Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (14 milliseconds)
English	Persian
faceless	بینام و نشان
Other Matches
unnamed	بدوننام - بینام
puncuation	نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter	عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters	عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary	خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
scarry	دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
silver star	نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
markings	نشان دار سازی نشان
marking	نشان دار سازی نشان
poniter	نشان دهنده نشان گیرنده
flag	یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags	یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
supervisory	1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something	نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
marks	نشان کردن نشان
mark	نشان کردن نشان
ground resolution	قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
indicator	نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth	عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
savorŠetc	نشان
trace	نشان
traced	نشان
traces	نشان
refrigerent	تب نشان
shew	نشان
icons	نشان
ikons	نشان
banner	نشان
signalled	نشان
presages	نشان
presaged	نشان
presage	نشان
signal	نشان
signaled	نشان
banners	نشان
refrigeratory	تب نشان
cicatrice	نشان
tokens	نشان
token	نشان
stamps	نشان
track	نشان
stamp	نشان
tracked	نشان
tracks	نشان
unmarked	بی نشان
insignia	نشان
show	نشان
showed	نشان
attribute	نشان
attributes	نشان
attributing	نشان
presaging	نشان
printless	بی نشان
symptom	نشان
symptoms	نشان
brand	نشان
branding	نشان
brands	نشان
shows	نشان
traceless	بی نشان
target	نشان
targeted	نشان
targeting	نشان
targets	نشان
targetted	نشان
symbol	نشان
emblem	نشان
trackless	بی نشان
untitled	بی نشان
benchmark	نشان
ensign	نشان
ensigns	نشان
vexillum	نشان
hallmarks	نشان
hallmark	نشان
emblems	نشان
plaques	نشان
impressing	نشان
indication	نشان
medals	نشان
medal	نشان
tract	نشان
mark	نشان
marks	نشان
impresses	نشان
plaque	نشان
targetting	نشان
badge	نشان
badges	نشان
impress	نشان
tracts	نشان
impressed	نشان
icon	نشان
chalks	نشان
chalk	نشان
slurs	نشان
slurring	نشان
slurred	نشان
slur	نشان
tallying	خط نشان
tallying	نشان
tally	خط نشان
tally	نشان
tallies	خط نشان
tallies	نشان
tallied	خط نشان
hash mark	خط نشان
benchmarks	نشان
insigne	نشان
chalking	نشان
chalked	نشان
indicium	نشان
indice	نشان
cicatricle	نشان
cicatricial	نشان
vestiges	نشان
vestige	نشان
vestigial	نشان
gong [British E]	نشان
caret	نشان
ear mark	نشان
tallied	نشان
score	نشان
scored	نشان
grammalogue	نشان
awards	نشان
awarding	نشان
scores	نشان
award	نشان
awarded	نشان
bench mark	نشان
diacritical	نشان تشخیص
to show up	نشان دادن
diacritic	نشان تشخیص
mark	نشان علامت
diacritical marks	نشان تشخیص
rule	نشان راه
impressing	نشان گذاردن
indicant	نشان دهنده
aims	نشان هدف
fireman	اتش نشان
firemen	اتش نشان
aimed	نشان هدف
aim	نشان هدف
mementoes	نشان یاداور
mementos	نشان یاداور
insigne	نشان افتخار
thusŠ+=	نشان افزایش
stigmatize	نشان دارکردن
studded with gems	گوهر نشان
suspension ribbon	لنت نشان
to take a	نشان کردن
conizance	نشان ویژه
memento	نشان یاداور
inlaid with gems	گوهر نشان
symbolizer	نشان پرداز
tape mark	نشان نوار
foretoken	نشان پیش
star spangled	ستاره نشان
marks	نشان علامت
guide post	نشان راه
demark	نشان گذاردن
signate	نشان دار
ear mark	نشان کردن
impresses	نشان گذاردن
demonstrators	نشان دهنده
gemmed	گوهر نشان
insignia	نشان رسمی
characteristic	نشان ویژه
gemmed	جواهر نشان
to burn into	نشان گودگذاشتن
group mark	نشان گروه
characteristically	نشان ویژه
highlights	نشان شده
highlighted	نشان شده
investiture	اعطای نشان
highlight	نشان شده
investitures	اعطای نشان
to draw a beads on	نشان کردن
indicator	نشان دهنده
honor	درجه نشان
idegraphy	نشان گذاری
emblazonry	نشان خانوادگی
emblematist	نشان ساز
impressed	نشان گذاردن
end mark	نشان انتها
to put forth	نشان دادن
end mark	نشان خاتمه
imbody	نشان دادن
impress	نشان گذاردن
evincible	نشان دادنی
exhibitive	نشان دادنی
expansion orbit	مدار نشان
idiograph	نشان شخصی
idiograph	نشان بازرگانی
demonstrator	نشان دهنده
field mark	نشان میدان
file mark	نشان پرونده
high watermark	بالاترین نشان اب
sign of weakness	نشان ضعف

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com