English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
English Persian
bond به انبار گمرک تحویل دادن
Other Matches
turn in تحویل دادن جنس به انبار
warehouses انبار گمرک
bonded store انبار گمرک
bonded warehouse انبار گمرک
warehouse انبار گمرک
ware room انبار گمرک
bonded goods کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
handover تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
ex warehouse تحویل در انبار فروشنده
ex warehouse تحویل در کنار انبار
to declare [customs] گمرک دادن [گمرک]
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
I have nothing to declare. چیزی برای گمرک دادن ندارم.
import duties حق گمرک اجناس وارداتی گمرک ورودی
custom's appraisor مامور گمرک ارزیاب گمرک
delivering تحویل دادن
rendered تحویل دادن
to deliver over تحویل دادن
renders تحویل دادن
supply تحویل دادن
supplying تحویل دادن
hand over تحویل دادن
to hand over تحویل دادن
surrender تحویل دادن
surrendered تحویل دادن
surrenders تحویل دادن
supplied تحویل دادن
delivers تحویل دادن
deliver تحویل دادن
render تحویل دادن
shortchange کم تحویل دادن
deliveries تحویل کالا دادن
delivery تحویل کالا دادن
give in charge تحویل پلیس دادن
turn over to the police تحویل پلیس دادن
redeliver دوباره تحویل دادن
supplied تحویل دادن تغذیه کردن
to get something to somebody تحویل دادن چیزی به کسی
supply تحویل دادن تغذیه کردن
to drop something off [at someone's] چیزی را [به کسی ] تحویل دادن
supplying تحویل دادن تغذیه کردن
give a person in charge کسی را تحویل پلیس دادن
deliver تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
delivers تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
cumulative delivery diagram منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
stockpiled ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
impact shipment کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
stockpile پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
dump انبار موقتی زاغه مهمات انبار
stockpiling پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
customs گمرک
duty paid گمرک پرداخته
duty-free معاف از گمرک
impost گمرک ورودی
free trader بدون گمرک
inland duty گمرک داخلی
customs اداره گمرک
customs دفتر گمرک
To get it through the custome. از گمرک رد کردن
customs house اداره گمرک
custom house اداره گمرک
customs clearance ترخیص از گمرک
customs appraisor مامور گمرک
customs agent کارگزار گمرک
customs agent واسطه گمرک
customhouse اداره گمرک
clearer از گمرک دراوردن
custom house گمرک خانه
custom assersor مامور گمرک
customs officer مامور گمرک
duty paid گمرک شده
clearest از گمرک دراوردن
levy duties گمرک بستن
customable گمرک بردار
clears از گمرک دراوردن
clear از گمرک دراوردن
dutiable گمرک بردار
custom assersor گمرکچی ارزیاب گمرک
tidewaiter مامور گمرک لب دریا
levy duties گمرک بستن به جنسی
free list صورت کالاهای بی گمرک
custom حقوق گمرکی گمرک
the free list صورت کالای بی گمرک
import duties گمرک اجناس وارداتی
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
clearance inwards اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
in bond تحت کنترل اداره گمرک
customs entry افهار یا اعلام ورود به گمرک
transire اجازه گمرک جهت انتقال محموله
Do you have nothing to declare? آیا چیزی برای اعلام به گمرک دارید؟
bonded goods کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
out of bond کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
procurement rate نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
stock number شماره فنی انبار شماره انبار
custodial record پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
clearance in ward گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
free تحویل
devolvement تحویل
process تحویل
processes تحویل
bailment تحویل
freed تحویل
landing, storage, delivery تحویل
liveries تحویل
solstice تحویل
delivery تحویل
transter تحویل
livery تحویل
deliveries تحویل
utilization تحویل
freeing تحویل
frees تحویل
prehension تحویل
transire برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
delivery side سمت تحویل
take delivery of تحویل گرفتن
polytropic تحویل برزخ
cargo delivery تحویل بار
delivering تحویل تسلیم
theft, pilferage, non delivery عدم تحویل
period of delivery دوره تحویل
takeovers تحویل گیری
takeover تحویل گیری
pick up and delivery بارگیری و تحویل
prompt delivery تحویل فوری
terminal price قیمت تحویل
take over تحویل گرفتن
delivered at frontier تحویل در مرز
delivery valve سوپاپ تحویل
demand satisfaction تحویل درخواستها
irreducibility تحویل ناپذیری
supplied تحویل ذخیره
committed <adj.> <past-p.> تحویل شده
consigned <adj.> <past-p.> تحویل شده
delivered <adj.> <past-p.> تحویل شده
ex factory تحویل در کارخانه
forwarded <adj.> <past-p.> تحویل شده
ex mill تحویل در کارخانه
transferee تحویل گیرنده
exq تحویل در بارانداز
exs تحویل از کشتی
free on quay تحویل دراسکله
free docks تحویل در بارانداز
forward delivery تحویل دراینده
delivery to the home تحویل در خانه
delivery terms نحوه تحویل
supply تحویل ذخیره
deliverable قابل تحویل
deliverable state در حالت تحویل
to take over تحویل گرفتن
deliverer تحویل دهنده
delivery date تاریخ تحویل
delivery free تحویل رایگان
delivery note حواله تحویل
delivery notice اعلامیه تحویل
delivery order حواله تحویل
delivery speed سرعت تحویل
delivery table میز تحویل
delivery terms شرایط تحویل
supplying تحویل ذخیره
forward delivery تحویل به وعده
smooth delivery تحویل بی اشکال
transference تحویل حواله
LSD نگهداری تحویل
cash dispensers تحویل دارخودکار
acceptance tests آزمایشهای تحویل
renditions پرداخت تحویل
recorded delivery تحویل سفارشی
fob تحویل کشتی
transfers واگذاری تحویل
transferring واگذاری تحویل
transfer واگذاری تحویل
bailment تحویل جنس
bailee تحویل گیرنده
delivered تحویل شده
catcher's side سوی تحویل
cash dispenser تحویل دارخودکار
rendition پرداخت تحویل
delivery قبض و اقباض تحویل
exw تحویل در محل تولید
reductions تحویل استحاله کاهش
procuring تهیه و تحویل اماد
procure تهیه و تحویل اماد
reduction تحویل استحاله کاهش
procured تهیه و تحویل اماد
ex quay تحویل در بندر مقصد
ex quay تحویل در بارانداز مقصد
ex ship تحویل در کنار کشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com