English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
heading تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
headings تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
Other Matches
hagiologist نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
sprocket feed محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
To leave ones mark in the pages of history . درتاریخ از خود نام ونشانی با قی گذاشتن
penster نویسنده بویژه نویسنده مزدور
tractor feed روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
friction feed تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
backdated تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdate تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdating تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
antedated پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated cheque چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
antedate پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
martyrology تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
antedates پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
hagiology تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
date تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
dates تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
prehistory ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
sheet سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
skip حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
sheets سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
skipped حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skips حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
plotters وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
sprocket holes مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
NCR paper کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
protohistory تاریخ ماقبل تاریخ
flow درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flowed درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flows درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
paged انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
scratch paper کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
toner که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد
feeds روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feed روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
craftsman نویسنده
penwoman زن نویسنده
scribbler نویسنده بد
craftsmen نویسنده
penman نویسنده
author نویسنده
authors نویسنده ها
writers نویسنده ها
writer نویسنده
writers نویسنده
quill driver نویسنده
authoress نویسنده زن
composer نویسنده
wordsmith نویسنده
the present writer نویسنده
composers نویسنده
scrivener نویسنده
neoteric نویسنده تازه
devil نویسنده مزدور
devils نویسنده مزدور
report writer نویسنده گزارش
author نویسنده موسس
drafter نویسنده پیام
hacked نویسنده مزدور
fantast نویسنده خیالپرست
hacks نویسنده مزدور
garreteer نویسنده بی نوا
hack نویسنده مزدور
technical writer نویسنده فنی
mannerisms سبک بخصوص نویسنده
reporter جمله ساز نویسنده ناصادق
authorial موبوط به مصنف یا نویسنده
auctorial منسوب به نویسنده یا مولف
to make good as a writer نویسنده موفقی شدن
pen-names نام مستعار نویسنده
pen-name نام مستعار نویسنده
pen name نام مستعار نویسنده
mannerism سبک بخصوص نویسنده
librettists نویسنده اشعار اپرا
librettist نویسنده اشعار اپرا
encyclopaedist نویسنده دایره المعارف
nomographer نویسنده کتاب درباره
matthew نویسنده انجیل متی
idem همان نویسنده در همانجا
headliner نویسنده سرمقاله روزنامه
miscellanist نویسنده مطالب مختلف
bel esprit سخنران یا نویسنده باذوق
sidelay تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
memorialist نویسنده یاد بود یا لوحه
magazin نویسنده مقاله برای مجله
screenwriter نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
screenwriters نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
posthumous منتشر شده پس از مرگ نویسنده
phraseologist جمله ساز نویسنده ناصادق
hagiographer نویسنده شرح حال مقدسین
city editor نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
comedist نویسنده نمایشهای خنده دار
He fabcies himself as a writer (author). به خیال خودش نویسنده است
wanted clerks دبیر یا نویسنده لازم است
monographist نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
belletrist نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
pornographer نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
dramaturge نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
tragedian نویسنده یا بازیگر نمایشهای تراژدی ومحزون
interactive سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
free lance مفرد کار کردن نویسنده غیر وابسته
think piece مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
ethic روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
jude یهودا نویسنده رساله یهوداکه از رسالات عهد جدیدمسیحیان است
publicist نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicists نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
symbolist نویسنده یاهنرمندی که بسبک سمبولیک اثاری خلق میکند نمادگر
liter any executor کسیکه مامور چاپ کردن تالیفات نویسنده ایی میشود
holotype نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
copyright که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
no date بی تاریخ
undated بی تاریخ
date تاریخ
coeval هم تاریخ
coetaneous هم تاریخ
as from از تاریخ ,
as of از تاریخ
dates تاریخ
era تاریخ
with effect from از تاریخ ...
eras تاریخ
appointment تاریخ
date [appointment] تاریخ
appointed day تاریخ
dateless بی تاریخ
histories تاریخ
history تاریخ
dates [appointments] تاریخ ها
appointments تاریخ ها
appointed days تاریخ ها
closing date تاریخ انقضاء
chronological به ترتیب تاریخ
date of maturity تاریخ انقضاء
chronogram ماده تاریخ
completion date تاریخ تکمیل
date of issuance تاریخ صدور
date of acquisition تاریخ خریداری
date in issuing تاریخ صدور
dated تاریخ دار
dateable تاریخ گذاردنی
datable تاریخ گذاردنی
current date تاریخ جاری
creation date تاریخ ایجاد
date of maturity تاریخ سررسید
creation date تاریخ افرینش
basic date تاریخ ترفیع
backdating date پیش تاریخ
epochs مبدا تاریخ
epoch مبدا تاریخ
Ancient history تاریخ باستان
prehistory پیش تاریخ
out of date از تاریخ گذشته
historian تاریخ نویس
historians تاریخ گزار
historians تاریخ نویس
postdating تاریخ ماقبل
acceptance date تاریخ قبولی
shelf life تاریخ مصرف
natural history تاریخ طبیعی
postdate تاریخ ماقبل
postdated تاریخ ماقبل
postdates تاریخ ماقبل
historian تاریخ گزار
date of shipment تاریخ حمل
stale cheque چک تاریخ گذشته
maturity date تاریخ سررسید
maintenance history تاریخ تعمیرات
literary history تاریخ ادبیات
julain date تاریخ ژولین
intellectual history تاریخ اندیشه ها
in chronological order به ترتیب تاریخ
historicity تاریخ گرایی
prehistory ماقبل تاریخ
modern history تاریخ معاصر
natural historian تاریخ نویس
termination date تاریخ پایان
the date was not specified تاریخ ان معلوم
value date تاریخ ارزش
system date تاریخ سیستم
date نخل تاریخ
dates نخل تاریخ
date of birth تاریخ تولد
expiry date تاریخ انقضاء
economic history تاریخ اقتصادی
due date تاریخ سررسید
delivery date تاریخ تحویل
effective date تاریخ اجرا
due date تاریخ تادیه
expiration date تاریخ انقضا
dateline تاریخ گذاری
date of change of acountability تاریخ تسویه حساب
date time group گروه تاریخ و زمان
An Out line of European history . کلیات تاریخ اروپ؟
The prehistoric creatures . موجودات ماقبل تاریخ
Death keeps no calendar. <proverb> مرگ تاریخ ندارد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com