English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
shelving تاقچه یاقفسه بندی
Other Matches
dresser میز یاقفسه اشپزخانه
dressers میز یاقفسه اشپزخانه
shelf تاقچه
sconce تاقچه
shelver در تاقچه گذار
shelflike تاقچه مانند
sconce تاقچه سربخاری
shelf در تاقچه گذاشتن
shelve تاقچه دار کردن
shelf هرچیز تاقچه مانند
shelved تاقچه دار کردن
steatopygous دارای کفل تاقچه دار
steatopygic دارای کفل تاقچه دار
shelving موادیکه از ان تاقچه میسازند شیب
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording جمله بندی کلمه بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications طبقه بندی رده بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
classification طبقه بندی رده بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
snack ته بندی
nailed up سر هم بندی
mud sill ته بندی
funicular بندی
funiculars بندی
vanation رگ بندی
trimerous سه بندی
snacks ته بندی
neuration رگ بندی
waterproofing اب بندی
alignment صف بندی
alignments صف بندی
lapping اب بندی
commissural بندی
commisural بندی
patching سر هم بندی
sealing off اب بندی
taping ته بندی
queuing صف بندی
queing صف بندی
laced بندی
humidity insulation نم بندی
hermetic sealing اب بندی
seal اب بندی
articular بندی
humidity insulation اب بندی
striation خط بندی
seals اب بندی
package عدل بندی
rhyme scheme قافیه بندی
package بسته بندی
packaged عدل بندی
reticulation شبکه بندی
packaged بسته بندی
packages عدل بندی
packages بسته بندی
paging صفحه بندی
to pin up بی بندی کردن
waterproofing course اندود اب بندی
waterproofing course لایه اب بندی
watertight core هسته اب بندی
watertight diaphragm پرده اب بندی
scheme of colour رنگ بندی
to mull a mull of سر هم بندی کردن
to nails up سر هم بندی کردن
grades درجه بندی
scheduling queue صف زمان بندی
rootage ریشه بندی
ring clossure حلقه بندی
sorting طبقه بندی
regimentalation گروه بندی
rank رتبه بندی
partitioning جزء بندی
phantasma چشم بندی
sealing اب بندی کردن
tinkers سرهم بندی
formulation صورت بندی
patchery سرهم بندی
sealing wax موم اب بندی
tinkering سرهم بندی
triangularization مثلث بندی
tinkered سرهم بندی
trelliswork داربست بندی
pluralization جمع بندی
ranked رتبه بندی
ranks رتبه بندی
taxonomies طبقه بندی
to take a snack ته بندی کردن
queuing theory نظریه صف بندی
scaffolds تخته بندی
taxonomy طبقه بندی
premunition پیش بندی
totalization جمع بندی
toe protection پاشنه بندی
summation جمع بندی
syllabicity هجا بندی
syllabification هجا بندی
underpins پی بندی کردن
underpinned پی بندی کردن
underpin پی بندی کردن
systemization طبقه بندی
tabulation جدول بندی
staping مرحله بندی
somatotyping سنخ بندی تن
snow job سرهم بندی
gamble شرط بندی
steining طوقه بندی
typification طبقه بندی
subsumption رده بندی
to make a mess of سر هم بندی کردن
stratification طبقه بندی
typification سنخ بندی
stratification چینه بندی
syllabication هجا بندی
stratification لایه بندی
gambled شرط بندی
gambles شرط بندی
segmentation قطعه بندی
vertebration مهره بندی
sealings بتونه اب بندی
vertebration فقره بندی
wainscoting تخته بندی
sealing screw پیچ اب بندی
sealing liquid مایع اب بندی
sealing joint اتصال اب بندی
grade درجه بندی
self dramatization بخود بندی
regimentation گروه بندی
skelton استخوان بندی
single sling باربردار یک بندی
shuttering تخته بندی
tariff classification تعرفه بندی
terracing تراس بندی
shoring شمع بندی
venation رگه بندی
stratification قشر بندی
vernation برگ بندی
to make a muddle of سر هم بندی کردن
triangulation مثلث بندی
seal bars میلههای اب بندی
putty بتونه اب بندی
spacing فاصله بندی
jerry built سر هم بندی شده
jerry-built سر هم بندی شده
colonnade ستون بندی
colonnades ستون بندی
gradin پله بندی
gipsyhood غربال بندی
gipsydom غربال بندی
gemmulation جرثومه بندی
rationing جیره بندی
rationing سهمیه بندی
division طبقه بندی
divisions طبقه بندی
granulating دانه بندی
groupage دسته بندی
quota سهمیه بندی
quotas سهمیه بندی
line graduation تقسیم بندی خط
layering لایه بندی
justification صفحه بندی
justifications صفحه بندی
lattice work شبکه بندی
lathing تخته بندی
laggin عایق بندی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com