English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
isthmian تنگهای وابسته به تنگه پاناما
isthmic تنگهای وابسته به تنگه پاناما
Other Matches
Panama City شهر پاناما
panama hats کلاه پاناما
panaman اهل پاناما
panama hat کلاه پاناما
Panama کشور جمهوری پاناما
jipijapa درخت کلاه پاناما گردوی هندی
gorged تنگه
canyon تنگه
necks تنگه
gutting تنگه
guts تنگه
gorging تنگه
gut تنگه
gorges تنگه
canyons تنگه
neck تنگه
gorge تنگه
SS تنگه
St تنگه
channels تنگه
bottlenecks تنگه
channeling تنگه
channel تنگه
aminable تنگه شو
channelled تنگه
channeled تنگه
bottleneck تنگه
isthmus تنگه خالی
isthmic ساکن تنگه
khyber pass تنگه خیبر
short wind تنگه نفس
heaves نفس تنگه
isthmian ساکن تنگه
hellespont تنگه داردانل
isthmus تنگه باریک
isthmuses تنگه خالی
isthmuses تنگه باریک
channelization تنگه سازی
straits بغاز تنگه
strait بغاز تنگه
dardanelles تنگه داردانل
dyspnoea نفس تنگه
neck necessity تنگه یخه
dyspnoeic مربوط به نفس تنگه
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pertianing وابسته
adjective وابسته
dependant وابسته
of kin وابسته
attributable وابسته به
dependants وابسته
attendants وابسته
attendant وابسته
plantar وابسته به کف پا
interdependent وابسته
appurtenant وابسته
akin وابسته
cantabrigian وابسته به
carpal وابسته به مچ
cephalic وابسته به سر
commissarial وابسته به
comprador وابسته
congenerous وابسته
diphtheric وابسته به
elysian وابسته به
attached وابسته
belonging وابسته ها
dependent وابسته
attache وابسته
febile وابسته به تب
elfin وابسته به جن
thereof وابسته به ان
levitical وابسته به
federating وابسته
federates وابسته
federated وابسته
federate وابسته
riverrine وابسته به
monitorial وابسته به
israelitish وابسته به
pertinent وابسته
pertaining وابسته
hanger on وابسته
aquatic وابسته به اب
affiliating وابسته
affiliates وابسته
affiliated وابسته
affiliate وابسته
related وابسته
germane وابسته
relative وابسته
subordinated وابسته
sexual organs وابسته به
wedded وابسته
messianic وابسته به
contingent وابسته
subordinates وابسته
relevant وابسته
tuitionary وابسته به
subordinating وابسته
syncop وابسته به غش
correspondent وابسته
correspondents وابسته
thereof=of that وابسته به ان
contingents وابسته
pyrexic وابسته به تب
adjectives وابسته
pyrexial وابسته به تب
pyretic وابسته به تب
subordinate وابسته
webby وابسته به تار
venusian وابسته به ونوس
darky وابسته به نژادسیاه
deathy وابسته بمردن
eponymic وابسته به سرخاندان
ethnical وابسته به نژادشناسی
ventricular وابسته به شکم
ventilatory وابسته به بادگیر
vaccinal وابسته به واکسن
tubulifloral وابسته به استکانیان
vespal وابسته به زنبور
ethnologic وابسته به نژادشناسی
eugenic وابسته به به نژادی
exegetic وابسته به تفسیر
uxorial وابسته به عیال
dependant variable متغیر وابسته
eleemosinary وابسته به صدقه
dominical وابسته بخداوند
dipteran وابسته به دوبالان
volitionary وابسته به اراده
diphtheritic وابسته به خناق
vindicatory وابسته به توجیه
visive وابسته به بینایی
dioecious وابسته به مگ س گیران
diametral وابسته بقطر
dramaturgic وابسته به فن نمایش
vespertilian وابسته به شبکور
venusian وابسته به زهره
eleemosynary وابسته به صدقه
dependent variable متغیر وابسته
dermatic وابسته به زیرپوست
device dependent وابسته به دستگاه
deltaic وابسته به دلتا
diaconal وابسته بشماس
vituperative وابسته به ناسزاگویی
facultative وابسته به faculty
icarian وابسته به ایکاروس
tonsorial وابسته به سلمانی
hematic وابسته به خون
toplogic وابسته به مکانشناسی
totemic وابسته به توتم
haemic وابسته بخون
gutturo nasal وابسته بگلووبینی
gular وابسته به مری
gregorian وابسته به گریگوری
gnomonic وابسته به شاخص
hippocratic وابسته به طب بقراط
homeric وابسته به هومر
iatric وابسته به پزشکی
hypochondriacal وابسته به تهیگاه
hygroscopic وابسته به نم نما
hydrological وابسته به خواص اب
hydrologic وابسته به اب شناسی
hyperbolic وابسته به هذلولی
hunnish وابسته به هونها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com