Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
long ton
تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
Other Matches
therm
معادل هزارکالری بزرگ
therms
معادل هزارکالری بزرگ
ratio print
عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
tantamount
معادل
ntamount
معادل
equivalents
معادل
equivalent
معادل
equipollent
معادل
counterclaim
معادل set-off
equalizing
معادل کردن .
order of the day
معادل agenda
date labourer
معادل daysman
equalizes
معادل کردن .
writing obligatory
معادل bond
assessor
معادل assesor
equalises
معادل کردن .
equals
دقیقاگ معادل
menace
معادل blackmail
redemption
معادل ransom
equalising
معادل کردن .
equalised
معادل کردن .
equaled
دقیقاگ معادل
equalize
معادل کردن .
equaling
دقیقاگ معادل
equalled
دقیقاگ معادل
menaces
معادل blackmail
equalized
معادل کردن .
equalling
دقیقاگ معادل
menaced
معادل blackmail
equal
دقیقاگ معادل
egalitaire
معادل equalitarianism
deception
معادل cheat
parity
معادل بودن
expilation
معادل robbery
memorials
معادل memorandum
memorial
معادل memorandum
kilos
معادل هزار
grade equivalent
معادل کلاسی
kilo
معادل هزار
reformist
معادل reformer
t equivalent circuit
مدار معادل " T "
ration in kind
معادل جیره
reinsurance
معادل re-assurance
reformists
معادل reformer
deceptions
معادل cheat
b
معادل با بایتها
modifying
معادل adapt
equivalence gate
دریچه معادل
equivalent area
سطح معادل
modify
معادل adapt
equivalent circuit
مدار معادل
modifies
معادل adapt
equivalence
معادل بودن
equivalent service rounds
گلوله معادل
equivalent weight
وزن معادل
age equivalent scale
مقیاس معادل سنی
air mile
هوانوردی معادل 3301
disobedience
تقریبا" معادل desertion
ration in kind
جیره معادل یاجانشین
bi-
پیشوند معادل با bio-
tnt equivalent
معادل با قدرت انفجار تی ان تی
miles
معادل 53/9061 متر
business cycle
معادل cycle trade
quamdiu bene se gesserit
معادل autculpam vitam ad
kilo
یک کیلوگرم معادل هزارگرم
t parameter equipment circuit
مدار معادل به صورت " T "
acid equivalent
معادل شیمیایی اسید
mile
معادل 53/9061 متر
casus belli
معادل War Causeof
contango
معادل "continuation " & "carringover "
hecto
پیشوندی معادل 01 به توان 2
grain
معادل 8460/0گرم
giga
پیشوندی معادل 01بتوان 9
half
یکی از دو بخش معادل
lebensraum
معادل living-space
final instrument
معادل act final
equivalent binary digits
ارقام دودویی معادل
equivalently
بطور هم ارز یا معادل
faculty of law
معادل law schoolof
NOT function
معادل تابع NAND
onus probandi
معادل proof of burden
kilos
یک کیلوگرم معادل هزارگرم
Kbit
معادل هزار بایت
highest
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
highs
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
equivalent service rounds
گلولههای معادل گلوله جنگی
matches
تنظیم ثبات معادل با دیگری
match
تنظیم ثبات معادل با دیگری
b
ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
logical
معادل وضعیت منط قی درست یا یک
nautical miles
مایل دریایی معادل 0581متر
computed price
قیمت ساختگی معادل administeredprice
high frequency equivalent circuit
مدار معادل فرکانس بالا
height equivalent of theroretical plate
ارتفاع معادل بشقابک نظری
nautical mile
مایل دریایی معادل 0581متر
high
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
quintal
واحد وزنی معادل 001کیلو گرم
half crown
سکه معادل دوشلیلینگ وشش پنس
yards
واحد طول معادل 4419/0متر
statute mile
میل رسمی معادل 0825 فوت
barye
واحد فشار معادل 01بتوان 6- بار
horsepower
واحد نیرو معادل 647 وات
logical
معادل وضعیت منط قی نادرست یا صفر
yard
واحد طول معادل 4419/0متر
fluid ounces
واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
cubit
مقیاس قدیمی طول معادل 81 تا 22 اینچ
constant cost
هزینه ثابت معادل cost fixed
equivalence
دروازهای که تابع معادل انجام میدهد
bushels
مقیاس وزنی است معادل 4پک
pint
واحد حجم معادل یک هشتم گالن یا
pints
واحد حجم معادل یک هشتم گالن یا
bushel
مقیاس وزنی است معادل 4پک
fluid ounce
واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
zeros
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
krona
مسکوک ایسلند و سوئد معادل 6202/0 دلار
zero
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
mhz
اندازه فرکانس معادل یک میلیون سیکل در ثانیه
hypersonic
سرعتی معادل یا بیش از 5برابر سرعت صوت
milliampere
اندازه جریان الکتریکی معادل یک هزارم آمپر
mas
اندازه جریان الکتریکی معادل یک میلیونیوم آمپر
zeroes
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
nautical miles
میل دریایی انگلیس معادل 0806 فوت
nautical mile
میل دریایی انگلیس معادل 0806 فوت
cent
سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است
capital bonus
سودسهام معادل کلمه dividened stock میباشد
canonical time unit
زمان لازم برای طی مسافتی معادل یک رادیان
pints
پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
microbar
واحد فشار معادل 01 بتوان 6 داین بر سانتیمترمربع
pint
پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
ma
اندازه جریان الکتریکی معادل یک میلیونیوم آمپر
double dabble
روش تبدیل اعداد دودویی به معادل دهدهی
cents
سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است
centi-
سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است
legal aid
معافیت ازهزینه دادرسی معادل assistance judicial
cent-
سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است
yards
واحد مقیاس طول انگلیسی معادل 4419/0 متر
metric ton
مقیاس وزن معادل هزارکیلوگرم یا حدود 0022 پوند
even time
دویدن 001 یارد معادل 5/19متر در01 ثانیه
yard
واحد مقیاس طول انگلیسی معادل 4419/0 متر
en
واحد اندازه گیری که معادل نیمی از یک ein است
knots
واحد سرعت دریایی معادل 01/ 6706 فوت درساعت
slug
واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
assignments
معادل قرار دادن یک متغیر با یک مقدار یا رشته یا حرف
angstrom
واحد اندازه گیری معادل با یک هزار میلیونیوم متر
slugged
واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
slugs
واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
knot
[واحد سرعت دریایی معادل ۱۸۵۲ متر درساعت]
AC
و نیز پسوندی است لاتینی یا یونانی معادل -ieمانند
kpsi
[واژه مخفف معادل تعداد گره در هر اینچ مربع]
menu
ترکیب کلید از دو یا چند تا که معادل انتخاب منو است
balun
مبدلی که دو مداری را که امیدانس مختلف دارند معادل میکند
knot
واحد سرعت دریایی معادل 01/ 6706 فوت درساعت
assignment
معادل قرار دادن یک متغیر با یک مقدار یا رشته یا حرف
grain
واحد وزن در سیستم غیرمتریک معادل 8460/0گرم
menus
ترکیب کلید از دو یا چند تا که معادل انتخاب منو است
persec
واحد طول در مقیاس کیهانی معادل 262/3 سال نوری
h.e.t.p
plate theoretical equivalentof height ارتفاع معادل بشقابک نظری
r.s.c
قوانین مربوط به دادگاه یادیوان عالی معادل supremecourt of rules
balance
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
balances
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
kilderkin
چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
k
به هنگام اشاره به فرفیت با مسامحه می توان معادل 4201 دهدهی دانست
conversion
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
conversions
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
Kbyte
واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
hard spun
[نخ با تاب زیاد با زاویه ای معادل سی تا چهل و پنج درجه نسبت به محور عمودی]
remainder
عدد معادل مقسوم منهای حاصل ضرب خارج قسمت ومقسوم علیه
assignment
دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
assignments
دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
sthene
واحد نیرو در سیستم غیرمتریک معادل نیرویی که به جرمی برابر یک تن شتاب یک متر بر مجذور ثانیه
grip length
طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
excess
کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
excesses
کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
nihilism
شورش و شدت عمل را توصیه کند مفهومی تقریبا" معادل نهیلیسم و انارشیسم از خودگذشتگی و تن به فنا دادن
assign
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
texts
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
assigning
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
denier
دنیر
[واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
assigns
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
text
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
assigned
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
coincidence element
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence circuit
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
dominion
ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
dower
درCL این مقدار معادل ثلث کل دارایی مرد اعم از اعیان وعرصه است که به طریق عمری به زوجه اش واگذار میشود
hank
طول مشخصی از نخ
[بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
set
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com