Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (21 milliseconds)
English
Persian
refinance
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinanced
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinances
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinancing
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
Other Matches
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
to point a moral
اصل اخلاقی را نشان دادن یابکار بردن
capital gains
اضافه ارزش سرمایه
deque
صفی که در آن موضوعات جدید قابل اضافه شدن حتی در انتها هستند
doubled
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
doubled up
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
structures
تشکیلات دادن
structure
تشکیلات دادن
structuring
تشکیلات دادن
organizable
قابل تشکیلات دادن
organising
تشکیلات دادن درست کردن
organize
تشکیلات دادن درست کردن
organises
تشکیلات دادن درست کردن
organizes
تشکیلات دادن درست کردن
organizing
تشکیلات دادن درست کردن
self-
که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
intensive cultivation
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
joined
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
joins
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
join
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
innovation theory
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
reseat
صندلی جدید دادن
reseats
صندلی جدید دادن
reseating
صندلی جدید دادن
reseated
صندلی جدید دادن
throw in
<idiom>
اضافه دادن یا گذاشتن
renames
دادن نام جدید به فایل
renamed
دادن نام جدید به فایل
renaming
دادن نام جدید به فایل
rename
دادن نام جدید به فایل
over issue
اضافه براعتبار رواج دادن
let off steam
<idiom>
ازدست دادن انرژی اضافه
raises
ترقی دادن اضافه حقوق
raise
ترقی دادن اضافه حقوق
toincrease any one's salary
اضافه حقوق بکسی دادن
To put ones shoulder to the wheel.
تن بکار دادن
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
launched
قرار دادن محصول جدید در بازار
launch
قرار دادن محصول جدید در بازار
launches
قرار دادن محصول جدید در بازار
launching
قرار دادن محصول جدید در بازار
investitures
سرمایه گذاری دادن امتیاز
investiture
سرمایه گذاری دادن امتیاز
recapitalize
ترکیب سرمایه شرکتی راتغییر دادن
technology
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
technologies
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
modernism
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
rehyphenation
تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
mock-up
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
constituted
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitute
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
mock-ups
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
constituting
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
overtime
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
detail
بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detailing
بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
adjusting
تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
pages
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
page
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
adjust
تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjusts
تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
paged
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
maintenance
فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
supply price of capital
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
gluteus
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
capital consumption allowance
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
capitalization
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
disinvestment
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
imagism
مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
hyphens
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphen
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
installs
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanging
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
offset
حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
offsetting
حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
multidrop line
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financiers
سرمایه دار سرمایه گذار
financier
سرمایه دار سرمایه گذار
capitalism
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
shed stick
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
ebcdic
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
storing
اندوختن
lay in
اندوختن
store
اندوختن
put by
اندوختن
saved
اندوختن
salt away
اندوختن
to put a way
اندوختن
salt down
اندوختن
hive
اندوختن
acquire
اندوختن
pile
اندوختن
accumulating
اندوختن
saves
اندوختن
roll up
اندوختن
to lay up
اندوختن
save
اندوختن
piled
اندوختن
accumulates
اندوختن
accumulate
اندوختن
to bunker
در انبار اندوختن
reserve
اندوختن اندوخته
to coffer
در صندوق اندوختن
to scratch up
بسختی اندوختن
lay down
خریدن و اندوختن
reserves
اندوختن اندوخته
reserving
اندوختن اندوخته
acquisitiveness
حس اندوختن مال
to a knowledge
دانش اندوختن
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
system
تشکیلات
organisations
تشکیلات
organization
تشکیلات
machinery
تشکیلات
systems
تشکیلات
brigades
تشکیلات
brigade
تشکیلات
organizations
تشکیلات
storing
اندوختن انبار کردن
acquiring
حاصل کردن اندوختن
acquires
حاصل کردن اندوختن
store
اندوختن انبار کردن
to make a pile
پول بسیار اندوختن
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
renumber
خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
organisations
تشکیلات سازماندهی
reorganised
تشکیلات مجدد
enterprises
تشکیلات اقتصادی
organization
تشکیلات سازماندهی
mechanism of the organ
نظام تشکیلات
reorganises
تشکیلات مجدد
reorganising
تشکیلات مجدد
trade association
تشکیلات صنفی
enterprise
تشکیلات اقتصادی
organizations
تشکیلات سازماندهی
reorganize
تشکیلات مجدد
reorganization
تشکیلات مجدد
reorganizes
تشکیلات مجدد
reorganized
تشکیلات مجدد
civil department
تشکیلات کشوری
formation
ساختمان تشکیلات
reorganizing
تشکیلات مجدد
treasured
گنجینه اندوختن گرامی داشتن
treasure
گنجینه اندوختن گرامی داشتن
treasuring
گنجینه اندوختن گرامی داشتن
treasures
گنجینه اندوختن گرامی داشتن
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
underground
تشکیلات محرمانه وزیرزمینی
formations
تشکیلات زمین شناسی
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
to save for something
پس انداز کردن
[اندوختن ]
برای چیزی
chrematistic
پول جمع کن مربوط به اندوختن مال
aluminum wool
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
telephone plant
تشکیلات مراکز تلفن خودکار
disorganizes
تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganize
تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganising
تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganises
تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganizing
تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganised
تشکیلات چیزی رابرهم زدن
Our organization is just standing on its own feet.
تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
registered capital
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
capital program
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
collapse capitalism
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marginal utility of capital
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
welfare state
کشوردارای تشکیلات رفاه اجتماعی دستگیری از بینوایان
syndicalism
سیستم اتحادیهای برای تشکیلات کارگری سندیکالیسم
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
bilateral infrastructure
سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
Salvation Army
تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
updated
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
check total
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
relating to business
<adj.>
تجاری
business
<adj.>
تجاری
commerical
تجاری
mercantile
تجاری
commercial
تجاری
corporate
[commercial]
<adj.>
تجاری
commercial
<adj.>
تجاری
for-profit
<adj.>
تجاری
instrument of commerce
سند تجاری
market freedom
ازادی تجاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com