English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
English Persian
latensify بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
Other Matches
latensification تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
biosynthesis تهیه مواد شیمیایی بوسیله موجودات زنده
dye-stuff ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
organic compound مواد شیمیایی
petrolum chemicals مواد شیمیایی نفتی
petrochemicals مواد شیمیایی نفتی
cloud attack تک شیمیایی با مواد سمی
chemical feedstock مواد اولیه شیمیایی
synthetic مواد شیمیایی و پروسس شده
chemical security حفافت برعلیه مواد شیمیایی
chemical warfare جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
drysalter فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
chemical defense پدافند بر علیه مواد شیمیایی سمی
inert که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
electroanalysis تجزیه شیمیایی بوسیله جریان برق
pyrocondensation تغلیظ یا تکاثف شیمیایی بوسیله حرارت
catalytic agent عامل فعل وانفعال شیمیایی بوسیله اثرمجاورتی
bleach سفید شدن بوسیله شستن باوسایل شیمیایی
bleaches سفید شدن بوسیله شستن باوسایل شیمیایی
bleached سفید شدن بوسیله شستن باوسایل شیمیایی
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
spray attack پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
resisting ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resists ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisted ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resist ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
concentration تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
concentrations تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
NCR paper کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
Mercerization مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
chemical survey بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
ptomaine مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
transudate مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
neutralizes بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralize بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralises بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralised بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralizing بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralising بطور شیمیایی خنثی کردن
osmose نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzyme مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzymes مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
augment تقویت کردن
relayed تقویت کردن
reenforce از نو تقویت کردن
trussed تقویت کردن
magnifies تقویت کردن
magnified تقویت کردن
trusses تقویت کردن
edify تقویت کردن
trussing تقویت کردن
armor تقویت کردن
magnify تقویت کردن
augmented تقویت کردن
edifies تقویت کردن
relays تقویت کردن
augmentation تقویت کردن
edified تقویت کردن
magnifying تقویت کردن
undergird تقویت کردن
augmenting تقویت کردن
truss تقویت کردن
relay تقویت کردن
corroborated تقویت کردن
amplify تقویت کردن
amplifies تقویت کردن
amplified تقویت کردن
augments تقویت کردن
intensified تقویت کردن
corroborate تقویت کردن
reinforces تقویت کردن
rallied تقویت کردن
rallies تقویت کردن
rally تقویت کردن
sustain تقویت کردن
reinforce تقویت کردن
intensifying تقویت کردن
intensify تقویت کردن
intensifies تقویت کردن
bolsters تقویت کردن
bolstered تقویت کردن
bolster تقویت کردن
corroborating تقویت کردن
sustained تقویت کردن
sustains تقویت کردن
amplifying تقویت کردن
corroborates تقویت کردن
to re establish ons's health تقویت مزاج کردن
back up تقویت کردن تقویتی
back پشت را تقویت کردن
backs پشت را تقویت کردن
to establish one's health تقویت مزاج کردن
back-up تقویت کردن تقویتی
invigorate تقویت روحی کردن
encourage تقویت کردن پیش بردن
strengthens تقویت یافتن تحکیم کردن
strengthens قوی کردن تقویت دادن
encourages تقویت کردن پیش بردن
strengthened تقویت یافتن تحکیم کردن
fuels تقویت سوخت گیری کردن
strengthened قوی کردن تقویت دادن
upgrade پیشرفت دادن تقویت کردن
upgraded پیشرفت دادن تقویت کردن
upgrades پیشرفت دادن تقویت کردن
upgrading پیشرفت دادن تقویت کردن
fuelling تقویت سوخت گیری کردن
fuelled تقویت سوخت گیری کردن
fueled تقویت سوخت گیری کردن
fuel تقویت سوخت گیری کردن
strengthen قوی کردن تقویت دادن
strengthen تقویت یافتن تحکیم کردن
encouraged تقویت کردن پیش بردن
invigorate پر زور کردن تقویت شدن
to scrape down تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
lyophilization خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
beefed up شکوه وشکایت کردن تقویت کردن
fortify دارای استحکامات کردن تقویت کردن
beef شکوه وشکایت کردن تقویت کردن
fortifies دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifying دارای استحکامات کردن تقویت کردن
ratten بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
prestress باسیم ومیله اهن تقویت کردن
spaced armor دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
refreshed نیروی تازه دادن تقویت کردن
reinforcing در حال تقویت کردن یک یکان دیگر
refreshes نیروی تازه دادن تقویت کردن
refresh نیروی تازه دادن تقویت کردن
wiped خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipe خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
mineralize مواد معدنی جمع کردن
baptize بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
mainline مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlined مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlines مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlining مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
shoot up <idiom> مواد را از راه تزریق مصرف کردن
cure meat نمک سود کردن مواد غذایی
chafes بوسیله اصطکاک گرم کردن
shields بوسیله سپر حفظ کردن
electrotype بوسیله برق چاپ کردن
instantiate معرفی کردن بوسیله کنسرت
chafe بوسیله اصطکاک گرم کردن
hyphenate بوسیله خط دارای فاصله کردن
shield بوسیله سپر حفظ کردن
step down کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
wet down بوسیله اب پاشی خیس کردن
chafing بوسیله اصطکاک گرم کردن
semaphore بوسیله پرچم مخابره کردن
latches بوسیله کلون محکم کردن
latch بوسیله کلون محکم کردن
fort سنگربندی کردن تقویت کردن
augments اضافه کردن تقویت کردن
augment اضافه کردن تقویت کردن
augmented اضافه کردن تقویت کردن
augmenting اضافه کردن تقویت کردن
uphold تقویت کردن تایید کردن
upholds تقویت کردن تایید کردن
keying material مواد موردلزوم برای رمز کردن کلمات
electrolyze تجزیه کردن بوسیله جریان برق
police بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
roentgenize بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
gravitated بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
to shield بوسیله سپر [پوشش] حفظ کردن
policed بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
thermostat :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
polices بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
gravitating بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
thermostats :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
postcard بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
postcards بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
to file a petition بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
to proclaim meetings بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
photoengrave بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
vectors شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
whet عمل تیز کردن بوسیله مالش
faradize بوسیله القای برق معالجه کردن
vectorial شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
gravitate بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
percutaneous perspiration عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
talk out بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
psychanalyze بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
scalded cream سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
labiovelar تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com