن جبران کردن
remove دور کردن برطرف کردن
rectifies برطرف کردن جبران کردن
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
shoulders [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
to get over برطرف کردن طی کردن
flooring کف سازی
flection خم سازی
deflexion خم سازی
truncation بی سر سازی
stylization مد سازی
bridgework پل سازی
repk lection پر سازی
individualizing تک سازی
retortion خم سازی
retortion کج سازی
local anasthesia سر سازی
compaction تو پر سازی
padding له سازی
individuation تک سازی
individualization تک سازی
idolization بت سازی
bridge building پل سازی
individualize تک سازی
individualized تک سازی
pavements کف سازی
individualising تک سازی
individualises تک سازی
individualised تک سازی
pavement کف سازی
individualizes تک سازی
exclusion محروم سازی
cabinetwork مبل سازی
ceiling construction سقف سازی
cabinetwork قفسه سازی
insulate عایق سازی
channelization ترعه سازی
insulates عایق سازی
bonification به سازی محیط
bellfounding زنگ سازی
channelization مجرا سازی
cavitation حفره سازی
calcination اهک سازی
carbonize کربن سازی
pacification ارام سازی
carcassing اسکلت سازی
capitalization سرمایه سازی
capital building سرمایه سازی
carnification گوشت سازی
cartwright's shop دوچرخه سازی
canalization ابراه سازی
canalization مجرا سازی
calico printing چیت سازی
canalization کانال سازی
belittlement کم ارزش سازی
bedevilment شیطان سازی
anabiosis زنده سازی
afforestment جنگل سازی
activation barrier سد فعال سازی
strangling خفه سازی
refreshment تازه سازی
refreshments تازه سازی
formulation قاعده سازی
fitting جفت سازی
bookbinding کتاب سازی
anonymization گمنام سازی
seduction گمراه سازی
aromatization معطر سازی
beadwork تسبیح سازی
balladry تصنیف سازی
atomization ریز سازی
insulating عایق سازی
road construction جاده سازی
road building جاده سازی
neutralization خنثی سازی
asphalt paving جاده سازی
arrefication لطیف سازی
arrefication رقیق سازی
neutralization بی اثر سازی
aromatization عطر سازی
beautification زیبا سازی
dwelling construction اپارتمان سازی
detersion پاک سازی
derichment رقیق سازی
deprival بی بهره سازی
denudation برهنه سازی
denaturation مصنوعی سازی
defeasance باطل سازی
deep foundation پی سازی در عمق
decryption اشکار سازی
deconditioning ناشرطی سازی
debilitation ناتوان سازی
assimilation درون سازی
die making حدیده سازی
die shop حدیده سازی
dwelling construction خانه سازی
duplexing مضاعف سازی
revelation فاش سازی
domestication اهلی سازی
divestment بی بهره سازی
divestiture برهنه سازی
divestiture بی بهره سازی
discolourment بدرنگ سازی
dilution رقیق سازی
brick works اجر سازی
deallocation ازاد سازی
deactivation بی اثر سازی
confectionary شیرینی سازی
conceptualization مفهوم سازی
computer simulation شبیه سازی
compactions فشرده سازی
humanization مردمی سازی
compaction فشرده سازی
coking time زمان کک سازی
coking period زمان کک سازی
coking chamber اطاقک کک سازی
enrichment غنی سازی
christianization عیسوی سازی
fading محو سازی
nationalization ملی سازی
industrialization صنعتی سازی
de escalation محدود سازی
de energize بی برق سازی
assimilation همگون سازی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com