English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English Persian
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
Other Matches
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
splashed در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air defense readiness وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
air target chart نقشه هدفهای هوایی
target chart نقشه هدفهای بمباران هوایی
air target material program برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی
anti aircraft پدافند هوایی
air defense پدافند هوایی
anti aircraft defense پدافند ضد هوایی
integrated defense پدافند هوایی توام
air defense artillery توپخانه پدافند هوایی
air defense command فرماندهی پدافند هوایی
anti aircraft artillery توپخانه پدافند هوایی
air defense element عنصر پدافند هوایی
flak توپخانه پدافند هوایی
active air defense پدافند عامل هوایی
phut تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
vital area منطقه حیاتی پدافند هوایی
area air defense commander فرمانده منطقه پدافند هوایی
rules of engagement روشهای درگیری پدافند هوایی
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
air defense ship ناو مخصوص پدافند هوایی
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
air target mosaic مجموعه عکسهای تهیه شده از هدف عکس موزاییک هدفهای هوایی
air defense direction center مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
weapons hold فرمان اتش قطع در پدافند هوایی
faker هواپیمای تمرینی درتیراندازی پدافند هوایی
missile master دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
air defense artillery controller مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
in the dark در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
parroted وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrot وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
filter center مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
flad suppression تیر ممانعتی روی جنگ افزارهای پدافند هوایی
parroting وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
saunter در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntered در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntering در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunters در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
battery integration end radar display وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
skip it در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف
salvos در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
punched در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punch در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punches در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
what luck در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
fire unit یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
potshot گلوله هوایی
squawk flash در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روشن کنید
stop squawk در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
mauler نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
spoofer در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
orbiting در رهگیری هوایی یعنی درحال چرخش یا دور بزنید وهدف را جستجو کنید
squawking در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
whats' up در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
spitting در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
well در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند
popeye در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
tied on در درگیری هوایی یعنی هواپیمای یاد شده داخل ارایش قسمت من است
wells در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند
squawk low در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اهسته بگذارید
squawk mike در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید
pogo در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
squawk may day در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
what state در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
seen fire اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
purple در رهگیری هوایی یعنی یکان یا هواپیمای تعیین شده مشکوک به حمل جنگ افزاراتمی است
effectiveness clock دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
stranger در رهگیری هوایی یعنی یک هواپیمای ناشناس با گرا ومسافت و ارتفاع داده شده درحال امدن است
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
bombardment گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardments گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
counterflak اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
tally ho در رهگیری هوایی یعنی هدف را دیدم یا هدف در معرض دید من است
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
state lamb در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
blow ترکیدن
punctured ترکیدن
puncture ترکیدن
blows ترکیدن
punctures ترکیدن
to blow up ترکیدن
puncturing ترکیدن
blasting ترکیدن
fly asunder ترکیدن
blow out ترکیدن
burst ترکیدن
bust ترکیدن
rive ترکیدن
dehisce ترکیدن
pop off ترکیدن
busts ترکیدن
bursts ترکیدن
busting ترکیدن
chapt ترکیدن
busted ترکیدن
reave ترکیدن
tracked در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
tracks در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
track در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
implode از داخل ترکیدن
To turn green with envy. از حسد ترکیدن
green with envy از حسادت ترکیدن
detonate با صدا ترکیدن
detonated با صدا ترکیدن
detonates با صدا ترکیدن
to burst with pride زبادغرور ترکیدن
to fly asunder ازهم ترکیدن
to go phut با صدا ترکیدن
crack up <idiom> از خنده ترکیدن
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
ruptures جدا کردن ترکیدن
rupturing جدا کردن ترکیدن
blasts صدای ترکیدن ترکاندن
blowout ترکیدن در اثر فشار
rupture جدا کردن ترکیدن
explode منفجر شدن ترکیدن
exploded منفجر شدن ترکیدن
blast صدای ترکیدن ترکاندن
crack شکاف برداشتن ترکیدن
cracks شکاف برداشتن ترکیدن
exploding منفجر شدن ترکیدن
explodes منفجر شدن ترکیدن
explosion ترکش منفجر کردن ترکیدن
explosions ترکش منفجر کردن ترکیدن
pops باصدا ترکیدن برهن گذاردن
popped باصدا ترکیدن برهن گذاردن
pop ترکیدن مشروبات گاز دار
popped ترکیدن مشروبات گاز دار
pop باصدا ترکیدن برهن گذاردن
pops ترکیدن مشروبات گاز دار
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
islands منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com