English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
brazier برنج سازی
braziers برنج سازی
Other Matches
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
cash crops برنج
Br برنج
column rule خط برنج
brass برنج
rice برنج
brass برنج الیاژ
rice pudding شیر برنج
rice puddings شیر برنج
brassier برنج مانند
brassier برنگ برنج
free cutting brass برنج اتومات
rde brass برنج سرخ
brassiest برنج مانند
rice paper کاغذ برنج
rice chaff کاه برنج
brass ware برنج الات
rice دانههای برنج
brassiest برنگ برنج
brass founder برنج ریز
brassy برنگ برنج
brass and bronze برنج و برنز
does rice suit you? برنج بشمامیسازد
brassy برنج مانند
brass welding جوش برنج
brasier برنج ساز
rice powder ارد برنج
rice milk شیر برنج
leaf brass تنکه برنج
leaf brass برنج ورقه
triangular brass bead مثلث برنج
burnt food ته دیگ [برنج]
wild rice برنج وحشی
rice field برنج کاری
hot working brass برنج قابل اهنگری
paddies برنج اسیاب نکرده
consumptiveness دچارشدگی برنج باریک
brass برنج چند جوش
riziform مانند دانه برنج
brassily شبیه فلز برنج
alpha brass برنج نوع الفا
brasier برنج کار روی گر
beta brass برنج نوع بتا
paddy برنج اسیاب نکرده
brass pressure casting برنج ریختگی فشاری
basic crops پنبه تنباکو و برنج
boiled rice برنج کته شده
arrack عرق نارگیل و برنج
lattin ترکیبی مانند فلز برنج
rice بصورت رشتههای برنج ماننددراوردن
latten ترکیبی مانند فلز برنج
brass and bronze foundry ریخته گری برنج و برنز
brass bands ادوات انها از برنج باشد
Rice is a wholesome food . برنج غذای کاملی است
brass band ادوات انها از برنج باشد
their principal food is rice خوراک عمده انها برنج است
puddings دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی
pudding دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی
chopsticks میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
corn flour ارد ذرت- ارد برنج
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
bridgework پل سازی
individualizing تک سازی
truncation بی سر سازی
local anasthesia سر سازی
individualised تک سازی
individualizes تک سازی
individualises تک سازی
individualising تک سازی
stylization مد سازی
individualized تک سازی
bridge building پل سازی
individualize تک سازی
repk lection پر سازی
flooring کف سازی
pavement کف سازی
padding له سازی
compaction تو پر سازی
deflexion خم سازی
retortion خم سازی
idolization بت سازی
individuation تک سازی
pavements کف سازی
individualization تک سازی
retortion کج سازی
flection خم سازی
aromatization عطر سازی
anabiosis زنده سازی
activation فعال سازی
arrefication رقیق سازی
acidification اسید سازی
asphalt paving جاده سازی
arrefication لطیف سازی
road building جاده سازی
anonymization گمنام سازی
afforestment جنگل سازی
beadwork تسبیح سازی
bedevilment شیطان سازی
belittlement کم ارزش سازی
balladry تصنیف سازی
atomization ریز سازی
bellfounding زنگ سازی
aromatization معطر سازی
activation barrier سد فعال سازی
road construction جاده سازی
duplexing مضاعف سازی
decryption اشکار سازی
deconditioning ناشرطی سازی
debilitation ناتوان سازی
deallocation ازاد سازی
deactivation بی اثر سازی
de escalation محدود سازی
de energize بی برق سازی
dazzlement خیره سازی
dactyliography نگین سازی
curriery چرم سازی
crystallization بلور سازی
countersink خزینه سازی
deep foundation پی سازی در عمق
defeasance باطل سازی
denaturation مصنوعی سازی
domestication اهلی سازی
divestment بی بهره سازی
divestiture برهنه سازی
divestiture بی بهره سازی
discolourment بدرنگ سازی
dilution رقیق سازی
die shop حدیده سازی
die making حدیده سازی
detersion پاک سازی
derichment رقیق سازی
deprival بی بهره سازی
denudation برهنه سازی
calico printing چیت سازی
cooperage پیت سازی
cooperage چلیک سازی
carcassing اسکلت سازی
carbonize کربن سازی
capitalization سرمایه سازی
capital building سرمایه سازی
canalization کانال سازی
canalization ابراه سازی
canalization مجرا سازی
calcination اهک سازی
cabinetwork مبل سازی
cabinetwork قفسه سازی
brick works اجر سازی
compactions فشرده سازی
carnification گوشت سازی
cartwright's shop دوچرخه سازی
cavitation حفره سازی
coordination هماهنگ سازی
confectionary شیرینی سازی
conceptualization مفهوم سازی
computer simulation شبیه سازی
compaction فشرده سازی
coking time زمان کک سازی
coking period زمان کک سازی
coking chamber اطاقک کک سازی
christianization عیسوی سازی
channelization تنگه سازی
channelization مجرا سازی
channelization ترعه سازی
ceiling construction سقف سازی
bonification به سازی محیط
renewal تازه سازی
conditioning شایسته سازی
tuning میزان سازی
overturns واژگون سازی
overturned واژگون سازی
overturn واژگون سازی
illuminations روشن سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com