Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
long tail liability
تعهد طولانی مدت
Other Matches
consideration
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
warranty
تضمین تعهد تعهد قانونی
warranties
تضمین تعهد تعهد قانونی
fiber
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibres
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
extensions
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
of long standing
طولانی
great
طولانی
long
طولانی
longest
طولانی
longer
طولانی
prolix
طولانی
long-
طولانی
longs
طولانی
shortest
طولانی نه
short
طولانی نه
longed
طولانی
shorter
طولانی نه
prolong
طولانی
greatest
طولانی
great-
طولانی
protracted
طولانی
prolongs
طولانی
agelong
طولانی
prolonging
طولانی
longsome
طولانی
telephoning
در یک مسافت طولانی
telephones
در یک مسافت طولانی
telephone
در یک مسافت طولانی
as long as
بمدت طولانی
long play
صفحه طولانی
gangling
طولانی و دراز
blue moon
مدت طولانی
prolonging
طولانی کردن
prolongs
طولانی کردن
periphrastically
بطور طولانی
prolong
طولانی کردن
longed
طولانی طویل
long
طولانی طویل
long-
طولانی طویل
hold over
<idiom>
طولانی نگهداشتن
longer
طولانی طویل
telephoned
در یک مسافت طولانی
extends
طولانی تر کردن
longest
طولانی طویل
extending
طولانی تر کردن
extend
طولانی تر کردن
longs
طولانی طویل
elongation
طولانی کردن
marathon
جلسه گروهی طولانی
prolongation
طولانی کردن تطویل
protracted war
استراتژی نبرد طولانی
symphony
قطعه طولانی موسیقی
heatwave
هوای گرم طولانی
scrolls
نوشته یافهرست طولانی
heatwaves
هوای گرم طولانی
lengthens
طولانی کردن کشیدن
slot
سوراخ طولانی و باریک
slots
سوراخ طولانی و باریک
slotting
سوراخ طولانی و باریک
long-drawn-out
بیش از اندازهی طولانی
prolegomenous
دارای مقدمه طولانی
strip
ماده طولانی نازک
lengthened
طولانی کردن کشیدن
marathons
جلسه گروهی طولانی
lengthening
طولانی کردن کشیدن
long recoil
عقب نشینی طولانی
degressive burning
سوختن طولانی خرج
gabfest
محاوره طولانی و مفصل
livelong
طولانی وخسته کننده
long thrust
تک نفوذی طولانی یادوردست
scroll
نوشته یافهرست طولانی
lengthen
طولانی کردن کشیدن
symphonies
قطعه طولانی موسیقی
guarantee
تعهد
committment
تعهد
obstriction
تعهد
assurances
تعهد
bank bond
تعهد
guarantees
تعهد
assunption
تعهد
liability
تعهد
liabilities
تعهد
warranties
تعهد
sponsion
تعهد
warranty
تعهد
oblogation
تعهد
assumpsit
تعهد
assurance
تعهد
onus
تعهد
assumes
تعهد
commitment
تعهد
assume
تعهد
obligations
تعهد
contract
تعهد
obligation
تعهد
mandate
تعهد
bond
تعهد
mandated
تعهد
mandates
تعهد
engagements
تعهد
engagement
تعهد
guaranteed
تعهد
commitments
تعهد
undertaking
تعهد
mandating
تعهد
swig
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swigging
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swigged
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swigs
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
go long
تلاش درپاس طولانی بجلو
trench
استحکامات خندقی شیار طولانی
trenches
استحکامات خندقی شیار طولانی
T link
اتصال سریع و طولانی داده
long game
بازی با لزوم ضربههای طولانی
We have a long journey before us .
مسافرت طولانی در پیش داریم
long-distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
macrobiotics
دانش طولانی کردن عمر
prolonger
تاخیر دهنده طولانی کننده
prolongate
طولانی کردن امتداد دادن
stream
جریان طولانی داده سری
streams
جریان طولانی داده سری
swiping
حرکت جاروبی جرعه طولانی
To live a long life .
عمر طولانی (زیاد ) کردن
swipe
حرکت جاروبی جرعه طولانی
long distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
swiped
حرکت جاروبی جرعه طولانی
streamed
جریان طولانی داده سری
undertake
تعهد کردن
undertaken
تعهد کردن
preengagement
تعهد قبلی
peremptory undertaking
تعهد قاطع
undertakes
تعهد کردن
substitution of an obligation
تبدیل تعهد
subscription
تعهد پرداخت
subscriber
تعهد کننده
without engagement
فاقد تعهد
to take on
تعهد کردن
subscriptions
تعهد پرداخت
take on
تعهد کردن
covenant
تعهد کردن
covenants
تعهد کردن
subscribers
تعهد کننده
substitution of a different obligation
تبدیل تعهد
recognizance
تعهد نامه
enterprises
تعهد تجارت
underwrite
تعهد کردن
honours
انجام تعهد
breach of an obligation
تخلف از تعهد
honors
انجام تعهد
honouring
انجام تعهد
honoring
انجام تعهد
discharge of an obligation
سقوط تعهد
honoured
انجام تعهد
extinction of an obligation
انقضاء تعهد
termination of an obligation
انقضاء تعهد
honour
انجام تعهد
fulfilment of an obligation
ایفاء تعهد
underwrites
تعهد کردن
underwriting
تعهد کردن
enterprise
تعهد تجارت
nonalignment
عدم تعهد
mature obligation
تعهد حال
committal
تعهد الزام
warranties
تعهد کننده
warranty
تعهد کننده
liability to disease
تعهد امادگی
fulfilment of an obligation
اجرای تعهد
underwritten
تعهد کردن
underwrote
تعهد کردن
honored
انجام تعهد
implied assumpist
تعهد ضمنی
to give a long recital of something
دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
dromos
[راهروی باریک و طولانی به گذرگاه کندویی]
The outcome of the long struggle .
نتیجه این مبا رزه طولانی
long iron
چوبهای شماره 1 و 2 و 3برای ضربههای طولانی
grand touring car
نوعی اتومبیل مسابقه مسافتهای طولانی
stall
حفظ گوی برای مدت طولانی
stalling
حفظ گوی برای مدت طولانی
honoured
ایفای تعهد کردن
disengagement
رهایی از قید یا تعهد
plight
تعهد دادن گرفتاری
warrantor
تعهد کننده ضامن
liability
تعهد موجودی بانکی
honours
ایفای تعهد کردن
failure to comply with the transaction
عدم ایفاء تعهد
honour
ایفای تعهد کردن
honored
ایفای تعهد کردن
joint bond
تعهد یا ضمانت مشترک
pre engaged
دارای تعهد قبلی
good performance bond guarntee
وثیقه انجام تعهد
honoring
ایفای تعهد کردن
honors
ایفای تعهد کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com