Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
reenlistment
تجدید نام نویسی
Other Matches
rally
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
resupply
تجدید اماد تجدید تدارکات
pascal
زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
procedure
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
stenography
مختصر نویسی کوتاه نویسی
modula
زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
forth
نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
c
رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
modular programming
برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
recrudescence
تجدید
renewal
تجدید
refresh
تجدید
refreshed
تجدید
refreshes
تجدید
repetition
تجدید
repetitions
تجدید
reviews
تجدید
reviewing
تجدید
revival
تجدید
revivals
تجدید
reviewed
تجدید
renewals
تجدید
review
تجدید
instauration
تجدید
turnover
تجدید
renews
تجدید
neogenesis
تجدید
anabiosis
تجدید
renew
تجدید
renewing
تجدید
automatic coding
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
revisionist
تجدید نظرخواه
reinforcement
تجدید قوا
reproduction
تجدید چاپ
furbishing
تجدید نظرکردن در
furbishing
تجدید کردن
furbishes
تجدید نظرکردن در
furbish
تجدید کردن
furbish
تجدید نظرکردن در
furbished
تجدید کردن
furbishes
تجدید کردن
reproductions
تجدید چاپ
furbished
تجدید نظرکردن در
resurgence
تجدید حیات
remarrying
تجدید فراش
remarriages
تجدید فراش
remarriage
تجدید فراش
renewable
تجدید شدنی
reconditioning
تجدید امادگی
revolving
قابل تجدید
restoration
تجدید بازگرداندن
renewer
تجدید کننده
republication
تجدید چاپ
renewal offf lease
تجدید اجاره
renewal of the convention
تجدید اتفاق
renewal of the convention
تجدید پیمان
renewed
تجدید شده
reconstituting
تجدید ساخت
reconstitutes
تجدید ساخت
re election
تجدید انتخاب
reform
تجدید نظر
reforms
تجدید نظر
reorganization
تجدید سازمان
rearmament
تجدید تسلیحات
revisionary
تجدید نظری
renews
تجدید کردن
renew
تجدید کردن
revivor
تجدید مرافعه
rebuilds
تجدید ساخت
rebuild
تجدید ساخت
rebirth
تجدید حیات
revisal
تجدید نظر
repeats
تکرار تجدید
repeat
تکرار تجدید
recollections
تجدید خاطره
renovation
تجدید نظر
resumption
تجدید شروع
updating
تجدید برنامه
reconstitute
تجدید ساخت
reconstituted
تجدید ساخت
recollection
تجدید خاطره
revising
تجدید نظر
revises
تجدید نظر
revise
تجدید نظر
reunions
تجدید جلسه
reunion
تجدید جلسه
reconstruction
تجدید بنا
reconstructions
تجدید بنا
renewing
تجدید کردن
renewability
قابلیت تجدید
reincarnations
تجدید تجسم
it is not subject to review
تجدید نظر
reviews
تجدید نظر
reelection
تجدید انتخاب
reincarnation
تجدید تجسم
refection
تجدید قوا
instaurator
تجدید کننده
reviewing
تجدید نظر
reviewed
تجدید نظرکردن
updates
تجدید نظرشده
redintegrate
تجدید شونده
updated
تجدید نظرشده
recalculation
تجدید محاسبه
recension
تجدید چاپ
re hearing
تجدید نظر
revision
تجدید نظر
revision
تجدید چاپ
update
تجدید نظرشده
revisions
تجدید نظر
re hearing
تجدید محاکمه
revisions
تجدید چاپ
reviews
تجدید نظرکردن
revitalization
تجدید حیات
reviewed
تجدید نظر
re edify
تجدید کردن
reinvigorate
تجدید نیروکردن
rebuilt
تجدید بنا
remilitarization
تجدید تسلیحات
renascence
تجدید حیات
nonrecurring
تجدید نشدنی
re-election
تجدید انتخاب
reedify
تجدید کردن
rapporchment
تجدید روابط
reviewing
تجدید نظرکردن
review
تجدید نظر
review
تجدید نظرکردن
reimpression
تجدید چاپ
rejuvenescence
تجدید جوانی
re establish
تجدید کردن
judicial review
تجدید نظر قضائی
instauration
احیاء تجدید بنا
relocation
تجدید گسترش دادن
early resupply
تجدید اماد به موقع
ervolving credit
اعتبار قابل تجدید
revisable
قابل تجدید نظر
revalidate
تجدید اعتبار کردن
reviser
تجدید نظر کننده
economic reorganization
تجدید سازمان اقتصادی
reformist
تجدید نظر طلب
refuel
تجدید سوخت کردن
reorganization
تجدید سازمان کردن
modifying
تجدید نظر کردن
renewable energy
انرژی تجدید پذیر
rebuild
تجدید بنا نمودن
redeployment
تجدید گسترش کردن
rebuilds
تجدید بنا نمودن
rearm
تجدید تسلیحات کردن
rearmed
تجدید تسلیحات کردن
rearms
تجدید تسلیحات کردن
reconstruct
تجدید بنا کردن
reconstructed
تجدید بنا کردن
reconstructing
تجدید بنا کردن
revolving credit
اعتبار قابل تجدید
rests
تجدید قوا کردن
rest
تجدید قوا کردن
modify
تجدید نظر کردن
modifies
تجدید نظر کردن
reforms
اصلاحات تجدید سازمان
reconstructs
تجدید بنا کردن
reform
اصلاحات تجدید سازمان
critiques
تجدید نظر کردن در
critique
تجدید نظر کردن در
refuels
تجدید سوخت کردن
refuelling
تجدید سوخت کردن
refuelled
تجدید سوخت کردن
pickup
تجدید فعالیت چیدن
refueled
تجدید سوخت کردن
up-to-date
تجدید نظر کردن
up to date
تجدید نظر کردن
marry a second time
تجدید فراش کردن
refueling
تجدید سوخت کردن
renascent
تجدید حیات کننده
replenishment
تجدید تدارکات وسوخت
revisionism
تجدید نظر طلبی
rethought
تجدید نظر کردن
rethinks
تجدید نظر کردن
reformism
تجدید نظر طلبی
non renewable resource
منبع تجدید ناپذیر
rethinking
تجدید نظر کردن
restructures
تجدید سازمان کردن
restructured
تجدید سازمان کردن
restructure
تجدید سازمان کردن
refect
سدجوع و تجدید نیروکردن
rethink
تجدید نظر کردن
revised
تجدید نظر شده
reorganizing
تجدید سازمان کردن
revisionist
تجدید نظر طلب
rehabilitation
توانبخشی تجدید اسکان
second wind
<idiom>
تجدید قوا کردن
brace
تجدید واحیای روحیه
braced
تجدید واحیای روحیه
renewal index
شاخص قابل تجدید
restorative
تجدید یا مسترد کننده
reorganised
تجدید سازمان کردن
reorganises
تجدید سازمان کردن
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...