Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
asymmetric local deformation
تغییر شکل موضعی بی تقارن
Other Matches
local deformation
تغییر شکل موضعی
locals
موضعی
regional
<adj.>
موضعی
focal
موضعی
topical
موضعی
local
موضعی
local
<adj.>
موضعی
local
مکانی موضعی
spot lamp
لامپ موضعی
local oscillator
اوسیلاتور موضعی
local paraysis
فلج موضعی
gripe
تشنج موضعی
local velocity
سرعت موضعی
localization
موضعی کردن
local anasthesia
بیهوشی موضعی
spot checks
بررسی موضعی
ischmia
کم خونی موضعی
ischemia
کم خونی موضعی
spot checks
مقابله موضعی
spot check
بررسی موضعی
concentrated or single load
بار موضعی
spot check
مقابله موضعی
locals
مکانی موضعی
ischaemia
کم خونی موضعی
position warfare
نبرد موضعی
locally
بطور موضعی
spasms
تشنج موضعی
position defense
دفاع موضعی
spasm
تشنج موضعی
position warfare
جنگ موضعی
position correction
تصحیحات موضعی
symmetry
تقارن
simultaneeity
تقارن
synchronization
تقارن
synmetry
تقارن
parallelism
تقارن
polarity
تقارن
polarities
تقارن
isochronism
تقارن
symmetrization
تقارن
transient ischemia
کم خونی موضعی موقت
local action
تخلیه موضعی باتری
focal seizure
حمله صرعی موضعی
depressions
فرو رفتگی موضعی
depression
فرو رفتگی موضعی
impedance balancing
تقارن امپدانس
mirror symmerty
تقارن ایینهای
geometrical
<adj.>
تقارن در طرح
symmetry lines
خطوط تقارن
symmetry element
عنصر تقارن
symmetry number
عدد تقارن
symmetry group
گروه تقارن
skewness
عدم تقارن
transational symmerty
تقارن انتقالی
symmetry operation
عمل تقارن
plane of symmetry
سطح تقارن
isodimorphism
تقارن دو شکلی
synchrony
انطباق تقارن
pseudosymmetry
شبه تقارن
symmetry point
نقطه تقارن
symmetry plane
صفحه تقارن
zygomorphic
دارای تقارن
point of symmetry
نقطه تقارن
plane of symmetry
صفحه تقارن
asymmetry
عدم تقارن
asymmetric carbon
کربن بی تقارن
axis of symmetry
محور تقارن
symmetry axis
محور تقارن
axis of symmery
محور تقارن
asymmetric system
دستگاه بی تقارن
asymmetrical conductivity
برقرسانایی بی تقارن
asymmetric top
فرفرهای بی تقارن
asymmetric substance
جسم بی تقارن
asymmetric molecule
مولکول بی تقارن
rotational symmetry
تقارن چرخشی
symmerty center
مرکز تقارن
Symmetry
تقارن
[ریاضی]
center of symmerty
مرکز تقارن
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
osteomyelitis
التهاب موضعی و مخرب استخوان
localizes
محلی کردن موضعی ساختن
localizing
محلی کردن موضعی ساختن
localize
محلی کردن موضعی ساختن
localising
محلی کردن موضعی ساختن
localises
محلی کردن موضعی ساختن
to anaesthetize locally
سر کردن بیهوشی موضعی زدن
novocain
ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
conservation of orbital symmerty
بقای تقارن اوربیتال
actinomorphous
دارای تقارن شعاعی
alternating axis of symmerty
محور تقارن متناوب
actinomorphic
دارای تقارن شعاعی
isochronism
ایجاد تقارن همزمانی
simple axis of symmetry
محور ساده تقارن
blemish
[mistake]
عدم تقارن در بافت
time average symmetry
تقارن میانگین زمانی
eurhythmy
هم اهنگی و تقارن ساختمان
eurythmy
هم اهنگی و تقارن ساختمان
plane of mirror symmetry
صفحه تقارن اینهای
mirror plane of symmetry
صفحه تقارن اینهای
axial rotation symmerty
تقارن چرخشی محوری
positive skewness
عدم تقارن مثبت
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
napped
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
vorticity
میزان برداری دوران موضعی سیال
nap
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
napping
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
naps
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
anomal design
طرح شلوغ و بدون تقارن
anomalous weave
بی نظمی و عدم تقارن در بافت
incommensurability
عدم تقارن سنجش ناپذیری
axis
محور تقارن مهره اسه
parametron
عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
symmetry allowed reaction
واکنش مجاز از لحاظ تقارن
nips
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nipped
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nip
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
counter vailing power
تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
isodimorphism
تقارن و هم شکلی بین دو چیز دوشکل
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
angle og sideship
زاویه بین صفحات تقارن وجهت حرکت
move of pattern
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changed
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
change
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
changes
تغییر کردن تغییر دادن
benzocaine
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
waisting
کاهش موضعی قطر ناشی ازجریان برگشت ناپذیر حاصل از تنش در نقطه شکست
nibbler
ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
vortex line
خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
superheterodyne
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
alternation
تغییر
conversion
تغییر
alteration
تغییر
dachi
تغییر پا
mutations
تغییر
mutation
تغییر
changeless
بی تغییر
modification
تغییر
conversions
تغییر
vicissitude
تغییر
variation
تغییر
commutation
تغییر
changes
تغییر
variations
تغییر
stationary
بی تغییر
innovation
تغییر
amendment
تغییر
innovations
تغییر
changing
تغییر
fluctuation
تغییر
change
تغییر
misalignment
تغییر
changed
تغییر
amendments
تغییر
shunting
تغییر خط
range of variation
ناحیه تغییر
vary
تغییر کردن
transforming
تغییر شکل
rebus sic stautibus
تغییر شکل
put about
تغییر مسیردادن
secular change
تغییر قرنی
phase shift
تغییر فاز
kaleidoscope
تغییر پذیربودن
transform
تغییر شکل
transformed
تغییر شکل
variability
تغییر پذیری
sex reversal
تغییر جنسیت
variations
تغییر ناپایداری
modifying
تغییر دادن
variation
تغییر ناپایداری
reversal shift
تغییر وارون
displacement
تغییر مکان
modify
تغییر دادن
modifies
تغییر دادن
kaleidoscopes
تغییر پذیربودن
displacement
تغییر موضع
varies
تغییر کردن
kainotophobia
تغییر هراسی
frequency fluctuation
تغییر فرکانس
variant
قابل تغییر
frequency change
تغییر بسامد
flexility
قابلیت تغییر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com