English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
English Persian
to wash something ashore بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something up بکنار ساحل شستن چیزی
Other Matches
ashore بکنار بطرف ساحل
To wash ones hands of somebody (something). دست از کسی (چیزی )شستن (قطع مسئولیت ورابطه )
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
shore to shore movement عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore بطرف ساحل جلو ساحل
aside بکنار
asides بکنار
all joking aside شوخی بکنار
jesting a شوخی بکنار
and now to be serious دیگر شوخی بکنار
riparian وابسته بکنار رودخانه
lap n خوردن خیزاب بکنار دریا
pull over اتوموبیل را بکنار جاده راندن کنار زدن
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
rinses شستن
rinse با اب شستن
deterge شستن
elutriate با اب شستن
elute شستن
scour شستن
scoured شستن
scours شستن
rinse شستن
rinsed با اب شستن
to purge a way شستن
to wash up شستن
rinses با اب شستن
rinsed شستن
leach شستن
laundered شستن
laundering شستن
launder شستن
washes شستن
washed شستن
wash شستن
launders شستن
saponification با صابون شستن
to sponge off با اسفنج شستن
carpet washing شستن فرش
to sponge down با اسفنج شستن
wash up دست و رو شستن
slush باچلپ وچلوپ شستن
make flush شستن با جریان سریع
to do the dishes [to wash up] [to give dishes a rinse] [to wash the dishes] شستن [تمییز کردن] ظرف
maundy ایین شستن پای بی نوایان
bleach سفید کردن شستن کامل
bleaches سفید کردن شستن کامل
bleached سفید کردن شستن کامل
to give somebody a ticking-off <idiom> کسی را شستن وکنار گذاشتن [ پر خاش]
to give somebody a roasting <idiom> کسی را شستن وکنار گذاشتن [ پر خاش]
scullery جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
sculleries جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
bleached سفید شدن بوسیله شستن باوسایل شیمیایی
bleaches سفید شدن بوسیله شستن باوسایل شیمیایی
bleach سفید شدن بوسیله شستن باوسایل شیمیایی
pay d. خاک زرداریاسیم دارکه شستن ان صرف داشته باشد
lavabo ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
sea shore ساحل
shores ساحل
coast ساحل
bank ساحل
banks ساحل
shore ساحل
rivage ساحل
causey ساحل
brae ساحل
landside ساحل
littoral ساحل
beaches ساحل
beached ساحل
beach ساحل
ashore به ساحل
coasts ساحل
basegram پیام از ساحل
bank protection ساحل داری
beach party تیم ساحل
bankside شیب ساحل
bank revetment پوشش ساحل
attack group گروه تک به ساحل
land combat نبرد در ساحل
back beach ساحل جزرو مد
backshore ساحل جزرو مد
backshore beach ساحل جزرو مد
sea coast ساحل دریا
river line خط ساحل رودخانه
beached ساحل شنی
river banks ساحل رودخانه
coastwards درامتداد ساحل
beaches ساحل شنی
coastwise درطول ساحل
coral reef ساحل مرجانی
beached زدن به ساحل
offshore دور از ساحل
offshore از جانب ساحل
in- نزدیک ساحل
coastwards بطرف ساحل
coastward درامتداد ساحل
inshore به طرف ساحل
riparian ساحل رودخانه زی
seashores ساحل دریا
seashore ساحل دریا
onshore واقع در ساحل
hard beach ساحل مستحکم
coast guardsman ساحل بان
coastward بطرف ساحل
in نزدیک ساحل
beach ساحل شنی
beach زدن به ساحل
beaches زدن به ساحل
low lander ساحل نشین
stethe ساحل رودخانه
sandbanks ساحل شنی
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
shore duty خدمت ساحل
sandbank ساحل شنی
shore کرانه ساحل
shore ساحل دریا
shores کرانه ساحل
shores ساحل دریا
near shore نزدیک به ساحل
river bank ساحل رودخانه
seacoast ساحل دریا
on shore روی ساحل
coast defence سازمان پدافنداز ساحل
retracting دور شدن از ساحل
insides موج نزدیک ساحل
inside موج نزدیک ساحل
shoring پیاده شدن در ساحل
coast in point نقطه ورود به ساحل
hinterland زمین پشت ساحل
Ivory Coast کشور ساحل عاج
put out از ساحل عازم شدن
hinterlands زمین پشت ساحل
shelf سراشیب ساحل دریا
waterside متعلق به کناردریا ساحل
near bank ساحل نزدیک رودخانه
lee shore ساحل در معرض باد
seebreeze باد از دریا به ساحل
riverain ساکن ساحل رودخانه
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
bank line نخ ماهیگیری وصل به ساحل
bank angle زاویه شیب ساحل
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
retract دور شدن از ساحل
retracts دور شدن از ساحل
landing beach ساحل پیاده شدن
bars خور پیشرفتگی اب به ساحل
bar خور پیشرفتگی اب به ساحل
roadstead لنگرگاه دور از ساحل
retracted دور شدن از ساحل
to concern something مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
flush شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
flushes شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
flushing شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
debarkation net پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
offshore winds بادخشکی بادهای دور از ساحل
banks صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
cay ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
surf cast قلاب اندازی از ساحل در موج
landing attack تک همراه با پیاده شدن به ساحل
bank صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
foreshore لبه جلوی ساحل دریا
coasting کشتی رانی در طول ساحل
shore break موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
foreshores لبه جلوی ساحل دریا
beaching gear وسایل به ساحل کشیدن ناو
skate boat قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
council of entent ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
liberty man ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
beachhead پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
straight off مستقیما درجلو موج روبه ساحل
point break موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
mooring نقطه مهار کردن قایق به ساحل
coast in point نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
landings پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
alighting area نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
offshore دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
shore duty ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
landing پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
beachheads پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
barrier reef صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
to watch something مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
landing party گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
jolly boat قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
coastal refraction تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
dune خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
landing attack تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
soups موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
soup موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
approach line خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
scylla صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com