Total search result: 151 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
shovel |
بیل مکانیکی |
shoveled |
بیل مکانیکی |
shoveling |
بیل مکانیکی |
shovelled |
بیل مکانیکی |
shovelling |
بیل مکانیکی |
shovels |
بیل مکانیکی |
bucket |
بیل مکانیکی |
buckets |
بیل مکانیکی |
crane shovel |
بیل مکانیکی |
forklift track |
بیل مکانیکی |
grab bucket |
بیل مکانیکی |
grab crane |
بیل مکانیکی |
grab excavator |
بیل مکانیکی |
power shovel |
بیل مکانیکی |
|
|
Search result with all words |
|
gadget |
مکانیکی |
gadgets |
مکانیکی |
mechanical |
مکانیکی |
mechanism |
اجزاء مکانیکی |
mechanism |
عوامل مکانیکی مکانیزم |
mechanisms |
اجزاء مکانیکی |
mechanisms |
عوامل مکانیکی مکانیزم |
power |
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله |
powered |
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله |
powering |
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله |
powers |
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله |
cab |
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است |
cabs |
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است |
ultrasonic |
نوسانات مکانیکی |
vibrator |
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود |
vibrators |
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود |
peripheral |
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
electronic |
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی |
flutter |
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود |
fluttered |
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود |
fluttering |
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود |
flutters |
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود |
clapper |
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد |
clappers |
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد |
selector |
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد |
selectors |
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد |
carriage |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
carriages |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
mechanically |
بطور مکانیکی |
automaton |
ادم مکانیکی |
automatons |
ادم مکانیکی |
motor |
منبع نیروی مکانیکی |
motor- |
منبع نیروی مکانیکی |
motored |
منبع نیروی مکانیکی |
motors |
منبع نیروی مکانیکی |
docking |
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار |
arm |
وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک |
CD |
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند |
CDs |
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند |
thermodynamics |
مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت |
boom |
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی |
boomed |
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی |
booming |
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی |
booms |
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی |
mechanic |
هنرور مکانیکی |
mechanised |
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن |
mechanises |
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن |
mechanising |
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن |
mechanize |
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن |
mechanizes |
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن |
mechanizing |
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن |
switch |
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند |
switched |
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند |
switches |
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند |
elision |
باقوه مکانیکی شکستن |
workbench |
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره |
workbenches |
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره |
gadgetry |
وسایل کوچک مکانیکی |
fast |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fasted |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fastest |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fasts |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
robot |
ادم مکانیکی |
robots |
ادم مکانیکی |
absolute viscosity |
گرانروی مکانیکی |
access mechanism |
دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی |
actuator |
وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است |
airbrush |
یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی |
android |
نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است |
analytical engine |
ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد |
ascender |
وسیله مکانیکی برای فرستادن بار |
backplane |
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند |
bionics |
مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی |
break down |
توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی |
burster |
یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند |
contact mine |
مین مکانیکی |
contact sweeping |
روبیدن مکانیکی |
coupler |
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی |
dashpot |
خفه کن مکانیکی |
dat |
درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند |
dynamic viscosity |
گرانروی مکانیکی |
electromotion |
جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود |
fan blower |
بادزن مکانیکی یاماشینی |
fractional sampling |
نمونه گیری مکانیکی |
ganged |
وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند |
gas fitter |
فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند |
grab bucket crane |
جرثقیل با بیل مکانیکی |
inductive coupling |
شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد |
lever watch |
سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی |
lifter |
وسیله مکانیکی که نور مغناطیسی را از نوک هنگام برگشت نور جدا میکند |
major cycle |
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی |
materiel |
قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک |
mechanic recepter |
گیرنده مکانیکی |
mechanical advantage |
مزیت مکانیکی |
mechanical analysis |
تجزیه مکانیکی خاک |
mechanical data processing |
پردازش داده مکانیکی |
mechanical de icing |
یخ زدایی مکانیکی |
mechanical drawing |
ترسیم مکانیکی |
mechanical efficiency |
راندمان مکانیکی |
mechanical efficiency |
بازده مکانیکی |
Other Matches |
|
mechanicalism |
عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی |
mechnical |
مکانیکی |
mechanical resolution |
تراکم مکانیکی |
actuator |
عملگر مکانیکی |
mechanical stabilization |
استوارسازی مکانیکی |
mechanical stabilization |
تثبیت مکانیکی |
mechanical stimulation |
تحریک مکانیکی |
mechanical translation |
ترجمه مکانیکی |
mechanicalness |
خاصیت مکانیکی |
mechanician |
هنرور مکانیکی |
mechanotherapy |
معالجه مکانیکی |
mechanical properties |
خواص مکانیکی |
mechanical equipment |
تجهیزات مکانیکی |
mechanical efficiency |
کارایی مکانیکی |
mechanical energy |
انرژی مکانیکی |
power rammer |
زمین کوب مکانیکی |
mechanical equivalent of heat |
هم ارز مکانیکی گرما |
mechanical move |
حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج |
static equilibrium |
تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی] |
mechanical equilibrium |
تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی] |
shovelful |
حجم و اندازه بیل مکانیکی |
mechanical sweep |
مین جمع کنی باوسایل مکانیکی |
mechanical time fuze |
ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی |
rocker shovel |
بیل مکانیکی مناسب تونی کنی |
mechanical powers |
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده |
thermal shock |
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما |
stepped motor |
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد |
stop [Engineering] |
توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی] |
end stop [Engineering] |
توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی] |
retraction lock |
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود |
ultrasonic inspection |
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود |
widget |
آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک] |
conservation [darn] |
مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد |
reed |
شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.] |
quadrature encoding |
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند |
rs c |
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند |
piezoelectric |
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند |