Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
kleptolagnia
تحریک جنسی توام با دزدی
Other Matches
stealing from a protected palce
سرقت توام با هتک حرز دزدی توام با هتک حرز
heat
تحریک جنسی زنان
heats
تحریک جنسی زنان
androgen
هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen
هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous
ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
raider
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
robber
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
bandit
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
brigand
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
preyer
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
heister
[American E]
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
exhibitionism
نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
theft and pilferage
دزدی و دله دزدی
isogamete
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sex
احساسات جنسی روابط جنسی
sexes
احساسات جنسی روابط جنسی
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
joint
توام
duad
توام
geminate
توام
mixed
توام
gemini
توام
twinned
توام
gemel
توام
twin
توام
adnate
توام
biparous
توام زا
twin
توام کردن
integrate
توام کردن
integrates
توام کردن
integrating
توام کردن
aluminum coating by spraying amalgamate
توام کردن
twinned
توام کردن
easeful
توام باراحتی
deprived
توام با محرومیت
twin check
بررسی توام
mixed air
توام هوا
amalgamating
توام کردن
amalgamates
توام کردن
accompanied
توام کردن
amalgamated
توام کردن
intergrowth
رویش توام
integrated training
اموزش توام
integrated staff
ستاد توام
amalgamate
توام کردن
twin check
مقابله توام
accompanies
توام کردن
accompany
توام کردن
twain
توام دوقلو
geminate
توام کردن
reatrain
عملکرد توام
mixed graze
توام زمین
integrated defense
پدافند هوایی توام
rainsquall
باران توام باتوفان
participant observation
مشاهده توام با مشارکت
blizzards
بادشدید توام بابرف
armstand dive
شیرجه توام با بالانس
charge coupled device
دستگاه توام با بار
effective faith
ایمان توام باعمل
twin bill
دو مسابقه توام در یک برنامه
work relief
استراحت توام با کار
conjugate
درهم امیختن توام
hypocritical
توام با تدلیس و تزویر
blizzard
بادشدید توام بابرف
masque
نمایش توام با موسیقی ورقص
synergism
کار توام ودسته جمعی
synergy
کار توام اشتراک مساعی
integrated defense
پدافند ازمناطق توام دفاعی
adnate
مربوط باعضاء تناسلی توام
to wed one quality to onether
دوصفت راباهم توام کردن
integrated reservoir operation
بهره برداری توام از چندمخزن
malicious prosecution
پیگرد یا دستگیری توام با سوء نیت
auxesis
رشد توام باعدم تقسیم یاخته
High Mass
عشاء ربانی توام با موسیقی وبخور
androgyny
وجود دو حالت زنانگی ومردانگی توام
rule of reason
تفسیر قانونی توام با سوء نیت
pleuropneumonia
ذات الجنب توام با سینه پهلو
tinged with cnvy
حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
poll degree
درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
object lesson
درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
object lessons
درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
vaude
نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
thievery
دزدی
lifts
دزدی
lifting
دزدی
lifted
دزدی
lift
دزدی
burglary
دزدی
theft
دزدی
filches
دزدی
burglaries
دزدی
spoliation
دزدی
filching
دزدی
nip
دزدی
abstractions
دزدی
abstraction
دزدی
robbery
دزدی
robberies
دزدی
brigandism
دزدی
thieving
دزدی
nips
دزدی
nipped
دزدی
filch
دزدی
thefts
دزدی
larceny
دزدی
freebooting
دزدی
filched
دزدی
embezzlement
دزدی
crib
دزدی ادبی
plagiary
دزدی ادبی
pilferage
دله دزدی
pickery
دله دزدی
aggravated theft
دزدی مشدد
cribbed
دزدی ادبی
heist
دزدی کردن
picking
دله دزدی
steals
توپ دزدی
steal
توپ دزدی
kidnapping
بچه دزدی
cribbing
دله دزدی
cribbing
دزدی ادبی
cribs
دله دزدی
cribs
دزدی ادبی
petit larceny
دله دزدی
cribbed
دله دزدی
heists
دزدی سرقت
kleptomania
دزدی بیمارگون
kleptomania
جنون دزدی
commit theft
دزدی کردن
intercept
توپ دزدی
kleptomaniac
علاقمند به دزدی
kleptomaniacs
علاقمند به دزدی
petty larceny
دله دزدی
kidnapping
ادم دزدی
larcenous
مربوط به دزدی
intercepted
توپ دزدی
larceny petty
دزدی کوچک
intercepting
توپ دزدی
intercepts
توپ دزدی
abaction
گله دزدی
heist
دزدی سرقت
heists
دزدی کردن
crib
دله دزدی
cycle stealing
چرخه دزدی
thieve
دزدی کردن
cabbage
دله دزدی
burgling
شب دزدی کردن
burgles
شب دزدی کردن
burgled
شب دزدی کردن
burgle
شب دزدی کردن
thievishness
خوی دزدی
thievish
خوگرفته به دزدی
Shanghai
ادم دزدی
shop lifting
دزدی از مغازه ها
cabbages
دله دزدی
piracy
دزدی ادبی
stick up
<idiom>
دزدی مسلحانه
piracy
دزدی دریائی
piracy
دزدی دریایی
plagiarism
دزدی ادبی
theft, pilferage, non delivery
دله دزدی
pirate
دزدی ادبی کردن
pirated
دزدی دریایی کردن
pirated
دزدی ادبی کردن
pirates
دزدی دریایی کردن
pirates
دزدی ادبی کردن
pirating
دزدی دریایی کردن
pirating
دزدی ادبی کردن
piracy
دزدی هنری یاادبی
pirate
دزدی دریایی کردن
kidnap
بچه دزدی کردن
kidnap
ادم دزدی کردن
kidnapped
ادم دزدی کردن
kidnaps
بچه دزدی کردن
kidnaps
ادم دزدی کردن
kleptomania
میل و اشتیاق به دزدی
hitting
طعمه دزدی ماهی
hits
طعمه دزدی ماهی
hit
طعمه دزدی ماهی
kidnapped
بچه دزدی کردن
snitching
دله دزدی کردن
swagman
خریدار مال دزدی
peculate
حیف ومیل دزدی
software piracy
دزدی نرم افزار
snitches
دله دزدی کردن
pilfer
دله دزدی کردن
snitched
دله دزدی کردن
snitch
دله دزدی کردن
pilfers
دله دزدی کردن
pilfered
دله دزدی کردن
pilfering
دله دزدی کردن
robberies
دزدی مقرون به ازار یا تهدید
kleptamaniac
کسی که جنون دزدی دارد
cat burglar
<idiom>
دزدی که از دیوار بالا میرود
tpnd
دله دزدی وعدم تحویل
maraud
دله دزدی یاتلاش کردن
robbery
دزدی مقرون به ازار یا تهدید
they accused him of the ft
اورابه دزدی متهم ساختند
high jack
دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com