Dictiornary-Farsi | تفوق جستن بر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 175 (9 milliseconds)

English	Persian
excel	تفوق جستن بر
excelled	تفوق جستن بر
excelling	تفوق جستن بر
excels	تفوق جستن بر


Search result with all words

surpass	بهتر بودن از تفوق جستن
surpassed	بهتر بودن از تفوق جستن
surpasses	بهتر بودن از تفوق جستن
out maneuver	تفوق جستن در مانور
to gain the upper hand	تفوق جستن
to get the upper hand	برتری جستن تفوق پیدا کردن
Other Matches

to make approaches	وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
escaped	رهایی جستن خلاصی جستن
escape	رهایی جستن خلاصی جستن
escaping	رهایی جستن خلاصی جستن
escapes	رهایی جستن خلاصی جستن
superiority	تفوق
preminence	تفوق
ecellency	تفوق
transcendence	تفوق
headships	تفوق
transcendence or cy	تفوق
predominance	تفوق
headship	تفوق
pre-eminence	تفوق
pre eminence	تفوق
paramountey	تفوق
hegemony	تفوق
paramountcy	تفوق
predominancy	تفوق
preemimence	تفوق
supremacy	تفوق
advantage	تفوق
fire superiority	تفوق اتش
vantage	تفوق فرصت
ascendancy	سلطه تفوق
ascendency	سلطه تفوق
excellence	خوبی تفوق
air superiority	تفوق هوایی
domination	استیلا تفوق
overmatch	تفوق یافتن
dominate	تفوق یافتن
ascendance	تفوق برتری
dominates	تفوق یافتن
superiority	ارشدیت تفوق
humdinger	تفوق برجسته
humdingers	تفوق برجسته
masterdom	تسلط تفوق
dominated	تفوق یافتن
influences	برتری تفوق
influence	برتری تفوق
influencing	برتری تفوق
influenced	برتری تفوق
outnumbered	با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
outnumber	با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
ultramontane	تفوق مطلق پاپ
insurmountable	غیر قابل تفوق
insurmountably	بطور غیرقابل تفوق
prepotency	غلبه تفوق بسیار
scscalable	تفوق پذیر بالارفتنی
outnumbering	با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
prevalence	تفوق درجه شیوع
outnumbers	با تعدادزیادتر تفوق یافتن بر
white supremacist	طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
superable	تفوق یافتنی فائق شدنی
white supremacy	تفوق سفید پوستان برنژادهای دیگر
henpeck	سعی کردن برای تفوق یافتن
ultramontanism	سکونت در ارتفاعات زیاد اعتقاد به تفوق مطلق پاپ
bounces	پس جستن
jumped	جستن
outjockey	جستن بر
springs	جستن
jumps	جستن
overleap	جستن از
spring	جستن
jump	جستن
bounce	پس جستن
bounced	پس جستن
to be off the hook <idiom>	از خطر جستن
leaped	جستن دویدن
leap	جستن دویدن
assist	شرکت جستن
overtop	برتری جستن از
overtop	برتی جستن بر
assisted	شرکت جستن
outvie	برتری جستن از
leaps	جستن دویدن
assists	شرکت جستن
out act	پیشی جستن از
assisting	شرکت جستن
outbalance	پیشی جستن
outguess	سبقت جستن
best	برتری جستن
to be over the worst <idiom>	از خطر جستن
to seek shelter	پناه جستن
to seek refuge	پناه جستن
to make a pounce	ناگهان جستن
to keep one's distance	دوری جستن
to give the go by to	پیشی جستن بر
to come out of the woods <idiom>	از خطر جستن
to get the upper hand	پیشی جستن
to be out of the woods <idiom>	از خطر جستن
to be over the hump [American] <idiom>	از خطر جستن
to gain a ccess	تقرب جستن
to find f.with	عیب جستن از
to carry sword	شمشیر جستن
to get the better of	پیشی جستن بر
to find fault with	عیب جستن
purgation	برائت جستن
get the start of	سبقت جستن بر
renounce	تبری جستن از
transcend	سبقت جستن
renounced	تبری جستن از
renounces	تبری جستن از
shoot-outs	بالا جستن
transcended	سبقت جستن
transcending	سبقت جستن
transcends	سبقت جستن
renouncing	تبری جستن از
hip	جستن پریدن
hips	جستن پریدن
overridden	برتری جستن بر
overrode	برتری جستن بر
overrides	برتری جستن بر
shoot-out	بالا جستن
forestall	پیش جستن بر
shoot forth	بالا جستن
denied	تبری جستن
denies	تبری جستن
antecede	برتری جستن
override	برتری جستن بر
shoot out	بالا جستن
outruns	پیشی جستن بر
outrunning	پیشی جستن بر
forestalled	پیش جستن بر
forestalls	پیش جستن بر
deny	تبری جستن
outrun	پیشی جستن بر
denying	تبری جستن
finds	جستن تشخیص دادن
wager of law	تبری جستن با سوگند
to gain a over	برتری یاتفوق جستن بر
to escape with life and limb	سختی رهایی جستن
find	جستن تشخیص دادن
emulate	برابری جستن با پهلو زدن
emulates	برابری جستن با پهلو زدن
emulating	برابری جستن با پهلو زدن
anticipating	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
emulated	برابری جستن با پهلو زدن
anticipates	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
outstrip	عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripped	عقب گذاشتن پیشی جستن از
trumps	مغلوب ساختن پیشی جستن
outstripping	عقب گذاشتن پیشی جستن از
trump	مغلوب ساختن پیشی جستن
overleap	جستن از روی نادیده گذشتن از
outstrips	عقب گذاشتن پیشی جستن از
anticipate	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipated	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
overjump	بیش از اندازه نیروی خود جستن
to steal a march on any one	بر کسی پیشدستی کردن یاسبقت جستن
to have recourse to a person	بکسی توسل جستن یامتوسل شدن
toget the start of one's rival	بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
scoot	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooted	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoots	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooting	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
view halloo	فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
rockets	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocket	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketed	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketing	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
to pounce on somebody	به کسی ناگهان جستن [و حمله کردن ] [مانند جانور شکارگر]
isolationism	سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
ascendable	تفوق پذیر فراز پذیر
ascendible	تفوق پذیر فراز پذیر