English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
fundamental frequency بسامد اصلی
Other Matches
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
frequencies بسامد
l.f. بسامد کم
frequency بسامد
f بسامد
frequency generator بسامد زا
low frequency کم بسامد
syntonic هم بسامد
frequence بسامد
low frequency بسامد کم
threshold frequency بسامد استانه
vibrational frequency بسامد ارتعاش
high frequency بسامد بالا
frequency curve منحنی بسامد
thershold frequency بسامد استانه
theoretical frequency بسامد نظری
v.l.f. بسامد بسیار کم
sound frequency بسامد صوتی
absolute frequency بسامد مطلق
sonic frequency بسامد صوتی
group frequency بسامد گروهی
word frequency بسامد واژگانی
wave frequency بسامد موج
voice frequency بسامد صدایی
law of frequency قانون بسامد
r.f. بسامد رادیویی
cut off frequency بسامد قطع
video frequency بسامد ویدئو
h.f. بسامد زیاد
radio ferquency بسامد رادیویی
relative frequency بسامد نسبی
resonant frequency بسامد همنوا
resting frequency بسامد سکوت
inermediate frequency بسامد واسطه
frequency count شمار بسامد
limiting frequency بسامد حدی
natural frequency بسامد طبیعی
frequency diagram نمودار بسامد
modulation frequency بسامد تلفیق
audio frequency بسامد سمعی
audio frequency بسامد صوتی
medium frequency بسامد متوسط
flow frequency بسامد بدهها
marginal frequency بسامد کناری
frequency band باند بسامد
frequency change تغییر بسامد
frequency change تبدیل بسامد
frequency compensation تقویت بسامد
frequency converter تبدیل گر بسامد
frequency converter تغییردهنده بسامد
carrier frequency بسامد حامل
frame frequency بسامد صحنه
picture frequency بسامد تصویر
beat frequency بسامد زنهای
frequency graph نمودار بسامد
m.f. بسامد متوسط
low frequency compensation تقویت بسامد کم
frequency indicator بسامد نما
angular frequency بسامد زاویهای
field frequency بسامد میدان
frequency meter بسامد سنج
field repetition rate بسامد میدان
frequency response خم دامنه- بسامد
frequency function تابع بسامد
frequency table جدول بسامد
frequency distribution توزیع بسامد
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
clock frequency بسامد زمان سنجی
beat frequency oscillator اوسیلاتور با بسامد زنهای
automatic frequency control نافم خودکار بسامد
low frequency padder خازن تنظیم بسامد کم
intermediate frequency amplifier فزونساز بسامد واسطه
intermediate frequency transformer مبدل بسامد واسطه
v.h.f. بسامد بسیار زیاد
ultrahigh frequency بسامد ماوراء زیاد
padder خازن تنظیم بسامد کم
observed frequency بسامد مشاهده شده
radio frequency transformer مبدل بسامد رادیویی
high frequency compensation تقویت بسامد زیاد
high frequency current جریان با بسامد زیاد
flicker fusion frequency بسامد در هم امیزی سوسوها
frequency histogram نمودار ستونی بسامد
frequency changer تغییر دهنده بسامد
radio frequency amplifier فزون ساز بسامد رادیویی
mfm ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
frequency changer crystal بلور تغییر دهنده بسامد
tuned radio frequency receiver رادیو با بسامد میزان شده
pulling figure اندیس تغییر بسامد بالا
frequency polygon نمودار چند ضلعی بسامد
pushing figure اندیس تغییر بسامد پایین
r f power supply منبع توان بسامد رادیویی
high frequency trimmer خازن تنظیم بسامد زیاد
cff بسامد شاخص در سوسو زدن
critical flicker frequency بسامد شاخص در سوسو زدن
modified frequency modulation recording ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
frequency medulation تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
conversion loss of frequency changer cry اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
crystal frequency changer efficiency بازده بلور تغییر دهنده بسامد
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file فایل اصلی پرونده اصلی
base unit یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
low frequency امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
u.h.f. بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency بسامد بسیار بسیار زیاد
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
organic اصلی
rudimental اصلی
quintessential <adj.> اصلی
primitive اصلی
initials اصلی
first-hand اصلی
quintessential اصلی
seminal اصلی
arches اصلی
arch- اصلی
arch اصلی
masters اصلی
initialling اصلی
main line خط اصلی
aboriginals اصلی
aboriginal اصلی
primarily اصلی
main lines خط اصلی
immanent اصلی
master اصلی
substantive [essential] <adj.> اصلی
texts اصلی
main door در اصلی
initialing اصلی
text اصلی
initialled اصلی
main stem خط اصلی
initial اصلی
elementary اصلی
basics اصلی
fundamental اصلی
elemental اصلی
main <adj.> اصلی
functional اصلی
elementarily اصلی
normative اصلی
fundametal اصلی
primal اصلی
basic اصلی
essential اصلی
essentials اصلی
inherent اصلی
originals اصلی
essential <adj.> اصلی
head اصلی
intrinsic اصلی
original اصلی
mastered اصلی
proto اصلی
primordial اصلی
radical اصلی
primary اصلی
mainlines اصلی
cardinal اصلی
cardinals اصلی
genuine اصلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com