English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (6 milliseconds)
English Persian
amphitheatre تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
amphitheatres تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
Other Matches
ellipsoid بیضوی
oblate ellipsoid بیضوی پخت
elliptical galaxy کهکشان بیضوی
spheroid بیضوی دوار
egg shaped بیضوی شکل
playhouses تاتر
playhouse تاتر
foyers سرسرای تاتر
greasepaint گریمور تاتر
dramas تاتر نمایشنامه
drama تاتر نمایشنامه
foyer سرسرای تاتر
theatricalize بصورت تاتر در اوردن
playact در تاتر بازی کردن
dramatics هنر تاتر فن نمایش
downstage درجلو پرده تاتر ونمایش
loge جای ویژه در تاتر وغیره
backdrops پردهء پشت صحنهء تاتر
backdrop پردهء پشت صحنهء تاتر
miseenscene کارگردانی وتنظیم صحنه تاتر
fly gallery قسمت برامده کنار صحنه تاتر
football توپ فوتبال آمریکایی [توپ بیضوی]
fairest نمایشگاه
fairs نمایشگاه
show room نمایشگاه
showplace نمایشگاه
showplaces نمایشگاه
playhouses نمایشگاه
exhibition نمایشگاه
exhibitions نمایشگاه
playhouse نمایشگاه
fairer نمایشگاه
fair نمایشگاه
exhibition building ساختمان نمایشگاه
showroom سالن نمایشگاه
trade fair نمایشگاه بازرگانی
odeum نوازشگاه یا نمایشگاه
penny gaff نمایشگاه ارزان
public amnsement نمایشگاه عمومی
stagy درخور نمایشگاه
festival of rug نمایشگاه فرش
pavilion غرفه نمایشگاه
pavilions غرفه نمایشگاه
trade fair نمایشگاه تجاری
fairs نمایشگاه کالا
showrooms نمایشگاه کالا
fair نمایشگاه کالا
showrooms سالن نمایشگاه
exposition عرضه نمایشگاه
fairest نمایشگاه کالا
fairer نمایشگاه کالا
expositions عرضه نمایشگاه
trade fairs نمایشگاه تجاری
showroom نمایشگاه کالا
menageries نمایشگاه جانوران
menagerie نمایشگاه جانوران
trade fairs نمایشگاه بازرگانی
carpet showroom نمایشگاه و غرفه فرش
operating theatre نمایشگاه عمل جراحی
terrarium نمایشگاه جانوران خشکی
exhibition نمایشگاه حقوق تقاعد
exhibitions نمایشگاه حقوق تقاعد
operating theatres نمایشگاه عمل جراحی
overseas trade fair نمایشگاه بین المللی بازرگانی
aquarium نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquaria نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
gallery نقب اصلی نمایشگاه هنری
galleries نقب اصلی نمایشگاه هنری
aquariums نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
There was no end of visitors at the fair. تا دلت بخواهد در نمایشگاه آدم بود
stallage حق نصب غرفه و کیوسک دربازار یا نمایشگاه کالا
toll حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolls حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
west coast computer faire یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
panopticon نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
legit نمایش مجاز تاتر مجاز
comdex نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
fine art آثار هنری نمایشگاه آثار هنری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com