Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (9 milliseconds)
English
Persian
upgrade
بهبود امکانات
upgraded
بهبود امکانات
upgrades
بهبود امکانات
upgrading
بهبود امکانات
Search result with all words
human computer
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
interface human machine interface
امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
Other Matches
facilities
امکانات
capabilities
امکانات
possibilities line
خط امکانات
action
لیست امکانات
actions
لیست امکانات
consumption possibility line
خط امکانات مصرف
dispatches
توزیع امکانات
dispatched
توزیع امکانات
dispatch
توزیع امکانات
despatching
توزیع امکانات
despatches
توزیع امکانات
despatched
توزیع امکانات
employment opportunities
امکانات اشتغال
facilities management
مدیریت امکانات
dispatching
توزیع امکانات
production possibility bondary
مرز امکانات تولید
utility possibility frontier
مرز امکانات مطلوبیت
utility possibility curve
منحنی امکانات مطلوبیت
investment opportunities
امکانات سرمایه گذاری
production possibility frontier
مرز امکانات تولید
production possibility curve
منحنی امکانات تولید
dispatcher
اعزام کننده امکانات
dispatcher
توزیع کننده امکانات
diagnostics
امکانات عیب شناسی
threat study
بررسی امکانات رزمی دشمن
ate
امکانات بررسی کنترل کامپیوتر
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم
out of
<prep.>
بیرون از
[فضایی یا فاصله ای]
[امکانات]
inverter
دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
saunters
در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntering
در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntered
در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunter
در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
improvement
بهبود
revival
بهبود
proceedings
بهبود ها
improvements
بهبود
recovery upturn
بهبود
revivals
بهبود
recovery
بهبود
progress
بهبود
advance
بهبود
progression
بهبود
remission
بهبود
advances
بهبود ها
improvement
بهبود
recoveries
بهبود
mending
بهبود
newsgroup
خصوصیتی در اینترنت که امکانات ای که برای همه مسیر است را فراهم میکند
text
نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
texts
نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
improvable
بهبود پذیر
improvability
بهبود پذیری
to restorative to health
بهبود دادن
look oneself again
بهبود یافتن
It'll be OK.
<idiom>
بهبود میابد!
to look oneself again
بهبود یافتن
recovery time
زمان بهبود
quick recovery
بهبود سریع
tempering quality
قابلیت بهبود
meliorist
بهبود گرای
meliorism
بهبود طلبی
pick up health
بهبود یافتن
meliorate
بهبود یافتن
up and about
<idiom>
بهبود یافتن
restore to health
بهبود دادن
improvement
بهبود دادن
modifies
بهبود دادن
betterment
اصلاح بهبود
modify
بهبود دادن
modifying
بهبود دادن
improvements
بهبود دادن
ameliorative
بهبود یابنده
ameliorator
بهبود دهنده
tempers
حالت بهبود
pull through
<idiom>
بهبود یافتن
temper
حالت بهبود
tempered
حالت بهبود
Windows .
اولین نسل جدید ویندوز که حاوی امکانات OLE و کشیدن و قراردادن بود
topology
که کابل بندی و واسط های لازم و امکانات موجود درشبکه را مشخص میکند
recover
بهبود یافتن بازیابی
spontaneous remission
بهبود خود به خودی
recoverable error
خطای قابل بهبود
recovers
بهبود یافتن بازیابی
welfare state
دولت بهبود بخش
recovering
بهبود یافتن بازیابی
spontaneous recovery
بهبود خود به خودی
recuperation
بهبود جبران خسارت
improvised
بهبود سازی شده
foreground processing
اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
unix
امکانات نرم افزاری که کپی کردن داده را برای کاربر از یک کامپیوتر ساده تر میکند.
vulnerary
بهبود دهنده داروی زخم
To recover. To get well.
خوب شدن ( بهبود یا فتن )
digital darkroom
برنامهای برای بهبود تصویر
uprating
بهبود میزان کارائی
[مهندسی]
centralized
امکانات پردازش داده که در یک محل متمرکز و قابل دستیابی توسط سایر کاربران انجام می شوند
army ready material program
برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
input/output
پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
common carrier
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
interrupts
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupt
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupting
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
to mend matters
کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
shadow RAM
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
customize
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customised
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customises
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customising
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizing
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
enhancer
وسیله یا نرم افزاری که یک فرآیند یا محصول را بهبود می بخشد
customized
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizes
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
HMI
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
HMI's
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
ActiveX
که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
to turn the corner
<idiom>
بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی
[اصطلاح روزمره]
retrofit
بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
dead
دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
automatics
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
background program
برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
extend
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extending
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
normal
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
extends
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
prototypes
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototype
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
enhancing
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
whitcomb body
جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
enhanced
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhance
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
Video for Windows
مجموعه درایورهای نرم افزاری و امکانات ویندوز ماکروسافت . سافت ماکروسافت که به فایلهای با فرمت AVI امکان نمایش روی یک پنجره می دهند
fields
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
add-ons
سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
add-on
سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
fielded
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
EIDE
مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد
field
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
development support library
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
multimedia
قطعه پردازنده که حاوی قط عاتی است که برای بهبود کارایی چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
workflow
نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
Perl
برای تولید متنهای CGI که میتواند فراهم را پردازش کند و روی وب سرور عملیاتی انجام دهد تا وب سایت را بهبود بخشید
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
collective bargaining
مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
backlight
چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
MMX
قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
practical extraction and report language
برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
processor
پردازنده مخصوص مثل پردازنده آرایهای یا عددی که میتواند برای بهبود کارایی با پردازنده اصلی کار کند
systems analysis
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
immedicable
درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com