English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English Persian
social programs برنامههای اجتماعی
Other Matches
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
national programs برنامههای ملی
reinforcement schedules برنامههای تقویت
schedules of reinforcement برنامههای تقویت
interim plan برنامههای موقت
welfare programs برنامههای رفاهی
application programs برنامههای کاربردی
system programs برنامههای سیستم
control programs برنامههای کنترلی
medical programs برنامههای پزشکی
support programs برنامههای پشتیبانی
comprehensive plans برنامههای جامع
utility programs برنامههای سودمند
army program memorandum لایحه برنامههای ارتشی
tools مجموعه برنامههای کاربردی
government broadcasting پخش برنامههای دولتی
norton utilities برنامههای کمکی نورتن
family planning programs برنامههای تنظیم خانواده
conservation programs برنامههای حفافت منابع
data management programs برنامههای مدیریت داده ها
army program memorandum لایحه برنامههای نیروی زمینی
telecourse دوره برنامههای اموزشی تلویزیونی
to baffle one's plots برنامههای کسی رابهم زدن
teleview به برنامههای تلویزیونی نگاه کردن
programmers برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد
programmer برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد
self- کامپیوتری که از برنامههای تشخیص استفاده میکند
bridgeware برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها
structuring روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
structures روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
structure روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
special سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
reentrant code برنامههای اسمبلی تولیدشده توسط ماشین
forth زبان برنامه نویس کامپیوتر در برنامههای کنترلی
home management software برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
course ware نام برنامههای اموزشی کامپیوتر دوره ابزار
assets که در برنامههای کاربردی چند منظوره به کار می روند
modularization برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
air time زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
diagnostic کامپیوتری که مجموعهای برنامههای تشخیص را اجرا کند.
package shows نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
packages برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
cbl آموزش و تحصیلات با استفاده از برنامههای مخصوص روی یک کامپیوتر
globally حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
global حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
packaged برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
package برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
linkage ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
edit ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
linkages ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
linking ترکیب برنامههای کوچک با هم تا نتوانند به عنوان یک واحد اجرا شوند
batches فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
batch فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
general برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
home grown software برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری
binary file فایلی که حاوی برنامههای زبان ماشین است فایل دودوئی
authoring زبان برنامه نویسی برای نوشتن برنامههای CAL و آموزشی
generals برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
edited ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
Republican اجتماعی
Republicans اجتماعی
processionary اجتماعی
societal اجتماعی
ecclesiastic اجتماعی
social اجتماعی
anti-social ضد اجتماعی
anti social ضد اجتماعی
communally اجتماعی
communal اجتماعی
ecclesiastics اجتماعی
socio economic اجتماعی
public اجتماعی
socio political اجتماعی
the herd instinct حس اجتماعی
dirty bit بیت پرچم که توسط برنامههای مقیم حافظه تنظیم شده است .
NetBIOS که به برنامههای کاربردی امکان انجام عملیات ابتدایی روی شبکه میدهد.
microcontroller ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
rogue indicator کدمخصوص برای برنامههای کاربردی کنترل مثل نشانه انتهای فایل
cobol زبان برنامه سازی که بیشتر در برنامههای کاربردی تجاری به کار می رود
users پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
what is فرضیه منطقی که اکثر برنامههای صفحه گشترده الکترونیکی براساس ان عمل می کنند
colours برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
network data management system مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
chaining به این ترتیب برنامههای بزرگتر فرفیت حافظه نیز قابل اجرا هستند
user پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
lotus شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
lotuses شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
packaged مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند.
predicates تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicating تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
package مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند.
packages مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند.
multimedia کامپیوتری که میتواند برنامههای چند رسانهای را اجرا کند. به همراه کارت صدا
masters رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
UDP پروتکلی که بخشی از Tcp/Ip است و در مدیریت شبکه به کار می رود و در برنامههای SNMP
colour برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
master رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
predicated تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
link تابع نرم افزاری که امکان ارسال داده بین برنامههای ناسازگار میدهد
privilege حساب کامپیوتری که امکان دستیابی به برنامههای خاص یا داده سیستم حساس را میدهد
predicate تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
mastered رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
social drive سائق اجتماعی
social effects سودهای اجتماعی
social elimination طرد اجتماعی
social behavior رفتار اجتماعی
social worker مددکار اجتماعی
social worker کارگزار اجتماعی
social workers مددکار اجتماعی
social distance فاصله اجتماعی
social benefit نفع اجتماعی
social contract قرارداد اجتماعی
social consciousness هشیاری اجتماعی
social class طبقه اجتماعی
social changes تغییرات اجتماعی
social control کنترل اجتماعی
social capital سرمایه اجتماعی
social cost هزینه اجتماعی
social benefit منفعت اجتماعی
social disintegration فروپاشی اجتماعی
social disparity نابرابری اجتماعی
social attitude نگرش اجتماعی
social approval تایید اجتماعی
social acceptance پذیرش اجتماعی
social self-concept خودپنداری اجتماعی
social development توسعه اجتماعی
homo politicus انسان اجتماعی
politico social سیاسی و اجتماعی
social anomie بی هنجاری اجتماعی
social adjustment سازگاری اجتماعی
social adaptiveness انطباق اجتماعی
social workers کارگزار اجتماعی
social life زندگی اجتماعی
social action اقدام اجتماعی
social need نیاز اجتماعی
social scientist کارشناسعلوم اجتماعی
psychosocial روانی- اجتماعی
politico social سیاسی اجتماعی
social evolution تکامل اجتماعی
socializer اجتماعی کننده
social service خدمات اجتماعی
social self خود اجتماعی
social selection انتخاب اجتماعی
social role نقش اجتماعی
social relations روابط اجتماعی
social reinforcement تقویت اجتماعی
social psychology روانشناسی اجتماعی
social psychiatry روانپزشکی اجتماعی
sociocultural اجتماعی- فرهنگی
social pressure فشار اجتماعی
social power قدرت اجتماعی
social policy سیاست اجتماعی
social phenomenon پدیده اجتماعی
social perception ادراک اجتماعی
social peace ارامش اجتماعی
social situation موقعیت اجتماعی
social status پایگاه اجتماعی
socialization اجتماعی شدن
socialization اجتماعی کردن
social will اراده اجتماعی
social welfare رفاه اجتماعی
social wealth ثروت اجتماعی
social type سنخ اجتماعی
social transmission انتقال اجتماعی
social therapy درمان اجتماعی
social theory نظریه اجتماعی
social system نظام اجتماعی
social surplus مازاد اجتماعی
social strcture ساخت اجتماعی
social status موقعیت اجتماعی
social outlays مخارج اجتماعی
social organization سازمان اجتماعی
social norm هنجار اجتماعی
social insurance بیمه اجتماعی
social institution نهاد اجتماعی
social instinct غریزه اجتماعی
social inhibition بازداری اجتماعی
social influence نفوذ اجتماعی
social immobility بی تحرکی اجتماعی
social hygiene بهداشت اجتماعی
social health بهداشت اجتماعی
social habit عادت اجتماعی
social lag پس افتادگی اجتماعی
social good کالاهای اجتماعی
social fission شکافت اجتماعی
social facilitation تسهیل اجتماعی
social exchange تبادل اجتماعی
undersocialized نارس اجتماعی
social integration یکپارچگی اجتماعی
socioeconomic اجتماعی واقتصادی
social motive انگیزه اجتماعی
social mobility تحرک اجتماعی
socioeconomic اجتماعی- اقتصادی
sociogenesis پدیدایی اجتماعی
sociopolitical اجتماعی وسیاسی
social milieu محیط اجتماعی
social medicine پزشکی اجتماعی
social maturity بلوغ اجتماعی
social maladjustment ناسازگاری اجتماعی
sociopolitical اجتماعی- سیاسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com