English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (9 milliseconds)
English Persian
progressive rebate تخفیف تصاعدی
Other Matches
progressive تصاعدی
processions ترقی تصاعدی
progressive taxation مالیات تصاعدی
nonprogressive غیر تصاعدی
progression code رمز تصاعدی
procession ترقی تصاعدی
progressive ratio نسبت تصاعدی
progressive tax مالیات تصاعدی
progressive تصاعدی جلو رونده
earned rate نرخ تصاعدی نزولی
progressive tax system نظام مالیات تصاعدی
progressive income tax مالیات بر درامد تصاعدی
proportional parts بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
gaduate مشمول مالیات تصاعدی فارغ التحصیل شدن دوره اموزشگاهی رابپایان رساندن
attenuation تخفیف
damping تخفیف
discounts تخفیف
discounted تخفیف
discounting تخفیف
assuagement تخفیف
commission تخفیف
rebate تخفیف
rebates تخفیف
abatement تخفیف
discount تخفیف
allayment تخفیف
commissions تخفیف
commissioning تخفیف
concession تخفیف
mitigation تخفیف
slake تخفیف
slaked تخفیف
slakes تخفیف
reduction تخفیف
reductions تخفیف
volume discount تخفیف
clemency تخفیف
relaxation تخفیف
alleviation تخفیف
refraction تخفیف
quantity discount میزان تخفیف
alleviator تخفیف دهنده
incommutability تخفیف ناپذیری
abatable قابل تخفیف
commutability تخفیف پذیری
derogate تخفیف دادن
scant تخفیف یافتن
discounts تخفیف دادن
volume discont تخفیف خریدعمده
volume discont تخفیف مقداری
trade discount تخفیف صنفی
extenuatextent تخفیف دادن
extenuating تخفیف دهنده
extenuative تخفیف دهنده
extenuatory تخفیف امیز
quantity discount تخفیف کلی
give a reduction تخفیف دادن
immitigable تخفیف ناپذیر
incommutable تخفیف ناپذیر
incommutably یا تخفیف داد
loyalty discount تخفیف وفاداری
mitigable تخفیف دادنی
mitigation of punishment تخفیف مجازات
money off offer فروش با تخفیف
quantity discount مقدار تخفیف
extenuate تخفیف دادن
rate of discount نرخ تخفیف
discountable تخفیف بردار
trade discount تخفیف تجاری
remissive تخفیف دهنده
bank discount تخفیف بانکی
bate تخفیف دادن
cash discount تخفیف نقدی
commmute تخفیف دادن
commutation تخفیف جرم
commutation تخفیف مجازات
commutation ticket بلیط با تخفیف
commutative تخفیف دار
relaxation of penultis تخفیف جرایم
discount rate نرخ تخفیف
discount rate میزان تخفیف
quantity allowance تخفیف کلی
relax تخفیف یافتن
abated تخفیف دادن
abates تخفیف دادن
abating تخفیف دادن
relieves تخفیف دادن
relaxing تخفیف یافتن
assuaged تخفیف دادن
abate تخفیف دادن
assuaging تخفیف دادن
assuages تخفیف دادن
remitted تخفیف دادن
commute تخفیف دادن
remits تخفیف دادن
remit تخفیف دادن
commuted تخفیف دادن
relieving تخفیف دادن
remitting تخفیف دادن
commutes تخفیف دادن
commuting تخفیف دادن
assuage تخفیف دادن
slash تخفیف زیاددادن
relaxes تخفیف یافتن
allowances تخفیف مقرری
discounted تخفیف دادن
allowance تخفیف مقرری
unmitigated تخفیف نیافته
discount تخفیف دادن
rebates تخفیف کاهش
cut تخفیف بریدگی
rebate تخفیف کاهش
relieve تخفیف دادن
cuts تخفیف بریدگی
discounting تخفیف دادن
slashed تخفیف زیاددادن
slashes تخفیف زیاددادن
slashing تخفیف زیاد
remission گذشت تخفیف
loyalty discount تخفیف مشتریان دائم
berated تخفیف درجه دادن
loyalty rebate تخفیف مشتریان دائم
slaughtered تخفیف زیاد دادن
slaughters تخفیف زیاد دادن
slaughter تخفیف زیاد دادن
quantity discount تخفیف عمده فروشی
quantity rebate تخفیف عمده فروشی
slasher تخفیف فاحش دهنده
subsidence تخفیف درد وغیره
discount of goods تخفیف روی کالا
slashes تخفیف زیاد دادن
slashed تخفیف زیاد دادن
extenuate تخفیف دادن کاستن از
unbated تخفیف داده نشده
berate تخفیف درجه دادن
freight rebate تخفیف هزینه حمل
berates تخفیف درجه دادن
slash تخفیف زیاد دادن
he would not bade a biner یک دینارهم تخفیف نمیدهد
immitigably بطور تخفیف ناپذیر
berating تخفیف درجه دادن
pull down پایین اوردن تخفیف دادن
allowances تخفیف وزن بار اسب
shifting pedal وسیله تخفیف وتضعیف چیزی
synergy پدیده تشدید یا تخفیف اثر
allowance تخفیف وزن بار اسب
alights راحت کردن تخفیف دادن
lessening کمتر شدن تخفیف یافتن
mitigative سبک سازنده تخفیف دهنده
profit cannibalism افراط در تخفیف و ارزان فروشی
lower : پایین اوردن تخفیف دادن
alight راحت کردن تخفیف دادن
alighted راحت کردن تخفیف دادن
alighting راحت کردن تخفیف دادن
lowered : پایین اوردن تخفیف دادن
lowering : پایین اوردن تخفیف دادن
lessens کمتر شدن تخفیف یافتن
lessen کمتر شدن تخفیف یافتن
cynergy پدیده تشدید یا تخفیف اثر
lessened کمتر شدن تخفیف یافتن
lowers : پایین اوردن تخفیف دادن
commutes مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commuting مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
slash تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slashed تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slashes تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
reduces استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
reducing استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
analgesia بی حسی نسبت بدرد تخفیف درد
reduce استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
remittent تخفیف یابنده موقتا تسکین دهنده
loyalty rebate تخفیف وفاداری به یک کالا یاشرکت خاص
commuted مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commute مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
paregoric تخفیف دهنده درد تنتور مسکن
trade discount تخفیف عمده از طرف تولیدکننده به خریدار
cash discount تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
currency depreciation race تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
tax deduction تخفیف مالیاتی مخارجی که معافیت مالیاتی دارند
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
reduced price بهای کاسته بهای تخفیف دار
mitigates تخفیف دادن تسکین دادن
mitigated تخفیف دادن تسکین دادن
mitigate تخفیف دادن تسکین دادن
provcation در CL هرگاه برهیات منصفه ثابت شود که متهم در اثر فعل یا سخن یاهر دو تحریک شده باشدممکن است این موضوع باعث برائت متهم یا تجویز تخفیف بشود
speaking with prosecutor در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
soft-pedaled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com