English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 47 (5 milliseconds)
English Persian
mismatch بهم نخوردن عدم مطابقت
Other Matches
mismate بهم نخوردن
not to move a muscle هیچ تکان نخوردن
not to budge از جای خود تکان نخوردن
matches مطابقت
correspondency مطابقت
conformability مطابقت
concent مطابقت
concord مطابقت
sameness مطابقت
justifications مطابقت
justification مطابقت
match مطابقت
compatibility مطابقت
conformity مطابقت
correspondence مطابقت
correspondences مطابقت
accordance مطابقت
copy fitting مطابقت کپی
evidence of conformity دلیل مطابقت
matches مطابقت کردن
comport مطابقت کردن
comported مطابقت کردن
meet مطابقت کردن
legality مطابقت با قانون
match مطابقت کردن
comporting مطابقت کردن
comports مطابقت کردن
legality مطابقت باقانون
meets مطابقت کردن
constitutionality مطابقت با قانون اساسی
canonicity مطابقت باقانون شرع
conforms مطابقت کردن وفق دادن
fall in مطابقت کردن موافق شدن
conform مطابقت کردن وفق دادن
agreeing اشتی دادن مطابقت کردن
conventionality مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
conformed مطابقت کردن وفق دادن
classicality مطابقت با ادبیات وصنایع باستانی
agree اشتی دادن مطابقت کردن
conforming مطابقت کردن وفق دادن
agrees اشتی دادن مطابقت کردن
central tendency احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
fashionableness توافق بارسم وایین معمول مطابقت باسبک روز
standarize با نمونه یا عیار قانونی مطابقت کردن استاندارد کردن
inconformity عدم مطابقت عدم موافقت
pragmatism مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com