English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
English Persian
to scrape down تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
Other Matches
bouse بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
to ride one down بااسب کسیراپایمال کردن
eidograph اسبابی که بوسیله ان نقشه ایرابهرمقیاسی بخواهندبزرگ وکوچک میک
to fold up تاه زدن وکوچک کردن پیچیدن
gravest تراشیدن حفر کردن
razed محو کردن تراشیدن
razes محو کردن تراشیدن
faces تراشیدن صاف کردن
face تراشیدن صاف کردن
grave تراشیدن حفر کردن
graves تراشیدن حفر کردن
raze محو کردن تراشیدن
razing محو کردن تراشیدن
To get a shave. اصلاح کردن ( ریش تراشیدن )
salami technique کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
lyophilization خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
osmose نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
ratten بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
wiped خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipe خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
to draw cuts بوسیله چوبهای کوتاه وبلندقرعه کشیدن
scraping باکهنه یاچیزی ساییدن یا پاک کردن تراشیدن
He cut himself while shaving. موقع تراشیدن ( اصلاح کردن ) صورتش را برید
scrapes باکهنه یاچیزی ساییدن یا پاک کردن تراشیدن
scraped باکهنه یاچیزی ساییدن یا پاک کردن تراشیدن
scrape باکهنه یاچیزی ساییدن یا پاک کردن تراشیدن
peg میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
ejection خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
pegs میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
strike فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
strikes فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
baptizing بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
chafe بوسیله اصطکاک گرم کردن
semaphore بوسیله پرچم مخابره کردن
latch بوسیله کلون محکم کردن
latches بوسیله کلون محکم کردن
chafes بوسیله اصطکاک گرم کردن
wet down بوسیله اب پاشی خیس کردن
chafing بوسیله اصطکاک گرم کردن
electrotype بوسیله برق چاپ کردن
shields بوسیله سپر حفظ کردن
step down کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
instantiate معرفی کردن بوسیله کنسرت
hyphenate بوسیله خط دارای فاصله کردن
shield بوسیله سپر حفظ کردن
thermostats :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
postcards بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
gravitating بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
to proclaim meetings بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
policed بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
electrolyze تجزیه کردن بوسیله جریان برق
gravitates بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
thermostat :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
gravitated بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
latensify بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
photoengrave بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
police بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
vectors شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
to file a petition بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
vectorial شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
whet عمل تیز کردن بوسیله مالش
roentgenize بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
polices بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
faradize بوسیله القای برق معالجه کردن
postcard بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
to shield بوسیله سپر [پوشش] حفظ کردن
to scrape one's shoes گل کفش خود را تراشیدن کفش خودراپاک کردن
percutaneous perspiration عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
to file an application to somebody از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
scalded cream سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
talk out بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
psychanalyze بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
labiovelar تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
seam درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seams درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
lixiviate تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
pyrogravure نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
maieutics فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
barff's precess حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
To smell. To sniff. بو کشیدن ،بو کردن
lengthens طولانی کردن کشیدن
straps کشیدن تیز کردن
lengthened طولانی کردن کشیدن
lengthen طولانی کردن کشیدن
triggered کشیدن رها کردن
lengthening طولانی کردن کشیدن
trigger کشیدن رها کردن
triggers کشیدن رها کردن
experience تجربه کردن کشیدن
trace ضبط کردن کشیدن
strap کشیدن تیز کردن
experiencing تجربه کردن کشیدن
traces ضبط کردن کشیدن
experiences تجربه کردن کشیدن
traced ضبط کردن کشیدن
entrain سوار کردن کشیدن
manual عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
machinate نقشه کشیدن تدبیر کردن
drag سخت کشیدن لاروبی کردن
lie دراز کشیدن استراحت کردن
recedes عقب کشیدن خودداری کردن از
solicits بیرون کشیدن وسوسه کردن
dragged سخت کشیدن لاروبی کردن
extracted بیرون کشیدن استخراج کردن
drags سخت کشیدن لاروبی کردن
leave off قطع کردن دست کشیدن از
extract بیرون کشیدن استخراج کردن
soliciting بیرون کشیدن وسوسه کردن
solicited بیرون کشیدن وسوسه کردن
lies : دراز کشیدن استراحت کردن
lied : دراز کشیدن استراحت کردن
receding عقب کشیدن خودداری کردن از
extracting بیرون کشیدن استخراج کردن
to lead away پیرو خود کردن کشیدن
fence حفظ کردن نرده کشیدن
inhale بداخل کشیدن استشمام کردن
rail نرده کشیدن توبیخ کردن
inhaled بداخل کشیدن استشمام کردن
yip زوزه کشیدن عوعو کردن
garrison محصور کردن حصار کشیدن
garrisons محصور کردن حصار کشیدن
inhales بداخل کشیدن استشمام کردن
inhaling بداخل کشیدن استشمام کردن
to keep watch کشیک کشیدن موافبت کردن
picket نرده کشیدن مراقبت کردن
picketed نرده کشیدن مراقبت کردن
pickets نرده کشیدن مراقبت کردن
go out اعتصاب کردن دست کشیدن از
impaling محدود کردن میله کشیدن
impales محدود کردن میله کشیدن
impale محدود کردن میله کشیدن
fences حفظ کردن نرده کشیدن
chid گله کردن از زوزه کشیدن
breathed نفس کشیدن استنشاق کردن
aspirate خالی کردن بیرون کشیدن
aspirates خالی کردن بیرون کشیدن
aspirating خالی کردن بیرون کشیدن
breathe نفس کشیدن استنشاق کردن
impaled محدود کردن میله کشیدن
breathes نفس کشیدن استنشاق کردن
recede عقب کشیدن خودداری کردن از
receded عقب کشیدن خودداری کردن از
withdrawal خارج کردن عقب کشیدن
extracts بیرون کشیدن استخراج کردن
muck خراب کردن زحمت کشیدن
withdrawals خارج کردن عقب کشیدن
to work off مصرف کردن دست کشیدن از
epp جزر کردن فرو کشیدن
compass نقشه کشیدن اختراع کردن
solicit بیرون کشیدن وسوسه کردن
lifemanship متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
sifting روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
to walk the chalk بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
stroking لمس کردن دست کشیدن روی
to plan a building نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
strokes لمس کردن دست کشیدن روی
stroked لمس کردن دست کشیدن روی
stroke لمس کردن دست کشیدن روی
bedraggle روی زمین کشیدن و چرک کردن
take in باز کردن و به داخل کشیدن طنابها
clamouring غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
touse اذیت کردن اندامهای کسی را کشیدن
clamour غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamor غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamours غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamoured غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
To spilt hair . To make a fine distinction . مورااز ماست کشیدن ( مو شکافی کردن )
lucubrate شب زنده داری کردن وزحمت کشیدن
low level مقام پست وکوچک
cutty stool چهارپایه کوتاه وکوچک
pony اسب کوتاه وکوچک
ponies اسب کوتاه وکوچک
poney اسب کوتاه وکوچک
foot bow کشیدن و رها کردن تیر به کمک دست و پا
gape خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
to take a recess موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
lanciation سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
gaping خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
arm مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
gapes خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
cross (something) out <idiom> حذف کردن یاخط کشیدن روی چیزی
gaped خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
to dwell on زیاد وقت صرف کردن روی کشیدن
shielding زره کشیدن یازره پوش کردن روکش
To crane ones neck . گردن کشیدن (دراز کردن بیرون آوردن )
sports پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
extends کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extending کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
sport پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com