English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (3 milliseconds)
English Persian
flashes برق
flashes روشنایی مختصر
flashes یک ان
flashes لحظه
flashes بروز ناگهانی جلوه
flashes تشعشع
flashes برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashes زودگذشتن
flashes فلاش عکاسی
flashes تلالو تاباندن
flashes پیام انی یا برق اسا
flashes نور برق دهانه توپ یا تفنگ
flashes درخشیدن
flashes برق زدن
flashes تاباندن
flashes ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashes فلاش
flashes درخش
flashes تابش انی
flashes حافظه غیر فرار مشابه EEPROM که با بلاکهای داده کار میکند و نه بیتها که معمولاگ در درایور دیسک به کار می رود
flashes عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashes معدن موازی سریع A/D.
flashes شدت حرف که روشن و خاموش شود
flashes روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
Partial phrase not found.
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com