Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (37 milliseconds)
English
Persian
revalidate
تجدید اعتبار کردن
Search result with all words
reinstatement of revolving credit
اعتبار گردانی را تجدید کردن
Other Matches
ervolving credit
اعتبار قابل تجدید
revolving credit
اعتبار قابل تجدید
rallied
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
overdrafts
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
unfinanced
بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
resupply
تجدید اماد تجدید تدارکات
rearming
تجهیز کردن بااسلحه نوین تجدید جنگ افزار کردن
furbishes
تجدید کردن
furbished
تجدید کردن
re edify
تجدید کردن
furbishing
تجدید کردن
renew
تجدید کردن
renewing
تجدید کردن
reedify
تجدید کردن
re establish
تجدید کردن
renews
تجدید کردن
furbish
تجدید کردن
craft revolving fund
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
rehabilitates
تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitated
تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
refreshes
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
refreshed
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
rehabilitating
تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitate
تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
refresh
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
rethink
تجدید نظر کردن
restructures
تجدید سازمان کردن
rethinking
تجدید نظر کردن
reconstructs
تجدید بنا کردن
reconstructing
تجدید بنا کردن
restructure
تجدید سازمان کردن
reconstructed
تجدید بنا کردن
up to date
تجدید نظر کردن
restructured
تجدید سازمان کردن
modifying
تجدید نظر کردن
revises
تجدید نظر کردن
reorganised
تجدید سازمان کردن
refueled
تجدید سوخت کردن
revise
تجدید نظر کردن
reorganises
تجدید سازمان کردن
reorganize
تجدید سازمان کردن
up-to-date
تجدید نظر کردن
reorganizes
تجدید سازمان کردن
reorganizing
تجدید سازمان کردن
second wind
<idiom>
تجدید قوا کردن
revising
تجدید نظر کردن
refuels
تجدید سوخت کردن
reconstruct
تجدید بنا کردن
refuelling
تجدید سوخت کردن
reorganization
تجدید سازمان کردن
redeployment
تجدید گسترش کردن
refuelled
تجدید سوخت کردن
reelect
تجدید انتخاب کردن
refueling
تجدید سوخت کردن
reorganising
تجدید سازمان کردن
refuel
تجدید سوخت کردن
rearm
تجدید تسلیحات کردن
rechamber
تجدید خان کردن
critiques
تجدید نظر کردن در
modifies
تجدید نظر کردن
marry a second time
تجدید فراش کردن
reconcider
تجدید نظر کردن در
rearms
تجدید تسلیحات کردن
reconsignment
تجدید بارنامه کردن
renovation
تجدید قطعات کردن
rearmed
تجدید تسلیحات کردن
critique
تجدید نظر کردن در
modify
تجدید نظر کردن
reshape
تجدید وضع کردن
retry
تجدید نظر کردن
reorganized
تجدید سازمان کردن
rethinks
تجدید نظر کردن
rests
تجدید قوا کردن
rest
تجدید قوا کردن
resupply
تجدید اماد کردن
rethought
تجدید نظر کردن
reviewed
تجدید نظر دوره کردن
review
تجدید نظر دوره کردن
reviews
تجدید نظر دوره کردن
reviewing
تجدید نظر دوره کردن
rehabilitating
اعاده اعتبار کردن
rehabilitates
اعاده اعتبار کردن
rehabilitate
اعاده اعتبار کردن
rehabilitated
اعاده اعتبار کردن
fueled
تحریک کردن تجدید نیرو کردن
fuelled
تحریک کردن تجدید نیرو کردن
fuel
تحریک کردن تجدید نیرو کردن
fuels
تحریک کردن تجدید نیرو کردن
fuelling
تحریک کردن تجدید نیرو کردن
rescheduling
در شرایط وام تجدید نظر کردن
reschedules
در شرایط وام تجدید نظر کردن
refocillate
تجدید حیات کردن بخود اوردن
refect
با مشروب یا خوراک تجدید قوا کردن
modify
تجدید نظر کردن در طرح اتش
reschedule
در شرایط وام تجدید نظر کردن
modifying
تجدید نظر کردن در طرح اتش
modifies
تجدید نظر کردن در طرح اتش
rehabilitation
تجدید قوا کردن توان بخشی
rescheduled
در شرایط وام تجدید نظر کردن
validates
تایید اعتبار قانونی کردن
validating
تایید اعتبار قانونی کردن
validated
تایید اعتبار قانونی کردن
void
از درجه اعتبار ساقط کردن
validate
تایید اعتبار قانونی کردن
call for ..... under the credit
درخواست کردن ..... تحت اعتبار
reshuffle
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffles
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
recuperation
تجدید کردن روغن وسیله یاجنگ افزار
reshuffling
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
appropriation
اختصاص دادن اعتبار واگذار کردن
credit system of supply
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
authentication
تعیین اعتبار و صحت اسناد اعلام نشانی کردن
overdraw
بیش از اعتبار حواله کردن برات خالی از وجه دادن
superinduce
تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
staging base
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
corrupting
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupted
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupts
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupt
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
continuance
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
refile
تجدید نظر در متن پیامهابرای ارسال تصحیح و مرتب کردن متن پیامهای ارسالی
demonetization
خارج کردن پول از گردش از اعتبار انداختن پول درگردش
request for discharge
عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
refreshes
تجدید
refresh
تجدید
renew
تجدید
recrudescence
تجدید
renewing
تجدید
refreshed
تجدید
turnover
تجدید
renews
تجدید
renewal
تجدید
repetitions
تجدید
reviews
تجدید
repetition
تجدید
instauration
تجدید
reviewing
تجدید
review
تجدید
neogenesis
تجدید
reviewed
تجدید
renewals
تجدید
revivals
تجدید
revival
تجدید
anabiosis
تجدید
reincarnations
تجدید تجسم
reproductions
تجدید چاپ
revolving
قابل تجدید
revisionary
تجدید نظری
review
تجدید نظر
republication
تجدید چاپ
recalculation
تجدید محاسبه
reviewing
تجدید نظر
review
تجدید نظرکردن
reincarnation
تجدید تجسم
reform
تجدید نظر
reconstruction
تجدید بنا
re hearing
تجدید محاکمه
reconstructions
تجدید بنا
it is not subject to review
تجدید نظر
re election
تجدید انتخاب
re hearing
تجدید نظر
recension
تجدید چاپ
renewer
تجدید کننده
renewal offf lease
تجدید اجاره
redintegrate
تجدید شونده
reviews
تجدید نظرکردن
refection
تجدید قوا
updating
تجدید برنامه
reinvigorate
تجدید نیروکردن
reimpression
تجدید چاپ
reconstitute
تجدید ساخت
reconstituted
تجدید ساخت
reconstitutes
تجدید ساخت
reconstituting
تجدید ساخت
rejuvenescence
تجدید جوانی
renovation
تجدید نظر
reviews
تجدید نظر
renewal of the convention
تجدید اتفاق
renewal of the convention
تجدید پیمان
reviewed
تجدید نظر
renewability
قابلیت تجدید
rebuilds
تجدید ساخت
re-election
تجدید انتخاب
reviewed
تجدید نظرکردن
renascence
تجدید حیات
reviewing
تجدید نظرکردن
reelection
تجدید انتخاب
repeat
تکرار تجدید
furbished
تجدید نظرکردن در
resurgence
تجدید حیات
revise
تجدید نظر
reinforcement
تجدید قوا
revision
تجدید چاپ
resumption
تجدید شروع
furbishes
تجدید نظرکردن در
remarriage
تجدید فراش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com