Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
English
Persian
vocalize
تلفظ کردن تشکیل دادن
Other Matches
raise
بار اوردن تشکیل دادن پرزدار کردن
raises
بار اوردن تشکیل دادن پرزدار کردن
accenting
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
formation
سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
incrust
با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
constitute
تشکیل دادن
form
تشکیل دادن
to erect into
تشکیل دادن از
organises
تشکیل دادن
formed
تشکیل دادن
constituted
تشکیل دادن
constitutes
تشکیل دادن
organising
تشکیل دادن
organizing
تشکیل دادن
organizes
تشکیل دادن
constituting
تشکیل دادن
organize
تشکیل دادن
forms
تشکیل دادن
convenes
تشکیل جلسه دادن
convened
تشکیل جلسه دادن
convene
تشکیل جلسه دادن
syndicates
اتحادیه تشکیل دادن
colonized
تشکیل مستعمره دادن
pod
تشکیل نیام دادن
pods
تشکیل نیام دادن
bed
تشکیل طبقه دادن
convening
تشکیل جلسه دادن
to form a habit
تشکیل عادت دادن
form
تشکیل دادن ساختن
syndicate
تشکیل اتحادیه دادن
formed
تشکیل دادن ساختن
forms
تشکیل دادن ساختن
colonises
تشکیل مستعمره دادن
syndicate
اتحادیه تشکیل دادن
syndicates
تشکیل اتحادیه دادن
beds
تشکیل طبقه دادن
gangs
جمعیت تشکیل دادن
colonize
تشکیل مستعمره دادن
colonizing
تشکیل مستعمره دادن
preform
قبلا تشکیل دادن
colonised
تشکیل مستعمره دادن
colonizes
تشکیل مستعمره دادن
nucleate
تشکیل هسته دادن
gang
جمعیت تشکیل دادن
differentiating
دیفرانسیل تشکیل دادن
differentiates
دیفرانسیل تشکیل دادن
differentiate
دیفرانسیل تشکیل دادن
colonising
تشکیل مستعمره دادن
semicircle
نیم دایره تشکیل دادن
federating
تشکیل کشورهای متحد دادن
semicircles
نیم دایره تشکیل دادن
federate
تشکیل کشورهای متحد دادن
federates
تشکیل کشورهای متحد دادن
circlet
تشکیل دایره کوچک دادن
federated
تشکیل کشورهای متحد دادن
circlets
تشکیل دایره کوچک دادن
high light
تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
to crust
[snow]
تشکیل دادن به پوسته سخت
[برف]
federated
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federate
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federates
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federating
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
clubs
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
surge
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
clubbed
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
surges
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
clubbing
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
surged
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
club
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
spoonerism
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
polymerize
باهم ترکیب وجمع شدن وذره بزرگتری تشکیل دادن
adds
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adding
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
add
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
enunciate
تلفظ کردن
enunciated
تلفظ کردن
enunciating
تلفظ کردن
enunciates
تلفظ کردن
pronounces
تلفظ کردن
pronounce
تلفظ کردن
enounce
تلفظ کردن
constitute
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
anglicized
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicised
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicises
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
emphasized
باقوت تلفظ کردن
aspirate
بانفس تلفظ کردن
emphasize
باقوت تلفظ کردن
anglicizing
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicising
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicize
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicizes
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
emphasising
باقوت تلفظ کردن
emphasises
باقوت تلفظ کردن
aspirating
بانفس تلفظ کردن
mispronounced
غلط تلفظ کردن
lisped
شل وسرزبانی تلفظ کردن
lisp
شل وسرزبانی تلفظ کردن
enouce
تلفظ کردن افهارکردن
aspirates
بانفس تلفظ کردن
lisping
شل وسرزبانی تلفظ کردن
burred
غلیظ تلفظ کردن
mispronouncing
غلط تلفظ کردن
lisps
شل وسرزبانی تلفظ کردن
mispronounce
غلط تلفظ کردن
burring
غلیظ تلفظ کردن
burrs
غلیظ تلفظ کردن
emphasised
باقوت تلفظ کردن
mispronounces
غلط تلفظ کردن
emphasizes
باقوت تلفظ کردن
sibilate
مانندحرف " س " تلفظ کردن
accentuating
با تکیه تلفظ کردن
accentuated
با تکیه تلفظ کردن
tolay street on
باتکیه تلفظ کردن
accentuate
با تکیه تلفظ کردن
burr
غلیظ تلفظ کردن
accentuates
با تکیه تلفظ کردن
emphasizing
باقوت تلفظ کردن
orthoepy
فن درست تلفظ کردن
intonate
با لحن خاصی تلفظ کردن
velarize
حروف را از کام تلفظ کردن
diphthongize
تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
labiovelar
تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
aspirates
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirating
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirate
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
radar netting
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
convoke
برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
dither
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithers
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithered
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
discipline
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplining
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
pronunciation
تلفظ
cacoepy
تلفظ بد
accented
تلفظ
pronunciations
تلفظ
pronouncing
تلفظ
accents
تلفظ
accenting
تلفظ
accent
تلفظ
to depict somebody or something
[as something]
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
vocalization
تلفظ صوتی
pronounceable
قابل تلفظ
lam dacism
تلفظ حرف
laissez aller
تلفظ به فرانسه
mispronounciation
تلفظ نادرست
mispronunciations
تلفظ نادرست
mispronunciation
تلفظ غلط
mispronunciation
تلفظ نادرست
velarization
تلفظ کامی
pronouncing
تلفظ دار
orthoepist
درست تلفظ کن
mispronunciations
تلفظ غلط
tunes
لحن تلفظ
tune
لحن تلفظ
jaw breaking
دشوار برای تلفظ
well-spoken
دارای تلفظ خوب
zee
تلفظ امریکایی حرف Z
well spoken
دارای تلفظ خوب
intonation
طرز قرائت تلفظ
diction
تلفظ واضح و روشن
intonations
طرز قرائت تلفظ
enunciation
تلفظ واضح و روشن
orthoepic
وابسته به تلفظ درست
anglicization
تلفظ یا نوشتن بطرزانگلیسی
cacology
تلفظ یا انشاء غلط
aspiration
تلفظ حرف H ازحلق
aspirations
تلفظ حرف H ازحلق
tonemic
دارای تلفظ مشابه
phonics
تلفظ وهجاهای کلمات
emphatic
باقوت تلفظ شده
zed
تلفظ انگلیسی حرف Z
sibilation
تلفظ بشکل حرف " س "
sigmatismus lateralis
تلفظ کناری حرف " س "
sigmatism
تلفظ نادرست حرف " س "
Your pronunciation is good.
تلفظ شما خوب است.
sigmatismus adentalis
تلفظ روی دندانی حرف " س "
lenis
دارای تلفظ نرم رقیق
sigmatismus interdentalis
تلفظ میان دندانی حرف " س "
articulation
تلفظ شمرده طرز گفتار
conduct
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
orthoepist
کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
How do you pronounce
[say]
that
[this]
word?
این واژه چه جور تلفظ می شود؟
slobbered
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
etacism
تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
phonemics
علم شناسایی تلفظ کلمات وصداها
slobbering
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com