Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
busman's holiday
تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
Other Matches
intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
anthropography
علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
manager
نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
queueing
نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
queue
نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
queued
نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
managers
نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
queues
نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
same
یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
time
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
timed
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
times
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
automatons
ماشینی که کارهای انسان را میکند
automaton
ماشینی که کارهای انسان را میکند
crumpled rose leaf
چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
furlough
مرخصی سرباز مرخصی دادن
forbidden fruits
چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
forbidden fruit
چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
climp milling
عمل فرز کاری که طی ان قطعه کار در همان جهت حرکت تیغه برش به جلومرکت میکند
text
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
texts
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
hierodule
غلامی که درمعابد خدمت میکرده
gargoyles
ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
gargoyle
ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
No sooner was he gone than he was kI'lled .
رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
compiler
اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
day off
تعطیلی
recessional
تعطیلی
non dedicated server
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
vacation camp
[American E]
تفریحگاه تعطیلی
dies non
روز تعطیلی
academy
نام باغی درنزدیکی آتن که افلاطون در آن تدریس میکرده است
academies
نام باغی درنزدیکی اتن که افلاطون در ان تدریس میکرده است
synthesisers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
straw that breaks the camel's back
<idiom>
مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
It is the same pottage and the same bowl.
<proverb>
همان آش است و همان کاسه .
synchronous
فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
anthropo
پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
anthrop
پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
id
مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
telnet
پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same
همان چیز همان
synchronising
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronises
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronised
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronize
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronizes
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
feelings indigenous to man
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
unskilled labour
کارهایی که استادی
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
check lists
فهرست کارهایی که میبایست انجام شود
jobs
کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند
job
کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند
jobs
مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
loads
تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
processes
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
agenda
لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
process
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
agendas
لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
job
مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
load
تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
processes
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
history
خصوصیت برخی برنامه ها که کارهایی که کاربر انجام داده
process
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
histories
خصوصیت برخی برنامه ها که کارهایی که کاربر انجام داده
rates
حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
job
کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
rate
حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
workload
مقدار کارهایی که شخص یا کامپیوتر انجام داده اند
jobs
کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
workloads
مقدار کارهایی که شخص یا کامپیوتر انجام داده اند
activities
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
activity
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
satellites
کامپیوتری که کارهایی را تحت کنترل کامپیوتر دیگر انجام میدهد
satellite
کامپیوتری که کارهایی را تحت کنترل کامپیوتر دیگر انجام میدهد
leave of absence
مرخصی
leave
مرخصی
leaves of absence
مرخصی
permission
مرخصی
leaving
مرخصی
dismissal
مرخصی
dismission
مرخصی
off time
مرخصی
furlough
مرخصی
dismissals
مرخصی
vacations
مرخصی
surlough
مرخصی
vacation
مرخصی
he is on leave
او در مرخصی است
be on leave
در مرخصی بودن
He has a day off.
او مرخصی دارد.
liberties
مرخصی 84 ساعته
furlough
مرخصی سرباز
furlough
حکم مرخصی
surlough
مرخصی دادن
leave
اذن مرخصی
leaving
اذن مرخصی
recess
مرخصی گرفتن
emergency leave
مرخصی اضطراری
recesses
مرخصی گرفتن
vacation
مرخصی مهلت
vacation
مرخصی گرفتن
vacations
مرخصی مهلت
vacations
مرخصی گرفتن
to take leave
مرخصی گرفتن
to be away on vacation
[American]
در مرخصی بودن
to be away on vacation
[American]
داشتن مرخصی
to take a vacation
مرخصی گرفتن
sick leave
مرخصی استعلاجی
compassionate leave
مرخصی ارفاقی
vacationer
مرخصی رونده
liberty
مرخصی 84 ساعته
vacationist
مرخصی رونده
annual leave
مرخصی سالانه
liberty men
افراد مرخصی
leave with pay
مرخصی با حقوق
off duty
مرخصی راحتی نگهبانی
leave with pay
مرخصی با استفاده ازحقوق
d. certificate
گواهی نامه مرخصی
leave taking
کسب اجازه مرخصی
to take ones farewell of
اجازه مرخصی گرفتن از
sickleave
مرخصی بابت ناخوشی
To take a night off .
یک شب از کار مرخصی گرفتن
He is on leave of absence .
مرخصی رفته است
to apply for leave
درخواست مرخصی کردن
ashore
رفتن به مرخصی دریایی
I want to take a couple of days off .
یک ردوروز مرخصی می خواهم
to get one's ricket
ورقه مرخصی گرفتن
dump
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
sit back
<idiom>
راحتی داشتن ،مرخصی گرفتن
leaving
به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
sabbatic year
مرخصی هر هفت سال یکبار
sabbatical year
مرخصی هر هفت سال یکبار
release
برگ مرخصی ازاد کردن
furlough
مرخصی دادن به مرخص کردن
leave
به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
releases
برگ مرخصی ازاد کردن
released
برگ مرخصی ازاد کردن
He went home on leave .
مرخصی گرفت رفت منزل
relief
مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
french leave
مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
shore leave
مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
maintenance
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
leave year
سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
this same
همان
identic
همان
selfsame
همان
thingummy
همان
very
همان
same
همان
identical
همان
idem
همان
one
یکی از همان
s.c
همان پرونده
ones
یکی از همان
of that ilk
اهل همان جا
self same
همان خود
s.c
همان دعوی
at the very beginning
از همان اولش
the reinbefore
همان سندیاقرارداد
same
همان جور
instatu quo
در همان حال
self-same
همان خود
therabout
در همان نزدیکی
equally
<adv.>
به همان طریق
i went that instant
در همان ان رفتم
that once
همان یک بار
same
همان کار
of the same kind
از همان نوع
for that matter
<idiom>
به همان علت
nothing short of
عینا همان
just as well
<adv.>
همان مقدار
equally
<adv.>
همان مقدار
selfsame
درست همان
just as well
<adv.>
به همان طریق
it is the same thing
همان است
of that ilk
دارای همان جا
i went on the instant
در همان ان رفتم
accordingly
از همان قرار
very
همان همین
one
عین همان یکی
idem
همان نویسنده در همانجا
She promised to bring it but never did .
همان آوردنی که بیاورد !
He would never retract .
هر چه بگوید همان است
quasi-
مشابه یا تقریباگ همان
Just as well you didnt come .
همان بهتر که نیامدی
In the ( same ) usual place.
در همان جای همیشگه
It comes to the same thing .
باز هم همان ؟ یشود
of even date
دارای همان تاریخ
we are in the same way
ما هم همان حال را داریم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com