English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
solar flare تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
Other Matches
langley واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
actinogram ثبت تغییرات نیروی اشعهء خورشید
actinochemistry مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
actinograph دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
burst force نیروی ناگهانی
he acted from impluse نیروی ناگهانی یا
heliocentric دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
ambivalence توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurries اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
surged یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurt جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
emissions تشعشع
flash تشعشع
flashed تشعشع
radiational تشعشع
flashes تشعشع
radiation تشعشع
total radiation تشعشع کل
emission تشعشع
antiradiation ضد تشعشع
luminance تشعشع
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
corpuscular radiation تشعشع ذرهای
intensity of radiation شدت تشعشع
thermal radiation تشعشع حرارتی
radiator تشعشع کننده
radiators تشعشع کننده
x irradiation تشعشع رونتگن
glary دارای تشعشع
auras تشعشع نورانی
induced radiation تشعشع القایی
electronic radiation تشعشع الکترونی
fluorescence تشعشع ماهتابی
emit تشعشع کردن
emits تشعشع کردن
emitted تشعشع کردن
emitting تشعشع کردن
emitter تشعشع کننده
ray تشعشع داشتن
ray روشنایی تشعشع
radiantly تشعشع بطورمنشعب
dosimeter تشعشع سنج
radiation تشعشع اتمی
space radiation تشعشع رادیویی
neutron radiation تشعشع نوترونی
prompt radiation تشعشع کامل
refulgence جلال تشعشع
nuclear radiation تشعشع هستهای
radioscopy تشعشع سنجی
radiacmeter تشعشع سنج
radiometer تشعشع سنج
radiancy تابندگی تشعشع
radiation loss تلف تشعشع
radiation pressure فشار تشعشع
cosmic rays تشعشع کاسمیک
aura تشعشع نورانی
fluorescent radiation تشعشع فلورسنت
radiance تابندگی تشعشع
radiation source منبع تشعشع
scattered radiation تشعشع پراکنده
day star خورشید
the greater lumen خورشید
phoebus خورشید
suns خورشید
daystar خورشید
sun خورشید
sunned خورشید
sunning خورشید
sol خورشید
radiant تشعشع کننده حرارتی
radio active دارای تشعشع اتمی
directive radiation تشعشع جهت دار
background count عکس العمل تشعشع
radiological survey تجسس تشعشع اتمی
x radiation تشعشع اشعه مجهول
broadside aerial تشعشع کننده عرضی
radiation intensity شدت تشعشع اتمی
ultra violet radiation تشعشع ماوراء بنفش
magnetic dipole radiation تشعشع دوقطبی مغناطیسی
declination میل خورشید
d. of the sun انحراف خورشید
eclipse of the sun خورشید گرفتگی
perihelion حضیض خورشید
actinometer پرتوسنج خورشید
actinometre پرتوسنج خورشید
mock sun عکس خورشید
air thread لعاب خورشید
samson اهل خورشید
sol الهه خورشید
solar eclipse گرفت خورشید
macule لکه خورشید
parhelion خورشید کاذب
heliometer خورشید سنج
sunlight نور خورشید
sun's disk قرص خورشید
titans خدای خورشید
titan خدای خورشید
helium گاز خورشید
parhelion عکس خورشید
coronas خرمن خورشید
corona خرمن خورشید
glare تابش خیره کننده تشعشع
glares تابش خیره کننده تشعشع
fluorescent لامپ مهتابی دارای تشعشع
radiological رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
broad beam headlamp نور افکن با تشعشع عرضی
emissivity قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
candescent دارای تشعشع یاگرمای شدید
glared تابش خیره کننده تشعشع
isodose rate خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
roentgen واحد سنجش تشعشع اتمی
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
parheliacal مانند عکس خورشید
sunspot لکه روی خورشید
sunglow فلق و شفق خورشید
first light اولین طلیعه خورشید
chromatosphere هاله سرخ خورشید
the setting of the sun غروب کردن خورشید
spectrohelioscope طیف بین خورشید
hour angle زاویه ساعتی خورشید
heliocentric system دستگاه خورشید مرکزی
opposition jupiter to the sun تقابل بر جیس با خورشید
helios دارگونه خورشید خورشیدخدا
anthelion هاله رو به روی خورشید
coronel هاله خورشید وغیره
coronal هاله خورشید وغیره
luminous flux جریان تشعشع در طول موج مریی
phosphorism مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
emissions تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
radiological survey بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
rem مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
emission تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
sunrise طلوع خورشید تیغ افتاب
heliometer الت پیمایش قطر خورشید
sunrises طلوع خورشید تیغ افتاب
pyrheliometer گرماسنج ونیرو سنج خورشید
photoheliograph دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
The earth moves round the sun . زمین بدور خورشید می گردد
The earth moves round the sun. زمین دوز خورشید می چرخد
perihelion نزدیکترین نقطه مدار به خورشید
gossamery لعاب خورشید پارچه بسیارنازک
roentgen واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
midnight sun خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
sunlight تابش افتاب انعکاس نور خورشید
snowblink انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
solunar حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
aureola هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
aureole هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
to screen one's eyes from the sun از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
spectroheliograph تصویریک رنگ طیف نمای خورشید
spectroheliogram تصویر یک رنگ طیف نمای خورشید
Plants store up the sun's energy. گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
shoot رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج
flocculus دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
shoots رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج
reversing layer لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
parhelic وابسته به عکس خورشیدیاشمس کاذب مانندعکس خورشید
radioactivity قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
mithra نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
camera lucida [ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
heliometry پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
autumnal equinox نقطه عبور خورشید ازاستوای نجومی در اول پاییز
lumen واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
noises استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
noise استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
helical ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است شمسی
sail سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailed سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com