Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
virgilian
به شیوه virgil شاعر نامی روم
Other Matches
shaken
وابسته به شکسپیر شاعر نامی انگلیس
Gigantic Order
[شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی]
[معماری]
scop
شاعر
poets
شاعر
poet
شاعر
bard
شاعر
bards
شاعر
rich in
پر از شاعر
horatian
شاعر لاتین
laureatel
شاعر برجسته
minstrels
شاعر نقال
productive of poets
شاعر پرور
bards
شاعر و اوازخوان
poet laureate
شاعر برجسته
poematic
نظمی شاعر
budding poet
جوجه شاعر
bard
شاعر و اوازخوان
minstrel
شاعر نقال
verser
شاعر و سراینده نظم
homeric
شاعر نابینای یونان
verseman
شاعر وسراینده نظم
mythopoet
شاعر افسانه نویس
orpheus
ارفیوس موسیقی دادن و شاعر
sweet william
گل میخک شاعر حسن یوسف
calumny
بد نامی
illustrious
نامی
depravement
بد نامی
depravation
بد نامی
calumnies
بد نامی
ignominy
بد نامی
skald
شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
nominal length
طول نامی
famous
معروف نامی
design size
اندازه نامی
nominal size
اندازه نامی
matronymic
مادر نامی
rated fatigue limit
حد دوام نامی
rated output
توان نامی
allocated time
زمان نامی
rated value
مقدار نامی
nominal frequency
فرکانس نامی
nominal diameter
قطر نامی
patronymic
پدر نامی
trouvere
شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
anomia
زبان پریشی نامی
maximum current rating
جریان نامی حداکثر
frequency range
حیطه فرکانس نامی
impedance voltage
ولتاژاتصال کوتاه نامی
maximum ratings
مقدار نامی حداکثر
motor rating
توان نامی موتور
nominal bandwidth
پهنای باند نامی
toponymic
وابسته به مکان نامی
traducement
بدنام سازی بد نامی
to be called
به نامی خوانده شدن
rated pay load
بار مفید نامی
frequency range
محدوده فرکانس نامی
minnesinger
شاعر غزل سرای المانی درسدههای 21تا 41میلادی
rimester
قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
hercules
پهلوان نامی اساطیریونان و روم
heraclidae
اولادهرکول پهلوان نامی یونان
color anomia
زبان پریشی نامی رنگها
i sold it to one abdullah
به عبدالله نامی انرا فروختم
cock a doodle doo
نامی که بچه بخروس میدهد
hosts
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
maximum load rating
قابلیت بارگیری نامی حداکثر
hosting
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
hosted
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
host
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
troubadour
شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31فرانسه
poetaster is pejorative word
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
troubadours
شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31فرانسه
toponymy
ذکر اسامی نواحی مکان نامی
the porch
رواق یا ایوان نامی اتن وشاگردانش بیشتربدانجامیرفتند
symbolic i/o assignment
نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
Glasgow School
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
log in name
نامی که توسط ان سیستم کامپیوتر استفاده کننده را می شناسد
symbolic
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
symbolically
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
rontgen
نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
odyssey
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odysseys
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
koh i noor
کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
methode
شیوه
custom
شیوه
habitude
شیوه
idioms
شیوه
approaches
شیوه
procedure
شیوه
practices
شیوه ها
mode
شیوه
procedures
شیوه ها
device
شیوه
devices
شیوه
process
شیوه
processes
شیوه
practice
شیوه
method
شیوه
techniques
شیوه
pattern
شیوه
patterns
شیوه
norm
شیوه
order
شیوه
approached
شیوه
approach
شیوه
norms
شیوه
technique
شیوه
methods
شیوه
style
شیوه
styling
شیوه
styles
شیوه
do
شیوه
modes
شیوه
styled
شیوه
idiom
شیوه
big five
بیشتر باthe بزرگان پنجگانه . نامی است که در کنفرانس صلح پاریس 9191 به فرانسه امریکا
shaken
موافق شیوه
flopping
شیوه فاسبوری
flopped
شیوه فاسبوری
technic
صناعت شیوه
cloze technique
شیوه بندش
orientalizing style
شیوه خاورمابی
penning
شیوه نگارش
flops
شیوه فاسبوری
pens
شیوه نگارش
methods
ایین شیوه
modus operandi
شیوه کار
pen
شیوه نگارش
penned
شیوه نگارش
severe style
شیوه جدی
research method
شیوه پژوهش
procedure
روش شیوه
civics
شیوه کشورداری
oratory
شیوه سخنرانی
paces
شیوه تندی
modus vivendi
شیوه زیست
paced
شیوه تندی
endorcement procedure
شیوه اجرا
mentality
شیوه اندیشه
mentalities
شیوه اندیشه
mode of production
شیوه تولید
flop
شیوه فاسبوری
tactic
رزم شیوه
method
ایین شیوه
pace
شیوه تندی
elocution
شیوه سخنوری
vibrational mode
شیوه ارتعاش
mode of vibration
شیوه ارتعاش
employment practice
شیوه استخدامی
paced
شیوه گام برداشتن
paces
شیوه گام برداشتن
pace
شیوه گام برداشتن
sound practices
شیوه های درست
prototaxic mode
شیوه ادراکی ابتدایی
concertina fold
شیوه تا کردن کاغذ
error choice technique
شیوه خطا گزینی
holtzman inkblot technique
شیوه لکههای هولتسمان
iconic mode
شیوه تصویرسازی حسی
lever watch
شیوه بکار بردن
modulus operadi
شیوه با طرز کار
flooding technique
شیوه غرقه سازی
critical incidents technique
شیوه رویدادهای شاخص
gait
شیوه راه رفتن
assets liabilities technique
شیوه محاسن- معایب
preferred cognitive mode
شیوه شناختی مرجح
prestressing method
شیوه پیش تنیدگی
modality
روند
[پردازه]
[شیوه]
[روش]
Giant Order
شیوه غول ستونی
[معماری]
eastern cut off
شیوه قیچی پرش ارتفاع
flamboyant gothic
شیوه گوتیک شعله اسا
impasto
شیوه رنگ زنی غلیظ
leverage
شیوه بکار بردن اهرم
parataxic mode
شیوه ادراکی خود- محوری
arch order
[شیوه ی ستون بندی طاق]
copiers
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
copier
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
tactic
جنگ فنی وابسته به رزم شیوه
idiosyncratic
وابسته به طرزفکر یا شیوه ویژه کسی
orientalize
شیوه یا ایین خاوریان راپیروی کردن
to win one's spurs
بدرجه سلحشوری رسیدن برجسته شدن نامی شدن شهرت یافتن
Religion was portrayed in a negative way.
دین به شیوه ای منفی توصیف شده بود.
latinity
شیوه نوشتن یا سخن گفتن بزبان لاتینی
The means of payment will appear unchanged.
شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
scholasticism
شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
majority rule
شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
mannerist
کسیکه بیک جور انشا یا شیوه خو گرفته است
point style
شیوه معماری که نشان برجسته ان طاقهای نوک تیزاست
data aggregate
مجموعهای ازاقلام داده درون یک رکورد که نامی به ان داده شده است وبه صورت کلی به ان رجوع می گردد
object method of teaching
شیوه امزش بانشان دادن چیزهای موضوع درس یاتصویرانها
megapode
یکجور مرغ بزرگ پاکه شیوه اش ساختن پشههای خاک است
eastern roll
شیوه قیچی در پرش ارتفاع باغلطیدن پس از عبور از میله و فرود روی پا
to take action to prevent
[stop]
such practices
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
pop goes the weasel
یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
ratings
توان نامی توان قدرت
rating
توان نامی توان قدرت
Composite Order
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
box and one
دفاع به شیوه چهار جا گیر ویک یار گیر
oil on canvas
[painting technique]
رنگ روغنی نقاشی روی کرباس
[شیوه نقاشی]
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
idiosyncrasies
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com