Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (4 milliseconds)
English
Persian
to a at a hoted
به مهمانخانه واردشدند واردمهمانخانه شدن
Other Matches
lodging house
مهمانخانه
hotel
مهمانخانه
hotels
مهمانخانه
guest houses
مهمانخانه
public house
مهمانخانه
public houses
مهمانخانه
guest house
مهمانخانه
inns
مهمانخانه کاروانسرا
bellboys
پادو مهمانخانه
hostler
مهمانخانه دار
garcon
پیشخدمت مهمانخانه
inn
مهمانخانه کاروانسرا
boots
شاگرد مهمانخانه
restauranteur
مهمانخانه دار
restaurateur
مهمانخانه دار
restaurateurs
مهمانخانه دار
innholder
مهمانخانه دارinnervate
landladies
زن مهمانخانه دار
landlady
زن مهمانخانه دار
bellboy
پادو مهمانخانه
service charge
سرویس مهمانخانه وغیره
boniface
صاحب مهمانخانه ورستوران
maitred'hotel
سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
goodman
سالار مهمانخانه دار
innholder
صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
bill of fare
صورت اغذیه مهمانخانه
lobbies
سالن هتل و مهمانخانه
lobby
سالن هتل و مهمانخانه
lobbied
سالن هتل و مهمانخانه
housemothers
زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
housemother
زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
bills of fare
صورت اغذیه مهمانخانه
boarding
مهمانخانه شبانه روزی پانسیون
table d'hote
خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
plank
تخته میز وپیشخوان مهمانخانه
cookshop
دکان خوراک پزی مهمانخانه
licensed victualler
مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
bellhop
مخفف bopper bell پیشخدمت و پادو مهمانخانه
bellhops
مخفف bopper bell پیشخدمت و پادو مهمانخانه
reservations
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
reservation
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
barmen
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
barman
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...