Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
resolving
برطرف سازی
Search result with all words
removal
برطرف سازی نقل مکان
Other Matches
surmounting
برطرف کردن
eliminating
برطرف کردن
eliminates
برطرف کردن
clear the air
شک را برطرف کردن
eliminated
برطرف کردن
pass off
برطرف شدن
eliminate
برطرف کردن
resolver
برطرف کننده
surmounts
برطرف کردن
loosest
برطرف کردن
looser
برطرف کردن
loose
برطرف کردن
surmount
برطرف کردن
surmounted
برطرف کردن
insuperable
برطرف نکردنی
surmountable
برطرف کردنی
dispelled
برطرف کردن
dispelling
برطرف کردن
dispels
برطرف کردن
acquit
برطرف کردن
dispel
برطرف کردن
overblow
برطرف کردن
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
demystify
سر چیزی را برطرف کردن
demystifies
سر چیزی را برطرف کردن
demystified
سر چیزی را برطرف کردن
to brak through an obstacle
مانعی را برطرف کردن
antialiasing
برطرف کردن بدنمایی
ground suppressor
برطرف کننده کوتهمداری
removing
دورکردن برطرف کردن
remove
دورکردن برطرف کردن
acquits
برطرف کردن اداکردن
demystifying
سر چیزی را برطرف کردن
to get somebody out of the way
کسی را برطرف کردن
removes
دورکردن برطرف کردن
clear the air
<idiom>
برطرف کردن سوتفاهمات
he is recovered from his cold
سرما خوردگی او برطرف شد
acquitting
برطرف کردن اداکردن
to smooth a difficulty
اشکالی را رفع یا برطرف کردن
eliminable
حذف کردنی برطرف شدنی
selective clock stetching
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
declaratory statute
هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
deodorants
برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
deodorant
برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
removes
دور کردن برطرف کردن
rectified
برطرف کردن جبران کردن
removing
دور کردن برطرف کردن
rectify
برطرف کردن جبران کردن
remove
دور کردن برطرف کردن
rectifies
برطرف کردن جبران کردن
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
shoulders
[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
to get over
برطرف کردن طی کردن
flooring
کف سازی
flection
خم سازی
deflexion
خم سازی
truncation
بی سر سازی
stylization
مد سازی
bridgework
پل سازی
repk lection
پر سازی
individualizing
تک سازی
retortion
خم سازی
retortion
کج سازی
local anasthesia
سر سازی
compaction
تو پر سازی
padding
له سازی
individuation
تک سازی
individualization
تک سازی
idolization
بت سازی
bridge building
پل سازی
individualize
تک سازی
individualized
تک سازی
pavements
کف سازی
individualising
تک سازی
individualises
تک سازی
individualised
تک سازی
pavement
کف سازی
individualizes
تک سازی
exclusion
محروم سازی
cabinetwork
مبل سازی
ceiling construction
سقف سازی
cabinetwork
قفسه سازی
insulate
عایق سازی
channelization
ترعه سازی
insulates
عایق سازی
bonification
به سازی محیط
bellfounding
زنگ سازی
channelization
مجرا سازی
cavitation
حفره سازی
calcination
اهک سازی
carbonize
کربن سازی
pacification
ارام سازی
carcassing
اسکلت سازی
capitalization
سرمایه سازی
capital building
سرمایه سازی
carnification
گوشت سازی
cartwright's shop
دوچرخه سازی
canalization
ابراه سازی
canalization
مجرا سازی
calico printing
چیت سازی
canalization
کانال سازی
belittlement
کم ارزش سازی
bedevilment
شیطان سازی
anabiosis
زنده سازی
afforestment
جنگل سازی
activation barrier
سد فعال سازی
strangling
خفه سازی
refreshment
تازه سازی
refreshments
تازه سازی
formulation
قاعده سازی
fitting
جفت سازی
bookbinding
کتاب سازی
anonymization
گمنام سازی
seduction
گمراه سازی
aromatization
معطر سازی
beadwork
تسبیح سازی
balladry
تصنیف سازی
atomization
ریز سازی
insulating
عایق سازی
road construction
جاده سازی
road building
جاده سازی
neutralization
خنثی سازی
asphalt paving
جاده سازی
arrefication
لطیف سازی
arrefication
رقیق سازی
neutralization
بی اثر سازی
aromatization
عطر سازی
beautification
زیبا سازی
dwelling construction
اپارتمان سازی
detersion
پاک سازی
derichment
رقیق سازی
deprival
بی بهره سازی
denudation
برهنه سازی
denaturation
مصنوعی سازی
defeasance
باطل سازی
deep foundation
پی سازی در عمق
decryption
اشکار سازی
deconditioning
ناشرطی سازی
debilitation
ناتوان سازی
assimilation
درون سازی
die making
حدیده سازی
die shop
حدیده سازی
dwelling construction
خانه سازی
duplexing
مضاعف سازی
revelation
فاش سازی
domestication
اهلی سازی
divestment
بی بهره سازی
divestiture
برهنه سازی
divestiture
بی بهره سازی
discolourment
بدرنگ سازی
dilution
رقیق سازی
brick works
اجر سازی
deallocation
ازاد سازی
deactivation
بی اثر سازی
confectionary
شیرینی سازی
conceptualization
مفهوم سازی
computer simulation
شبیه سازی
compactions
فشرده سازی
humanization
مردمی سازی
compaction
فشرده سازی
coking time
زمان کک سازی
coking period
زمان کک سازی
coking chamber
اطاقک کک سازی
enrichment
غنی سازی
christianization
عیسوی سازی
fading
محو سازی
nationalization
ملی سازی
industrialization
صنعتی سازی
de escalation
محدود سازی
de energize
بی برق سازی
assimilation
همگون سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com