English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
wing heavy تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
Other Matches
control column فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
cross member عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
critical angle of attack زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
lubber line خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
control surface angle زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
nose up چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
differential spoilers اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
clockwise درجهت گردش عقربههای ساعت
fixed pivot محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
abscissa محور طولی
longitudinal axis محور طولی
axis محور طولی
end play بازی طولی محور
rolled دوران حول محور طولی غلطش
roll دوران حول محور طولی غلطش
rolls دوران حول محور طولی غلطش
adductor تمایل عضو بطرف محور
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
banks دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
bank دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
pitch altitude زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
included angle زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
tumple گردش حول محور عرضی
axial of an aircraft محور هواپیما
cathedrals تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
cathedral تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
axis of control محور کنترل هواپیما
phugoid oscillation نوسانهای با پریود طولانی هواپیما حول محور عرضی
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
disturbing moment گشتاوری که در جهت دوران هواپیما حول یک محور بر ان اثر میکند
crab angle زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
tip در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tipping در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
coning angle زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
sailing گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
pitch control کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
angles اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
spill wind سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
countershaft محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
constitutionalize برای بهداشت مزاج گردش کردن
to have a look round [around] the shops [British E] برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to have a look round [around] the stores [American E] برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
Are you going out tonight? امشب میروید بیرون [برای گردش] ؟
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
torque کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
axial route مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
deep stall وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
aircraft battery منبع الکتریکی برای هواپیما
round out دورزدن هواپیما برای نشستن
near collision فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
beacon امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
nitrate dope دوپی برای پارچههای روکش هواپیما
mission ready اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
beacons امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
wheelbases فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbase فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
aircraft mission equipment وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
appliances هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
appliance هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
aircraft role equipment تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
to board a flight سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
e c e کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
heading select feature عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
aircraft turn around اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
chute سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chutes سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
bow line نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
axis of signal communication محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
gyro برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
bay یک بخش برای کار ویژه [مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
design maximum weight حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
holding pattern کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
gust alleviation سیستم دینامیکی برای کاهش اثر تندبادهای قائم روی هواپیما
flowcharting symbol علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
center of gravity limits محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
landing wires سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
multimedia محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو
clockwise درجهت ساعت
countering درجهت مخالف
with بطرف درجهت
In the opposite direction . درجهت مخالف
downwind درجهت باد
countered درجهت مخالف
on the bow درجهت سینه
counter درجهت مخالف
constant displacement pump پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
southwestwards درجهت جنوب باختری
southwestward درجهت جنوب باختری
downstroke ضربه درجهت پایین
Biomimicry تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
design landing weight حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
anti spin سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
lie to درجهت باد توقف کردن
luff حرکت کشتی درجهت باد
slash pocket جیب عمودی درجهت درزلباس
muff مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffing مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffs مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
kestrels چرخ یکجوربازکوچک که درجهت مخالف بادپروازکند
subcontrary مغایر درمرحله فرعی درجهت متقابل
sympodium منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
omnidirectional گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
counterclockwise درجهت مخالف حرکت عقربه ساعت
kestrel چرخ یکجوربازکوچک که درجهت مخالف بادپروازکند
flowchart template یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
canard رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
touchdown تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdowns تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
linebreeding پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
aircraft arresting hook مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
descentheight ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
terrain clearance حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
heads up در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
aft قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
jig ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
branch cutoff دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
space charter اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
cannibalized استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
linear طولی
longitudinal طولی
linearly طولی
vertical curve خم طولی
it will not take long طولی
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
longitudinal valley دره طولی
longitudinal compression فشار طولی
longitudinal acceleration شتاب طولی
longitudinal stress تنش طولی
longitudinal studies بررسیهای طولی
longitudinal turning تراشکاری طولی
longitudinal wave موج طولی
aisle گذرگاه طولی
axis خط طولی یا عرضی
longitudinal groove شیار طولی
longitudinal sleeper تراورس طولی
longitudinal دنده طولی
longitudinal joint درز طولی
longitudinal profile پروفیل طولی
longitudinal girder تیر طولی
longitudinal reinforcement ارماتور طولی
ground timber تیر طولی
longitudinal reinforcement فولادگذاری طولی
longitudinal screed شمشه طولی
longitudinal seam درز طولی
longitudinal seam بخیه طولی
longitudinal stability پایداری طولی
longitudinal section نیمرخ طولی
longitudinal welding جوشکاری طولی
soon a طولی نکشیدکه
linear measure مقیاس طولی
variable رکورد با هر طولی
variables رکورد با هر طولی
longitudinal section برش طولی
profiling برش طولی
eftsoon طولی نکشیدکه
longitudinal section برش طولی
longitudinal screed شمشه طولی
cut off saw اره طولی بر
cut to length طولی بریدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com