Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
convoy assembly port
بندر محل تجمع ستون موتوری
Other Matches
convoy assembly port
بندر محل تجمع کاروان دریایی
pace-setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
convoy
کاروان دریایی ستون موتوری
convoys
کاروان دریایی ستون موتوری
coil up
تجمع ستون در راحت باش
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cabotage
کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
terminal port
بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
cabotage
کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
automotive
وسیله موتوری موتوری
keelage
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
pilaster
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
herma
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
pilaster
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
eustyle
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
blocked
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
baluster
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
physical motor pool
پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
rudder post
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
از این ستون به آن ستون فرج است
columna rostrata
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
cell
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
from pillar to post
از این ستون بان ستون
band of shaft
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
tabulate
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
march outpost
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
cadre strength column
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
pile
ستون ستون لنگرگاه
piled
ستون ستون لنگرگاه
accumulation
تجمع
aggregation
تجمع
forming up
تجمع
assembly
تجمع
congestion
تجمع
association
تجمع
public meeting
تجمع
associations
تجمع
accumulations
تجمع
bubble cap plate column
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
motor unit
یکان موتوری
motorization
موتوری کردن
motor drive
محرکه موتوری
mopeds
دوچرخهی موتوری
moped
دوچرخهی موتوری
motor pool
پارک موتوری
motor vehicle
خودرو موتوری
gasboat
قایق موتوری
motorize
موتوری کردن
motor scooter
روروک موتوری
motor fule
سوخت موتوری
motorbike
دوچرخهی موتوری
ferry
قایق موتوری
ferrying
قایق موتوری
powerboat
قایق موتوری
powerboats
قایق موتوری
motor vessel
کشتی موتوری
motorboat engine
قایق موتوری
motorcades
کاروان موتوری
pool
پارک موتوری
pooled
پارک موتوری
pools
پارک موتوری
aerodyne
هواپیمای موتوری
ferries
قایق موتوری
ferried
قایق موتوری
motorized
یکان موتوری
push bike
در برابردوچرخه موتوری
push bikes
در برابردوچرخه موتوری
motorbikes
دوچرخهی موتوری
motorboat
قایق موتوری
motorboats
قایق موتوری
motorcade
کاروان موتوری
acentrous
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
socle
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
trafficked
تجمع مدافعان
traffics
تجمع مدافعان
trafficking
تجمع مدافعان
swarmer
تجمع کننده
rendezvous area
منطقه تجمع
traffic
تجمع مدافعان
accumulation point
نقطه تجمع
collecting point
منطقه تجمع
capital agglomeration
تجمع سرمایه
furunculosis
تجمع چندکورک
assembly area
منطقه تجمع
assembling area
منطقه تجمع
hive
مرکز تجمع
turout
تجمع پرسنل
line official
داور خط تجمع
harboring
بندر
harbour
بندر
harbors
بندر
harboured
بندر
harbours
بندر
harbouring
بندر
harbored
بندر
wayside
بندر
port
بندر
seaport
بندر
seaports
بندر
cril
سد بندر
harbourless
بی بندر
diver
راننده قایق موتوری
motor launch
قایق موتوری کرجی
power driven vessel
یگان شناور موتوری
powerboating
راندن قایق موتوری
motorsports
ورزشهای با وسایل موتوری
speedboats
قایق موتوری سرعت
outboarder
راننده قایق موتوری
panel truck
بارکش کوچک موتوری
powerboat racing
مسابقه با قایق موتوری
motorboat racing
مسابقه با قایق موتوری
pool equipment
وسایل پارک موتوری
motor vehicle
وسیله نقلیه موتوری
daycruiser
قایق موتوری کوچک
motor transport
حمل و نقل موتوری
speedboat
قایق موتوری سرعت
to start a motor
موتوری را بکار انداختن
parasailing
بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومبیل یا قایق موتوری بلند شدن در هوا با چتر بکمک قایق موتوری
loose forward
مهاجم تک رو پشت خط تجمع
line backing
دفاع پشت خط تجمع
line backer
مدافع پشتیبان خط تجمع
association
تداعی معانی تجمع
associations
تداعی معانی تجمع
rallying points
محل تجمع مجدد
rallying point
محل تجمع مجدد
coagulation
تجمع مواد در یک ناحیه
concentration camp
منطقه تجمع اسرا
boat rendezvous area
منطقه تجمع قایقها
pigmentation
تجمع رنگدانه ها در بافتها
dust laden
تجمع گرد وغبار
number forward
مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
rendezvous area
منطقه تجمع موقت
unlawful assembly
تجمع غیر قانونی
concentration camps
منطقه تجمع اسرا
pipe the side
تجمع گارد احترام
port of call
بندر لنگراندازی
Tel Aviv
بندر تلآویو
naval port
بندر دریایی
port of call
بندر توقف
on berth
در داخل بندر
wharfmaster
رئیس بندر
ports of call
بندر لنگراندازی
Plymouth
بندر پلیموت
outer harbor
پیش بندر
seaport
دریا بندر
longshoremen
باربرلنگرگاه بندر
seaport
بندر دریایی
main port
بندر اصلی
seaports
بندر دریایی
Yangon
بندر یانگون
treaty port
بندر پیمانی
way port
بندر سر راه
seaports
دریا بندر
terminal port
بندر مقصد
malaga
بندر مالاگا
ports of call
بندر توقف
inner harbor
بندر داخلی
minor port
بندر کوچک
longshoreman
باربرلنگرگاه بندر
Sydney
بندر سیدنی
jetties
اسکله بندر
port of entry
بندر مقصد
port watch
نگهبان بندر
Calcutta
بندر کلکته
jetty
اسکله بندر
free port
بندر ازاد
registered port
بندر مشخص
aport
بسوی بندر
bars
پیش بندر
bar
پیش بندر
port
بندر ورودی
aport
روبه بندر
port
بندر گاه
free ports
بندر ازاد
harbor master
راهنمای بندر
harbour master
رئیس بندر
harbor master
رئیس بندر
Douala
بندر دوالا
harbour master
متصدی بندر
harbour dues
حقوق بندر
Bissau
بندر بیسائو
secondary port
بندر فرعی
destination port
بندر مقصد
port of destination
بندر مقصد
port of embarkation
بندر عزیمت
Abidjan
بندر ابیجان
powerboats
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com