Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
frequency correction
تصحیح فرکانس
Other Matches
range disk
صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
wobbulator
تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
high frequency
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
resonance
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonances
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
frequency division multilexing
مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
superheterodyne
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
critical frequency
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
wind correction
تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
correction index
جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
swinging the compass
تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
corrector
وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
instantaneous frequency
مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
amendments
تصحیح
amendment
تصحیح
rectification
تصحیح
editing
تصحیح
Bose Chandhuri Hocquenghem code
کد تصحیح
correction
تصحیح
compensations
تصحیح
compensation
تصحیح
It was corrected.
تصحیح شد.
program correctness
تصحیح برنامه
magnetic compensatory
مغناطیس تصحیح
compensation of compass
تصحیح قطبنما
rectify
تصحیح کردن
error correction
تصحیح خطا
correct
تصحیح کردن
rectifies
تصحیح کردن
corrected
تصحیح شده
correction
تصحیح می کنم
bug
تصحیح یک برنامه
refine
تصحیح کردن
checking
کد تصحیح خطا
attenuation compensation
تصحیح اعوجاج
gamma correction
تصحیح گاما
emendate
تصحیح کردن
error correcting code
کد تصحیح خطا
up to date
تصحیح شده
bugs
تصحیح یک برنامه
bugging
تصحیح یک برنامه
compensating magnet
مغناطیس تصحیح
correctable
قابل تصحیح
tam quam
تصحیح حکم
corrects
تصحیح کردن
correction thermometer
دماسنج تصحیح
temperature correction
تصحیح دمایی
patch
تصحیح در یک برنامه
redress
تصحیح التیام
patches
تصحیح در یک برنامه
refines
تصحیح کردن
proofread
تصحیح کردن
proofreading
تصحیح کردن
proofreads
تصحیح کردن
deflection correction
تصحیح سمت
correction factor
ضریب تصحیح
emendable
قابل تصحیح
rectified
تصحیح کردن
reformed
تصحیح شده
up-to-date
تصحیح شده
redresses
تصحیح التیام
red pencil
تصحیح کردن
correction coefficient
ضریب تصحیح
sag correction
تصحیح انحراف
skew correction
تصحیح گوشهای
redressed
تصحیح التیام
correcting
تصحیح کردن
incorrect
تصحیح نشده معیوب
impluse correction
تصحیح ضربه جریان
adjusted valve
مقدار تصحیح شده
range k
ضریب تصحیح برد
copyreader
تصحیح کننده مقاله
corrected azimuth
گرای تصحیح شده
range correction
تصحیح برد سلاح
range correction
تصحیح برد تیراندازی
rectifiable
قابل تصحیح یا جبران
corrected defelection
سمت تصحیح شده
stevenson schomaker correction
تصحیح استیونس- شوماکر
layer
ل تصحیح خطا باشد
layers
ل تصحیح خطا باشد
deflection board
تابلو تصحیح سمت
range disk
میز تصحیح مسافت
complementary angle of site
تصحیح تکمیلی تراز
pincushion magnets
مغناطیسهای تصحیح بالشتک
gun displacement
تصحیح جای توپ
errata sheet
برگ تصحیح اشتباه
chart correction card
کارت تصحیح نقشه
compass compensation
تصحیح قطب نما
ARQ
سیستم تصحیح خطا
k , transfer
ضریب تصحیح برد توپ
negative altitude
ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید
range k
ضریب تصحیح کای برد
mode
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
reconstituting
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
corrective maintenance
یافتن و تصحیح خطایی که رخ داده است
reconstitutes
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituted
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
map k
ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
reconstitute
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
modes
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
windage scale
مقیاس تصحیح سمت دستگاه درجه
edit
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
edited
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
edit
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
complementary range
برد مربوط به زاویه تصحیح تکمیلی تراز
Proof – reading.
غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
edited
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
drafts
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
drafted
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
draft
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
range board
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
rectification
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
debugs
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debugged
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debug
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
failure
شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
insert mode
حالت محاورهای کامپیوتر برای ویرایش و تصحیح متن ها
failures
شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
tactical diversions
تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
z correction
تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
correctional custudy
روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
EDAC
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
frequence
فرکانس
frequencies
فرکانس
low frequency
فرکانس کم
line frequency
فرکانس خط
frequency
فرکانس
envelope
بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
slip
لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slipped
لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
envelopes
بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
slips
لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
frequency demodulator
اشکارساز فرکانس
frequency modulated
مدوله فرکانس
frequency mixture
ترکیب فرکانس
frequency deviation
انحراف فرکانس
frequency mixing
ترکیب فرکانس
quenching frequency
فرکانس نوسان
frequency convertor
مبدل فرکانس
frequency of infinite attenuation
فرکانس قطب
frequency medulation
مدولاسیون فرکانس
frequency modulation
مدولاسیون فرکانس
frequency modulation
تلفیق فرکانس
frequency designation
تعیین فرکانس
x band
باند فرکانس
frequency coverage
حیطه فرکانس
frequency multiplication
افزایش فرکانس
frequency departure
انحراف فرکانس
frequency counter
شمارنده فرکانس
frequency of oscillations
فرکانس نوسان
induction frequency converter
مبدل فرکانس
frequency modulator
مدولاتور فرکانس
frequency departure
مسیر فرکانس
frequency swing
انحراف فرکانس
frequency error
خطای فرکانس
frequency duplicator
دوبلور فرکانس
frequency doubling
دو برابرکردن فرکانس
frequency doubling
دوبلاژ فرکانس
frequency doubler
دوبلور فرکانس
frequency dependant
تابع فرکانس
frequency divider
مقسم فرکانس
line divider
مقسم فرکانس
frequency spacing
فاصله فرکانس
frequency filter
صافی فرکانس
frequency fluctuation
تغییر فرکانس
frequency discrimination
تشخیص فرکانس
frequency measurement
سنجش فرکانس
frequency distance
فاصله فرکانس
frequency marking
مارکاژ فرکانس
frequency mark
علامت فرکانس
frequency drift
اختلاف فرکانس
frequency mark
نشانه فرکانس
frequency inversion
برگردان فرکانس
frequency generator
مولد فرکانس
frequency distribution
تقسیم فرکانس
video frequency
فرکانس ویدئو
p band
باند فرکانس
impluse frequency
فرکانس پولز
industrial frequency
فرکانس صنعتی
impluse frequency
فرکانس پالس
maximum frequency
فرکانس حداکثر
image frequency
فرکانس تصویر
idle frequency
فرکانس بی باری
i.f.
فرکانس میانی
measuring frequency
فرکانس سنجش
high frequency
فرکانس بالا
medium frequency
فرکانس میانه
modulation frequency
فرکانس مدولاسیون
impluse frequency
فرکانس ضربان
mains frequency
فرکانس شبکه
m.f.
فرکانس متوسط
line frequency
فرکانس شبکه
low frequency
فرکانس پایین
k band
باند فرکانس
j band
باند فرکانس
intermediate frequency tank circuit
فرکانس میانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com